ویژگی های معلم خوب
هرچند یک معلم خوب و موفق در موقعیت ها و محیط های مختلف، متفاوت است، با این حال، معلمان خوب به طور کلی، خصوصیات مشترکی دارند از قبیل:
علاقه به تدریس:
به این معنی که معلم باید به خود تدریس و موضوع مورد تدریس، علاقه داشته باشد.
ثبات عاطفی و روانی: معلم به عنوان یک رهبر و الگوی رفتاری باید در افکار و اعمالش ثبات داشته باشد و تحت تاثیر عواطف و هیجاناتش تصمیم گیری نکند، به طوری که دانش آموزان بتوانند به او اعتقاد و اطمینان داشته باشند.
ادامه به تحصیل:
معلم کسی است که همیشه احساس نیاز به یادگیری و فراگیری مطالب تازه داشته باشد و مطالعات خود را پس از کسب مدرک تحصیلی متوقف نکند.
حس مهربانی و همدردی با دانش آموزان: معلم باید رفتارش به گونه ای باشد که دانش آموزان بتوانند، آزادانه ناراحتی ها و مشکلات خود را با او در میان بگذارند و مطمئن باشند به خاطر اشتباهات مرتکب شده، مورد انتقاد او واقع نخواهند شد.
روحیه همکاری:
یک معلم خوب همیشه آماده همکاری با دیگر معلمان است، خصوصا اگر احساس کند که وجودش در این همکاری موثر و لازم است.
صبر و بردباری:
یکی از خصوصیاتی که واقعا یک معلم خوب باید از آن برخوردار باشد، بردباری است. زیرا اصولا معلم با کودکان و نوجوانان سروکار دارد و این افراد به خاطر کمی سن و تجربه، گاهی رفتارهایی از خود بروز می دهند که اگر معلم بردباری کافی نداشته باشد، موجب ناراحتی خواهد شد.
رعایت انصاف در ارزشیابی ها: دانش آموزان به اظهار نظر معلم در مورد خود، خیلی اهمیت می دهند و چنانچه ارزشیابی معلم منصفانه نباشد، موجب کینه و دشمنی و در نتیجه دوری گزیدن برخی از دانش آموزان از معلم می گردد، که این حالات عاطفی، ثمرات بدی در پی خواهد داشت.
آشنایی با اصول روان شناسی: معلم باید علاوه بر داشتن تخصص در زمینه ای خاص که تدریس می نماید، با اصول کلی روان شناسی نیز باید آشنایی داشته باشد. چنانچه معلم با قوانین رشد، یادگیری، خصوصیات سنی گروه های مختلف و. .. آشنا باشد، خیلی از مسائل و مشکلات را می تواند به آسانی توجیه کرده و راه حل آنها را بیابد.
قدرت بیان:
خوش صحبتی و قدرت بیان، یکی از عواملی است که در ایجاد رابطه با افراد، فوق العاده موثر است و معلم باید حتما از این نیرو برخوردار باشد. بسیاری از افراد، باسواد و مطلع هستند ولی در اظهار مطالب و تفهیم آن به دیگران، ناتوانند.
یک معلم خوب کسی است که مرتب از فعالیت های آموزشی که انجام می دهد، ارزشیابی به عمل آورد. یعنی با توجه به هدف های آموزشی و رفتاری که در آغاز شروع هر کلاس در نظر دارد، باید ببیند تا چه حد به این هدف ها دست یافته و تا چه حد توانسته در دل دانش آموزان نفوذ کند و مورد تایید آنها واقع شود.
آراستگی ظاهر:
معلمی که در روز، چندین ساعت در برابر دانش آموزان کلاس ظاهر می شود، باید از نظر ظاهر کاملا آراسته، پاکیزه و منظم باشد
توانایی ایجاد علاقه در شاگردان
یک معلم خوب باید این توانایی را داشته باشد که دانش آموزانش را به درس و مدرسه علاقمند کند.
منبع دریافت این مطلب : سرزمین تیزهوش ها
هانا هیولای کوچک بامزه، پشمالو و سبز رنگ عاشق گشت و گذار در بیرون خانه، به ویژه ساحل دریا است. اما هانا و دوستانش دوست ندارند بعد از پایان تفریحشان در ساحل، زبالههایشان را جمع و آنجا را تمیز کنند. هانا ساحل را پر از زباله رها میکند و به غواصی میرود. در آنجا متوجه میشود بطریهای خالی، کیسههای پلاستیکی و زبالههای دیگر دریا را آلوده کردهاند. او به فکر میافتد دریا را نجات دهد. برای این کار ابتدا باید بفهمد آلودگی از کجا می آید و چهطور میتواند جلوی آن را بگیرد. پس دست به کار میشود.
