اسلاگ و دوستش دیوی در یکی از خیابانهای شهر مردی ژولیده را میبینند و اسلاگ گمان میکند که او پدرش است. اما پدر او که مرده است ! اسلاگ معتقد است پدرش به او گفته که بر میگردد ، آن هم در بهار. ولی انگار واقعیت دارد و پدر او برگشته است. پدرِ اسلاگ رفتگر بود. مردی لاغر با صورتی چروکیده و یک کلاه چرب که همیشه پشت ماشین زبالهها آویزان بود و سطلهای زباله را روی شانهاش میگذاشت و زباله آنها را پشت ماشین خالی میکرد. تا اینکه او بیمار میشود و دکترهای بیمارستان اول شست پای او، بعد مچ پایش و بعد تا نصف رانش را قطع کردند. اسلاگ میگفت مادرش حدس میزند که میکروب از سطل زبالهها بهش سرایت کرده است. اما مادر میگفت که همهاش به خاطر سیگار است .
کتاب «پدرِ اسلاگ» نتیجه همکاری دو هنرمند شناخته شده، دیوید آلموند و دیو مک کین است و داستان زندگی پسری به نام «اسلاگ» را بیان میکند که آرزو دارد پدرش را که مُرده یک بار دیگر ببیند.
در پشت جلد این کتاب نوشته شده است: «شما به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارید؟ «اسلاگ» اعتقاد دارد. او فکر میکند آن مردِ ژولیده پولیده که بیرون قصابی نشسته برای آخرین بار آمده که اسلاگ را ببیند، اما همکلاسی او یعنی «دِیوی» متقاعد نشده...»
از این نویسنده تا کنون کتابهای « اسکلیگ و بچهها » و « چشم بهشتی » با ترجمه خانم نسرین وکیلی منتشر شده است که برنده جایزه شورای کتاب کودک و برگزیده چهارمین دوره جشنواره کتابهای برتر انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان شده است.
کلمات کلیدی : دیوید آلموند | نسرین وکیلی | انتشارات آفرینگان | فروشگاه اینترنتی کتابم کو | پدر اسلاگ | دیو مک کین| گروه سنی کودک و نوجوان | خرید اینترنتی کتاب | داستان های معمایی
منبع دریافت این مطلب : فروشگاه اینترنتی کتابم کو