فکر می کنید تیزهوش هستید پس در این چالش تیزهوشانی سرزمین تیزهوش ها شرکت کنید رقبا را شکست بدهید و جایزه های ما را از آن خودتان کنید.
فراموش نکنید که باید پاسخ خود را روی یک برگه با دست خط خود بنویسید و از آن عکس بگیرید و به سرزمین تیزهوش ها ارسال کنید یا در یک ویدیو کوتاه توضیحات خودتان را ضبط کنید.
به سه نفر از بین دانش آموزان پایه ششم تا نهم که به سوال مطرح شده در هر چالش پاسخ صحیح بدهند، جوایز ارزنده ای اهدا می شود.
همچنین به تمام شرکت کنندگان در این چالش تیزهوشانی، (فقط در چالش شماره 1) بن تخفیف 20% خرید بازی و کتاب از فروشگاه نیمکت تعلق میگیرد.
پاسخ های خود را به این نشانی تلگرامی ارسال کنید:
@iTizland
برای مشاهده چالش اول اینجا کلیک کنید .
برای مشاهده چالش دوم اینجا کلیک کنید .
برای مشاهده چالش سوم اینجا کلیک کنید.
برای مشاهده چالش چهارم اینجا کلیک کنید.
برای مشاهده چالش پنجم اینجا کلیک کنید.
برای شرکت در چالش ششم اینجا کلیک کنید.
به گزارش تیزلند، به نقل از سرویس آموزش و پرورش خبرگزاری دانشجویا ایران (ایسنا)، از سال 2016 میلادی، تمام مدارس این کشور شمال اروپا نظام آموزشی جدید را با عنوان «پدیده یادگیری» در پیش خواهند گرفت.
در برنامه جدید، کلاس یا مواد درسی وجود نخواهند داشت و جای آنها را «برنامه موضوعی» خواهد گرفت یعنی برنامههایی که با روند یادگیری کودکان سازگارند.
«ماریو کایلونن»، مدیر آموزش و پرورش هلسینکی، پایتخت فنلاند، میگوید: در نظام آموزشی سنتی، کودکان به کلاسهای مختلف میروند و برای مثال اول درس ریاضی و بعد علوم و بعد ادبیات دارند. اما در نظام جدید دانشآموزان به جای اینکه موضوعات مختلف را منفک از هم یاد بگیرند، خود نقش فعالی خواهند داشت و در برنامهریزی مشارکت میکنند.
به گفته ماریو کایلونن در نظام سنتی که مواد درسی از هم جدا شدهاند کودکان برای زندگی آینده آماده نمیشوند در حالی که آنها نیاز به تفکر چند وجهی دارند تا بتوانند مسائل را از زوایای مختلف ببینند و از ابزارهای مختلف برای حل آنها استفاده کنند.
به گزارش بنگاه خبری بریتانیا، هلسینکی پیشتاز تدوین این نظام جدید بوده، نظامی که دانشآموزان میتوانند موضوع مورد علاقه خود را انتخاب کنند و برای یادگیری همراه با معلمان برنامهریزی کنند.
کایلونن در تشریح شیوه کار با این برنامه گفت: برای مثال فرض کنید دانش آموزان کلاس چهارم یک مدرسه علاقه داشته باشند تا همراه با معلمهای خود تاریخ تکامل تلفنهای هوشمند را بررسی کنند. برای بررسی این موضوع، وقتی صحبت از این میشود که چرا مردم از موبایل استفاده میکنند، ریاضی و آمار به کار گرفته میشوند و برای فهمیدن اینکه پیامک چگونه شیوه نگارش مردم را تغییر داده پای ادبیات به میان میآید. به این ترتیب، دانشآموران به سرعت با موضوع ارتباط برقرار میکنند.
«پدیده یادگیری» در دو سال گذشته به تدریج در مدارس فنلاند به اجرا گذاشته شده و مدارس ملزم بودهاند در هر سال تحصیلی، مدتی معمولا چند هفتهای را برای تکمیل و توسعه این یادگیری تجربی اختصاص دهند. در مورد هلسینکی، مدارس تشویق شده بودند تا سالی دو بار این کار را بکنند.