کودکان با دنبال کردن سفر هیولای سبز در سفرش برای نجات دنیا یاد میگیرند که خود چگونه یک هیولا سبز کوچک باشند. این کتاب هم سرگرمکننده و هم آموزشی است. در انتهای کتاب صفحهای به توضیح واژههای دشوار کتاب اختصاص داده شده است.
هدف از این کتاب، آشنایی با کاهش میزان زباله، استفاده مجدد از دورریختنیها و بازیافت زباله به کودکان است.
«هیولای سبز دنیا را نجات میدهد» به نوشته ی آلیسون اینچز، تصویر گری ویویونا گاروفولی و با ترجمه هایده کروبی توسط شرکت انتشارات فنی ایران منتشر و روانه بازار شده است.
کلمات کلیدی : کتاب داستان | معرفی کتاب داستان | کتاب تربیتی کودک | آموزش به کودکان | خرید کتاب تربیتی | آموزش کودکان | کودک و نوجوان | مجموعه هیولای سبز
خطاهای متداول در نوشتن عبارتند از :
1 - کج نویسی 2- پرفشار نویسی 3- کم رنگ نویسی 4- پر رنگ نویسی 5- زاویه دار نویسی 6- نا مرتب نویسی 7- فاصله گذاری بیش از حد 8- بزرگ یا کوچک نویسی بیش از حد
برای درمان نارسا نویسی می توان از اقدامات زیر کمک گرفت:
1. مدادی در اختیار دانش آموز قرار داده تا خطوطی به دلخواه رسم کند.
2. با استفاده از گچ نرم روی تخته خط بکشد و نقاشی کند.
3. به وضعیت نشستن کودک توجه نموده و آن را اصلاح کنید. او باید کاملاَ راحت روی صندلی بنشیند.
4. کاغذ یا دفتری که در آن می نویسد، راست باشد . لبه کاغذ با لبه میز بیش از 15 درجه انحنا نداشته باشد.
5. اگر انگشتان و عضلات کوچک و بزرگ دست او ضعیف هستند از مدادهای باریک تر و با قطر کمتر استفاده کنید.
اینفوگرافیک درمان نارسا نویسی در دانش آموزان را مشاهده کنید.
منبع دریافت این مطلب : سرزمین تیزهوش ها
اینکه دائم به فرزندتان بگویید این کار را بکن و آن کار بد است، نمیتواند راه مناسبی برای پرورش یک کودک شاد و سالم باشد. حتما دیدهاید کودکانی را که با هربار امر و نهی والدینشان، رفتار بد خود را تکرار میکنند یا رفتار درست را یاد نمیگیرند، همه اینها نشان میدهد که صحبت کردن به تنهایی نمیتواند چاره مشکل باشد، لازم است روش دیگری را امتحان کنید.
میگویند کودکان دوربین فیلمبرداری هستند یعنی هرچه را «ببینند» انجام میدهند نه آنچه را که «بشنوند.» پس بهترین روش برای اینکه راه و روش درست زندگی را به فرزندتان یاد دهید این است که اول از همه خودتان به آنچه میگویید عمل کنید. مدلسازی از رفتارهایی که میخواهید فرزندتان در بزرگسالی داشته باشد، بهترین راه بزرگ کردن یک فرزند شاد و بالغ است. بسیاری از حرکات و رفتارهای ما بهعنوان پدر و مادر، به درک کودک از پدیده نرمال بودن سمتوسو میدهد.
از این رو، متخصصان بر این باورند که والدین نه وظیفه بزرگ کردن یک کودک که وظیفه بزرگ کردن یک فرد بالغ را برعهده دارند. مواردی که در ادامه این مطلب مطرح میشوند، ازجمله اموری هستند که هر پدر و مادری باید جلوی چشم فرزندشان انجام دهند.
1. گریه کنید لطفا!
