این کتاب اگر با یک بزرگتر برای کودک خوانده شود میتواند برای ترس های کودکی ، کودک نجات بخش باشد.
در بخشی از داستان میخوانیم: «رفتند و رفتند و رسیدند به یک پسر که شبیه مار باریک بود و کنار لانه مورچهها، روی زمین، دراز به دراز خوابیده بود و مورچهها را تماشا میکرد. دختر پرسید: "تو دیگه چی هستی؟" زرافه پرسید: "چرا مثل آدامس بادکنکی کش اومدی؟" پسر ماری گفت: "مامانم دستم رو گرفته، بابام پام رو کشیده. خب، هیچکدوم هم ول نکردن اونوقت خب." زرافه نچنچ کرد. دختر گفت: "چرا آخه اینجوری شده؟" پسر ماری گفت: "خب، جدا جدا بودن از هم آخه. دعواشون شده بود خب. پهلوی کدومشون باشم آخه." دختر کمی به پسر ماری فکر کرد. اما زودی فکرش برگشت پیش دایره خودش. گفت: "تو یه دایره داری بدی به من بشینم توش؟ فردا برات میآرمش به جون مامانم."»
کلمات کلیدی : گروه سنی ب | گروه سنی ج | انتشارات آفرینگان | فروشگاه اینترنتی کتابم کو | خرید اینترنتی کتاب | سمیه ورزدار | نوید علی اکبر | داستان های مصور | گروه سنی کودک | کتاب دایره
منبع دریافت این مطلب : فروشگاه اینترنتی کتابم کو