تغییر در نظام آموزشی به این معنا است که آموزگاری هم دچار تغییرات عمدهای میشود. معلمها دیگر کنترلی روی موضوعات درسی ندارند و باید یاد بگیرند با دانشآموزان و معلمهای دیگر همکاری و مشارکت کنند. کار آنها دیگر بر اساس درس دادن نیست، آنها باید بیشتر نقش راهنما یا مربی را داشته باشند تا نقش استاد را.
تا ابتدای امسال (شمسی) 70 درصد معلمهای هلسینکی برای اجرای نظام آموزشی جدید آموزش دیدهاند.
کایلونن میگوید: فکر نمیکنم معلمها دیگر بتوانند بنشینند و ببینند چه اتفاقی میافتد. من فکر میکنم در نظام جدید نقش آنها مهمتر از نظام قدیم خواهد بود بنابراین آنها باید در بکارگیری شیوه جدید بسیار دقت کنند.
نظام آموزشی جدید البته منتقدانی هم دارد. برای مثال یک دانشآموز مدرسهای در هلسینکی درباره نظام جدید میگوید: نظام جدید محاسن و معایب خود را دارد. این شیوه کاملا متفاوتی است و معلمها میتوانند خلاقیت داشته باشند و شیوههای جدید تعلیم و یادگیری را بکار بگیرند و نظام جدید مفرح هم هست. اما من سال گذشته از این شیوه خوشم نیامد چون آزادی خلاق برای یادگیری هر از گاهی چیز خیلی خوبی است اما آموزش سنتی هم جای خود را دارد.
از سوی دیگر پروفسور «تیم اُتس»، مدیر گروه ارزیابی تحقیق و توسعه در دانشگاه کمبریج نگران است که تجربه مثبت فنلاند باعث اشتباه کشورهای دیگر شود.
او میگوید: آموزش در فنلاند زمانی که این کشور بهترین نتایج را در برنامه بینالمللی ارزیابی تحصیلی دانشآموزان (پیسا) به دست آورد به اوج رسید اما در سالهای اخیر رو به افول بوده است.
پیسا، برنامه سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی اروپا است که کشورها را از نظر دستاوردهای تحصیلی دانش آموزان ردهبندی میکند.
به گفته پروفسور اتس، متولیان آموزش در بسیاری از کشورهای دنیا به مدارس فنلاند نگاه کردند که ویژگی آنها آزادی عمل وسیع بود و این که دانش آموزان نباید برای رفتن به کلاس بالاتر در پایان هر سال تحصیلی امتحان بدهند و قبول شوند.
پروفسور اتس میگوید: نتایج خوب فنلاند از سال 2000 به بعد در پیسا، محصول اصلاح نظام آموزشی در دهه 1970 بود که تصمیمگیری متمرکز، حضور ناظر در هر کلاس، سرمایهگذاری وسیع در تربیت آموزگار و امتحان اجباری در پایان هر سال تحصیلی را تغییر داد. به نظر میرسد که فنلاند همچنان آماده تغییر و آماده یادگیری است و کشورهای دیگر هم احتمالا از مسیری که فنلاند طی خواهند کرد درسهای زیادی خواهند آموخت.
منبع دریافت این مطلب : ایسنا
این نوشته به دنبال تبیین این موضوع است که نظام رسمی آموزش و پرورش پذیرنده کودکانی با دامنه وسیعی از تنوعات زیستی، زبانی، خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی است و این دامنه متنوع از مخاطبان در نظام های آموزشی- خصوصا آنهایی که از درجه شدیدی از تمرکز برخوردارند- با دامنه محدودی از انتخاب برمی خورند (یک کتاب، یک نظام ارتقا، یک محتوا و ...)؛ بنابراین در شروع پیست دویدن (اول دبستان) کودکان همه در یک خط مساوی نمی ایستند گرچه از همه در انتهای پایه اول و سپس پایه های بالاتر، انتظار سرعت و پیشروی برابری داریم: این عادلانه نیست و این با عدالت آموزشی مغایر است. یکی از شیوه های برخورد در چنین وضعیت چالش برانگیزی، استفاده از فرصت دوره پیش دبستانی برای هم قطار و هم ترازکردن حداکثری دانش آموزان در برخی از حوزه های رشد، برای ورود به نظام رسمی آموزش است. در این نوشته با استفاده از داده های مطالعه طولی که نگارنده حین تحصیل خود با آن همکاری داشته، به تبیین اثربخشی دوره پیش دبستانی در کاستن این نابرابری آموزشی خواهیم پرداخت.