بسیاری از کودکان فکر میکنند گریه کردن آنها را ضعیف و آسیبپذیر جلوه میدهد، از این رو احساسات منفی و غم و اندوه درونی خود را نادیده میگیرند و وقتی این احساسات بروز پیدا میکنند، به شیوههای ناسالمی با آن مقابله میکنند. درحالی که انسان یک ماشین احساسی است. انسانها باید با انواع احساسات خود روبهرو شوند، آنها را بهعنوان بخشی از وجود خود بپذیرند و شیوههای سالمی برای بیان و بروز این احساسات پیدا کنند. مدتهاست روانشناسان به این نتیجه رسیدهاند که سرکوب احساسات و به اصطلاح خودخوری میتواند سببساز مشکلات زیاد دیگری ازجمله مشکلات ارتباطی و عاطفی شود.
این موضوع تا آنجا مهم و ضروری است که راههای زیادی هم برای برونریزی و اصطلاحا تخلیه هیجانی پیشنهاد میشود، بنابراین باید از همین دوران کودکی به فرزندان خود بیاموزید که احساسات مختلف برای همه انسانها عادی و طبیعی محسوب میشود و لازم نیست اگر از چیزی ناراحت هستند یا نیاز دارند اشک بریزند، با آن مقابله کنند. به فرزند خود یاد بدهید که صرفنظر از اینکه دختر است یا پسر، گاهی لازم است برای تخلیه هیجانی خود اشک بریزد. یکی از بهترین راههای یاد دادن این مسئله هم رفتار والدین است. اگر والدین جلوی فرزندان خود اشک بریزند و احساسات درونی خود را بروز دهند، به آنها کمک خواهد کرد که در آینده با غم و اندوه خود بهتر کنار بیایند و آن را بروز دهند.
2. مبارزه کنید
شاید بارها کودکان اصطلاحا نازک نارنجی را دیده باشید که در برابر کوچکترین سختی و مشکلی، بیتابی میکنند، طاقت ندارند و زمین و زمان را بههم میریزند. کودکانی که زیاد نازپرورده بار میآیند در آینده قادر نخواهند بود از پس حل کردن مشکلات خود برآیند. اینها همان افرادی خواهند بود که در برابر کوچکترین مشکلات ضعیف هستند یا منفعل یا راههای غیرمنطقی برای رفع این مشکلات انتخاب میکنند. اما واقعیت این است که زندگی سرشار از مشکلات مختلف است و در زندگی همه ما اجتنابناپذیر است.
کودکان باید از همان دوران کودکی بیاموزند که قوی و مقاوم باشند و مشکلات را شکست بدهند. کودکان با دیدن تلاش و کشمکشهای پدر و مادرشان یاد میگیرند که اینها جزء لاینفک زندگی هستند. در این شرایط، اگر با سختی و دشواری خاصی مواجه شوند، میدانند که باید در برابر آن ایستادگی کنند. توصیه میشود والدین حین کار کردن کمی منعطفتر باشند تا کودکان از آنها یاد بگیرند. بگذارید فرزندتان شما را حین تلاش و مبارزه با مشکلات ببیند و از واکنشهای شما درس بگیرد.
3. به همسرتان محبت کنید
برخی ازدواجها پس از تولد فرزند به یک رابطه ساده تبدیل میشوند، اما اگر میخواهید مدل درستی از عشق و دوست داشتن را به فرزندتان بیاموزید، باید راه و روش دوست داشتن را به او نشان دهید. مشاهده رابطه عاشقانه والدین حین خوردن شام، وقت خواباندن بچهها و در طول سفر به کودکان نشان میدهد که عشق و دوست داشتن چیست و چطور باید دیگران را دوست داشته باشند. به فرزندتان بیاموزید که ابراز علاقه و محبت، زشت یا باعث شرمساری نیست. به آنها بیاموزید که ابراز محبت یکی از اصلیترین راههای تحکیم خانواده و روابط و جزء ضروری ارتباط سالم است. فرزندتان باید بیاموزد که میتواند در محیط امن خانواده به همسر و فرزندان خود عشق بورزد و مطمئن باشد که این کار همه چیز را بهتر خواهد کرد.
4. ورزش کنید
ورزش کردن نه تنها سلامت جسمانی شما را تضمین میکند، بلکه آرامش روحی و روانیتان را نیز تامین میکند. اینکه به فرزندتان بگویید ورزش کن، اما خودتان هر روز تا ظهر بخوابید یا همیشه روی مبل لم بدهید، نتیجهای نخواهید گرفت. از قدیم گفتهاند که کودکان از رفتار شما بیشتر میآموزند تا از صحبتهایتان. بنابراین باید ورزش کردن را در والدین ببینند تا نسبت به آن رغبت پیدا کنند. اگر به بچهها نشان دهیم که ورزش نکردن و عدم جنبوجوش یک امر غیرطبیعی است، میتوانیم فعالیتهای بدنی آنها را به یک عادت همیشگی بدل کنیم.