از جهتی دیگر هم این نوشته را می توان خواند و آن ناظر بر سیاست گذاری مبتنی بر شواهد پژوهشی متقن است نه هر سیاست گذاری و نه هر پژوهشی. از مطالعه طولی مذکور و تحلیل یافته های آن، کمیته عدالت آموزشیِ کابینه وقت دولت انگلستان (2006) تصمیم به توسعه و رایگان کردن دوره پیش دبستان از سویی و توسعه جدی کیفیت به عنوان شاه بیت یافته تحقیق مذکور از سوی دیگر گرفت.
لازم است در ابتدا چکیده ای از طرح پژوهش مورد اشاره بیان شود و سپس به یافته های آن برای تبیین موضوع فوق پرداخت. مطالعه طولی پیش دبستانی، دبستان و دبیرستان اثربخش (Effective Provision of Pre-school, Primary and Secondary Education) بزرگ ترین مطالعه طولی در حوزه پیش دبستانی در اروپا تا سال 2010 بود که هدفش بررسی رابطه بین سه دسته متغیر است: الف) ویژگی های فردی (جنسیت، سن به ماه، وزن هنگام تولد، مشکلات رفتاری و شناختی دوران نوزادی و ...)، خانوادگی (وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده، شغل و درآمد خانواده، سطح تحصیلات والدین، سن والدین هنگام تولد نوزاد و ...) و محیط یادگیرنده خانه کودکان Home Learning Environment (همانند بسامد فعالیت هایی همچون کتاب خوانی برای کودک، رفتن به موزه و تئاتر، مشارکت در فعالیت های اجتماعی، محیط دیجیتالی خانه و ...)؛ ب) کیفیت پیش دبستانی که کودک در آن شرکت کرده است، مدت حضور و نوع پیش دبستانی اعم از خصوصی، دولتی، منضم به دبستان و مستقل؛ ج) وضعیت و پیشرفت کودک در حوزه های شناختی و اجتماعی همچون رشد زبانی، علوم و ریاضی، رفتارهای اجتماعی و ضد اجتماعی، استقلال و ... در این مطالعه حدود سه هزار کودک از پنج استان انگلستان از سن سه سالگی تا 18 سالگی (1998-2013) پیگیری شدند. کودکان از 141 مرکز پیش دبستانی با رعایت نمونه گیری حداکثری (هفت نوع پیش دبستان موجود) و متناسب با جامعه دانش آموزی انگلستان که حدود 25 درصد آنان متعلق به خانواده های غیر انگلیسی است، انتخاب شدند و برای 15 سال (تا ورود به بازار کار و دانشگاه) دنبال شدند. در ورود به مطالعه یعنی زمانی که کودکان به طور متوسط سه و نیم ساله بودند و در مراکز پیش دبستانی بودند از همه آنها و خانواده هایشان داده های گسترده ای جمع آوری شد تا به عنوان نقطه آغاز برای هر یک از آنها لحاظ شود؛ اینکه مثلا کودکان ازنظر دانش و مهارت های کلامی، هوش، شرایط جمعیت شناختی و نمره محیط یادگیرنده خانه در چه نقطه ای قرار دارند. سپس در موج های بعدی، کودکان مجدد مورد ارزشیابی های مشابهی قرار گرفتند که این موج های جمع آوری داده، عبارت بودند از زمانی که به انتهای دوره پیش دبستان رسیدند، زمانی که کلاس اول، دوم، پنجم، ششم، نهم و دوازدهم بودند. گروهی از کودکان نیز در این مطالعه حضور داشتند که امکان حضور در پیش دبستان را نداشتند و در طول مطالعه به منظور مطالعه عمیق تر، برخی از کودکان خصوصا آنهایی که از خانواده های کمتر برخوردار و نابرخوردار بودند، با شیوه های مطالعات کیفی مورد تحقیق بیشتر قرار گرفتند. در این نوشتار از یافته های هر دو بخش کمی و کیفی بهره خواهیم برد تا به تبیین اثربخشی و ظرفیت دوره پیش دبستان برای رفع نابرابری های آموزشی بپردازیم.
شاه بیت یافته های این پژوهش این عبارت است: <<دوره پیش دبستانی سپر و محافظ قابل اطمینانی است که می توان آن را مقابل نابرابری های آموزشی موجود بین کودکان به کار گرفت؛ چه نابرابری های ناخواسته همانند متولد شدن در خانواده ای که سطح اجتماعی-اقتصادی نا مناسبی دارد و یا متولد شدن در خانواده ای که فاکتورهای خطرپذیری بالایی دارد مثل اعتیاد والدین، تک والد بودن و بی کاری والدین و چه نابرابری ها و فقرهای تجَمُعی (cumulative disadvantages) حاصل شده در طول چهار سال اولیه زندگی>>. نکته تکمیلی، اینکه داده های این تحقیق نشان می دهد صرف حضور کودک در پیش دبستانی (متغیر مدت حضور) توانایی جبران این تبعیض ها روی رشد شناختی و اجتماعی کودک را تنها تا پایه پنجم دارد و پس از آن فقط کودکانی توانستند وضعیت مطلوب خود را حفظ کنند که یکی از این دو شرط را داشته باشد: رفتن به پیش دبستانی های باکیفیت (بر اساس مقیاس سنجش کیفیت خاص مورد استفاده در مطالعه) یا برخورداری کودک از میزانی از تاب آوری (resilience). تحلیل های تکمیلی نشان داد که پیش دبستانی با کیفیت حتی نابرابری های آموزشی ناشی از حضور در دبستان کم کیفیت (بر اساس سنجش کیفیت دبستان) را نیز می تواند جبران کند؛ چراکه در پایه پنجم و ششم دبستان، کودکانی که به پیش دبستانی های با کیفیت رفته بودند اما امکان حضور در دبستان های با کیفیت را نداشتند، شکاف آموزشی خود با متوسط نمونه مورد مطالعه را پُر کرده بودند. همچنین اگر کودکی امکان حضور در پیش دبستانی با کیفیت را پیدا نکرده بود اما سال های اولیه دبستان را نیز در دبستانی با کیفیت طی کرده بود، شکاف آموزشی خویش را به حداقل رسانده بود (گرچه مانند گروه ذکر شده در عبارت قبل هنوز جبران کامل نشده بود و یک دلالت این یافته می تواند این باشد که جبرانِ نداشتن پیش دبستانی با کیفیت به علت همزمانی اش با دوران طلایی تولد تا شش سالگی و ویژگی های خاص مغز در این دوران، سخت تا غیرممکن است. برای اطلاعات تکمیلی در خصوص ویژگی های مغز و اعصاب در دوران حیاتی شش سال اولیه زندگی نگاه کنید به طلائی و بزرگ (1394)).
گروهی از کودکان که بیشترین فقر آموزشی را در حوزه های سه درس اصلی ریاضی، انگلیسی و علوم و همچنین مشکلات رفتاری و اجتماعی در پایه پنجم داشتند آنهایی بودند که به اصطلاح <<فاکتورهای خطر پذیری چندگانه>> داشتند (multiple risk factors) که عبارت بود از: نداشتن محیط یادگیرنده خانه غنی، داشتن زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم، داشتن مادران کم سواد، وزن کم هنگام تولد (زیر 2500 گرم) و داشتن مشکلات سلامت و رفتاری در دوران نوزادی؛ بنابراین برخی عوامل معنی دار که نشان داد می تواند در ایجاد نابرابری های آموزشی تاثیرگذار باشد در این تحقیق به صورت تجربی مشخص شد و برخی دیگر که در تصور برخی سیاست گذاران بود (همانند تعلق به نژادی متفاوت از انگلیسی مثل سیاه پوستان، آسیای جنوب شرقی و سفیدپوستان غیر انگلیسی؛ جنسیت، شغل والدین و تک والد بودن) در این مطالعه تاثیرشان ازنظر آماری معنی دار نبود. تحلیل های پیشرفته تر نشان داد، این عوامل همگی در ابتدای ورود به مطالعه (آغاز دوره پیش دبستان) تاثیر معنی داری داشته اند اما در موج های بعدی تولید داده و زمانی که کودکان به انتهای دوره پیش دبستان رسیدند و وارد دوره دبستان شدند، تاثیر عوامل فوق، کاهش داشته و غیرمعنی دار شده اند. یک تبیین برای چنین یافته ای تاثیر حضور در پیش دبستانی است که توانسته تفاوت ها (واریانس بین افراد) را کاهش دهد. این تبیین زمانی قوت می گیرد که دو گروه پیش دبستانی رفته ها و نرفته ها با یکدیگر مقایسه شدند و نتایج نشان داد آنهایی که به پیش دبستانی رفته بودند- هرچند که دارای فاکتورهای ریسک بالایی بودند- باز در بالای خط مورد انتظار در پایه اول دبستان قرار می گرفتند.