5. بدون برنامهریزی پول خرج نکنید
بسیاری از والدین دوست دارند از فرزندان خود در برابر مسائل مالی محافظت کرده و هرچه میخواهند برایش فراهم کنند. مسلما همه ما دوست داریم فرزندانمان در رفاه بهسر ببرند اما توصیه میشود پدر و مادر به کودک اجازه دهند درگیر مسائل مالی شود تا یاد بگیرد چقدر پول دارد و چطور باید از آن استفاده کند. از همین الان به او برنامهریزی مالی و پسانداز را یاد بدهید.
گاهی اوقات به او پول کمتر از نیاز بدهید و بگویید تنها پولی است که تا مدتی خاص دراختیار او میگذارید. با این کار اگرچه تاحدی به او فشار وارد میکنید اما برای آیندهاش مفید خواهد بود. به این روش او میتواند در همان حد کودکی خود، یاد بگیرد که چطور میتواند با همان میزان اندک پول خود چند روز را سپری کند یا چند کار را انجام دهد و در حقیقت اولویتبندی کند.
6. به معنویات بپردازید
کودکان ذاتا معنوی هستند؛ آنها دوست دارند زندگی را درک کنند و بدانند برای چه زندگی میکنند. بسیاری از والدین از پاسخ دادن به سوالات کودکان طفره میروند، چون جواب مناسبی برای آنها ندارند. اما گاهی اوقات سادهترین پاسخ همان رفتار والدین است. اجازه دهید کودک با رفتارهای شخصیتان در خلوت آشنا شود. این رفتارها میتوانند شامل نماز خواندن، مراقبه یا سایر فعالیتهای معنوی باشند.
در این صورت او میتواند متوجه شود که دین و معنویات چیست و چطور میتواند زندگی خود را بسازد. لازم است گاهی او را با خود به مراسم مذهبی ببرید یا مثلا درراه سورهای از قرآن با لحنی جذاب برایش بخوانید. او را با داستانهای مذهبی آشنا کنید اما هیچوقت فشاری مبنی بر الزام رعایت اصول مذهبی وارد نکنید تا زمانی که کودکتان به سن بلوغ نرسیده اجازه دهید مشغول کشف ابعاد مختلف دینی باشد تا بعد بتواند از آن پیروی کند.
7. در امور خیریه داوطلبانه شرکت کنید
کمک کردن به دیگران و مهربانی علاوه بر اینکه یک موضوع ذاتی محسوب میشود اما تا حد زیادی به یادگیریهای فرد نیز مربوط است. باید به فرزندان خود بیاموزیم که دیگران را دوست بدارد، به عقاید و شخصیت دیگران احترام بگذارد و دیگران را آنطور که هستند، بپذیرد. یاد گرفتن مهربانی از همان دوران کودکی آغاز میشود. وقتی فرزندتان با کودک دیگری دعوا کرده و آن را برایتان تعریف میکند به او نگویید که کار خوبی کردی که او را کتک زدی یا تقصیر او بوده و... سعی کنید حقیقت را به او بگویید و اگر در یک مشاجره ناعادلانه رفتار کرده، این موضوع را بدون سرزنش کردن با او مطرح کنید و بخواهید برای رفتارش معذرتخواهی کند.
اگر حق با او بوده هم به او یاد دهید که روشی غیر از دعوا و جنجال و کتککاری برای مشکلش مطرح کند. در حقیقت آن جدل را تحلیل کرده و راههای مختلف برخورد با آن را بررسی کنید. به او بفهمانید که راههای بهتری از کتککاری برای حل مشکلات وجود دارد. بهعلاوه سعی کنید مهربانی را به او نشان دهید. مثلا در کارهای خیر همراه فرزندتان شرکت کنید. وقتی کودکان میبینند که پدر و مادرشان در یک کار داوطلبانه شرکت میکنند، از آن درس میگیرند. این لزوما به این معنی نیست که حتما برای کمکهای آنچنانی به خیریه داوطلب شوید. کمک کردن به پیرزن همسایه هم میتواند سودبخش باشد. مثلا، وقتی حال همسایه خوش نیست، میتوانید سر راه برایش از سوپرمارکت خرید کنید.
8. خلاق باشید
اینکه بچهها ببینند والدین در دنیای سهبعدی امروز چقدر شاد و سرخوش زندگی میکنند، از اهمیت بسیاری برخوردار است. به این منظور، میتوانید از راهبردهایی استفاده کنید که هنرمندانهتر و خلاقانهتر باشند. پیانو زدن، نقاشی کشیدن، طرح زدن، نوشتن، آشپزی کردن و گوش دادن به موسیقی ازجمله رایجترین راهبردهای موجود است. با این حال، لزومی ندارد در این امور استاد باشید.فقط کافی است در این زمینه کارهای خلاقانه انجام دهید.
9. خشمتان را کنترل کنید
اگر کوکتان دائم و در برابر هر موضعی بهشدت خشمگین میشود احتمالا این رفتار را بهعنوان الگو آموخته است. در چنین مواردی گفته میشود که یکی از والدین یا هر دو افراد عصبی و تند مزاج هستند و کودک بارها و بارها چنین رفتاری را مشاهده کرده است. پس قدم اول این است که ببینید چه کسی این رفتار را بروز داده و کودک از چه کسی این را آموخته است. در مرحله بعدی والدی که خشمگین و عصبی است باید تحت درمان قرار گرفته و رفتارهای خود را اصلاح کند. در مرحله بعد است که باید رفتارهای درست را به کمک مشورت با متخصص در فرزندتان ایجاد کنید.
10. با خودتان مهربان باشید
والدین بیشتر از همه به خود سخت میگیرند. آنها در پایان روز خود را مقصر اتفاقات بد میدانند. مثلا ممکن است بگویند: «از اندامم بدم میآید» یا «نمیتوانم باور کنم که تا این حد چاق شدهام» یا اینکه «امروز احمقانهترین حرف ممکن را زدم!» کودکان در مواجهه با این رفتارها یاد میگیرند که چگونه با خود برخورد کنند. آنها به سرعت از این رفتارها تقلید کرده و فکر میکنند همه بزرگسالان با خود چنین برخوردی دارند. سعی کنید خود را برای آنچه هستید دوست داشته باشید، به خود و دیگران احترام بگذارید و این را به فرزندان خود منتقل کنید.
11. منظم باشید
بارها وارد اتاق فرزند خود شده و با حجم زیادی از لباسها و وسایل روبهرو شدهاید که اینجا و آنجا ریختهاند، بارها به او تذکر دادهاید که منظم باشد و هر چیز را سر جای خود بگذارد و... اما به گوش او نمیرود که نمیرود. باید ببینید اشکال کار کجاست که فرزندتان با نظم و انضباط میانه خوبی ندارد. یکی از مسائلی که در این میان وجود دارد این است که کودک منظم بودن را ندیده است. وقتی والدین وسایل خود را منظم سر جای خود نمیگذارند، ساعت خواب و بیداری مشخصی ندارند، همه چیز درهم و برهم است و... مسلما کودک نیاموخته که منظم و برنامهریزی شده زندگی کند. قبل از انواع و اقسام امر و نهی کردن، باید ابتدا خودتان منظم باشید.
کودکی که در یک محیط منظم رشد یافته، مسلما با همین شیوه بزرگ میشود و زندگی خود را هم بر همین منوال پایهریزی خواهد کرد. اگر فرزندتان ببیند که اتاق شما منظم و مرتب است نسبت به این قضیه مشتاق خواهد شد. برای بهتر شدن اوضاع، کارهای خوب را تشویق کنید و قاطع و استوار باشید.
محققان در آزمایشگاه MIT و پروفسور متهو ویلسون از موسسه یادگیری و حافظه پیکوور، اینکه چگونه فعالیت قسمتی از مغز به نام هیپوکامپ – که نقشی حیاتی برای حافظه های سه بعدی، فضایی و حافظه رویدادهای خاص دارد – به تشکیل حافظه و حل مسئله ربط دارد، را مطالعه می کنند. ویلسون و اعضای تیمش در مقاله تازه ای که در نشریه “گزارشات علمی” منتشر شد، یک ابزار جدید تحلیلی را که خودشان ساخته اند توصیف میکنند که مدل های قدیمی تر تشکیل حافظه در مغز را فعال می کند.
در گذشته تحقیق در مورد حافظه از سنجش های رفتاری به عنوان یک بازخوانی برای یادگیری، استفاده می کرد. به عنوان مثال، یک دانشمند دنبال این می رفت که آیا یک موش تا چه مقدار سریع یک پیچ راه را بعد از چندین نشانه رد می کند. اما با پیشرفت علم عصب شناسی، محققان شروع به بررسی فعالیت مغز در طول ِ یادگیری کردند؛ تا بفهمند چگونه مغز کدگذاری می کند، یا اینکه چگونه اطلاعات جدید را یاد می گیرد. در پیدا کردن الگوهای فعالیت مغز هنگام فعالیت های یادگیری، الگوها بعدا در زمانی دیگر دوباره مورد جستجو قرار می گیرند. برای مثال، در طول یک آزمایش حافظه یا حتی وقتی که جاندار خواب است.
استفاده از چنین روش هایی، رفتار مربوط به الگوهای فعالیت مغز را نشان می دهد که به یادگیری و عملکرد حافظه ارتباط داشت، چیزی که در آن فرض می کردند حافظه محصولی از رفتار است. به هر حال متخصصان اعصاب دهه هاست دریافتند که حافظه، زمانی که جاندار هیچ رفتاری هم ندارد، تقویت می شود و بالا می رود. و آن زمانی است که جاندار خواب است. این موضوع این سوال را پیش می آورد که: متخصصان اعصاب چگونه می توانند تشکیل ِ حافظه، هنگامی که رابطه ی مغز با جهان حسی ضرورتا قطع شده است، را اندازه گیری کنند؟
ویلسون، محقق ارشد اصلی در این گزارش، می گوید: «محتویات حافظه هنگام خواب پنهان است پس ابزاری برای رمزگشایی این محتویات لازم است که به اندازه گیری های قبلی بدست آمده در طول آزمایشهای رفتاری نیاز ندارند.» ابزار آماری برای دهه ها پیرامون بازخوانی فعالیت مربوط به هیپوکامپ در توسعه بوده، چون که به حافظه ربط دارد. با این وجود، بیشتر این ابزار بر روی فعالیت، زمانی که جاندار بیدار است تمرکز کرده اند؛ امری که تجزیه و تحلیل را آسانتر می کند زیرا رفتار و اطلاعات حسی فعالیت هیپوکامپ و اطلاعات مرتبط را بالا می برد. اما در طول خواب، اطلاعات ِ زیاد ِ ثبت شده توسط مغز خوابیده، رمزدار و پنهان می شوند. پرسش این است که چه اطلاعاتی در این الگوهای رمزگذاری شده فعال، نگه داری می شود؟ و ما چگونه آنها را رمزگشایی کنیم که به فهم ما از تشکیل حافظه هنگامی که جاندار بیدار است کمک کند؟
ژ چن، نویسنده اول این مطالعه و عضو سابق “مرکزی برای مغزها و ذهنها و ماشینها” در دانشگاه MIT، و استادیار در دانشگاه پزشکی نیویورک می گوید:« توسعه ابزار آماری منصفانه برای کشف نمایش فعالیت نورونی هیپوکامپ، درک ما از مکانیسم تشکیل حافظه، و در کل، اطلاعات پردازشی هنگام خواب را بالا می برد.» بجای نگاه کردن حافظه به عنوان یک نتیجه رفتاری، چن و ویلسون الگوی قدیمی را با پیشرفت توسعه دادند که نشان می دهد فعالیت مغز هنگام خواب، اگر جز اصلی هم نباشد، یک محرک حیاتی برای عملکرد رفتاری در طول فعالیت های یادگیری و حافظه ی انسان است.
به عبارت دیگر، بجای استفاده از رفتار موجود برای شرح حافظه، محققان فعالیت مغزها در هنگام خواب را رمزگشایی می کنند تا به آنها نشان دهد که چگونه یادگیری و حافظه را هنگامی که جاندار بیدار است، اندازه گیری کنند. چن و ویلسون بطور عمده ای روشهایی را برای تحلیل فعالیت هیپوکامپ در طول خواب بدون اینکه اول مجبور به تهیه اطلاعات باشند وقتی که جاندار بیدار است، ارتقا داده اند. ابزارهای تحلیلی آنها به محققان اجازه می دهد که روشهای جدید برای تحقیق بیشتر در مورد نقش هیپوکامپ در یادگیری و حافظه را پیدا و بخشهای دیگر مغز را مطالعه کنند؛ همچنین می توان تشخیص داد که اطلاعات بین بخش های مختلف مغز چگونه انتقال داده می شود.
منبع دریافت این مطلب : بیتوته