نکته ای درباره کیفیت دوره پیش دبستانی که توسط مراکز متنوع مهد و پیش دبستان در انگلستان ارائه می شود این بود که بر اساس یافته های این تحقیق، این پیش فرض که مراکز پیش دبستانی که بیشتر به موضوعات درسی توجه می کنند از رشد اجتماعی و رفتاری کودک غافل هستند، اشتباه بود. یافته ها نشان داد مراکز اثربخش و با کیفیت هر دو را توامان رشد می دهند و حتی ارتقای این دو حوزه رشدی با هم، همبستگی قدرتمندی دارد. به عبارت دیگر اگر کودکی در رشد اجتماعی و ایجاد ارتباط با دیگر کودکان دچار مشکل شود، احتمال افت در حوزه درسی اش بسیار بالاست و برعکس تقویت او در حوزه اجتماعی و مهارت های رفتاری، کمک کننده قوی برای حوزه آموزشی اوست؛ بنابراین زمانی مراکز پیش دبستانی می توانند زمینه ساز عدالت آموزشی مطلوب باشند که بر هردوی این اهداف به تناسب تمرکز کنند و کودکان را در این دو مورد پایش مستمر قرار دهند.
تکمله این بخش اینکه نتایج این مطالعه طولی نشان می دهد <<محیط یادگیرنده خانه>> چنانچه از غنای متوسط به بالایی برخوردار باشد، اصلی ترین و قوی ترین عامل کاهش فقر آموزشی و رشد اجتماعی کودک، حتی مهم تر از سطح اجتماعی و اقتصادی خانواده است. این، به آن معنی است که حتی اگر کودکی به مهد و پیش دبستان نرود مهم نیست اما لازمه اش این است که در خانه از محیطی غنی برخوردار باشد و کیفیت اجتماعی، عاطفی و علمی خانه از درجه مطلوبی برخوردار باشد. در مطالعه مورد بحث، کیفیت محیط خانه بر اساس سنجه به کار رفته از ضعیف (0 تا 5)، متوسط (5 تا 10) تا غنی (10 تا 15) دسته بندی شده اند. جالب اینجاست که عامل محیط یادگیرنده خانه در زمانی که کودک در سن پیش دبستانی است، اثرش تا پایان دوره دبستان ادامه می یابد و تاثیر مثبت آن، قوی تر و مهم تر از بقیه عوامل حتی سطح سواد و نوع شغل والدین و میزان درآمد آنها، باقی می ماند. به عبارت دیگر مهم نیست والدین که باشند (دکتر، مهندس، کارشناس ارشد، مدیر کارخانه، رئیس بانک، وزیر، کارمند، کارگر...)، مهم این است که آنها برای کودک خویش چه می کنند (چه محیط عاطفی، علمی و رشد یابنده ای را پدید می آورند؟ چه زمان باکیفیتی را و نه فقط زمانی را، با کودک سپری می کنند؟ چه زبان و گفتمانی در خانه رایج است؟ چه بازدید ها و گردش های با توجهی را با کودک می روند؟ چه بازی ها و سرگرمی هایی را با او انجام می دهند؟ چقدر و چه کتاب هایی را با او می خوانند یا به خواندن او گوش می دهند؟ چه کنش های مطلوبی را با استفاده از ابزار و وسایل دیجیتالی برای کودک خویش الگوسازی می کنند؟)
در نتیجه گیری و جمع بندی بحث ظرفیت دوره پیش دبستانی برای کاهش نابرابری های آموزشی، لازم است گفته شود بر اساس داده های این تحقیق، به واسطه سن صغَر کودکان، دوره پیش دبستانی با کیفیت می بایست به همراه بال دیگری به نام <<محیط یادگیرنده خانه>> همدیگر را پشتیبانی و قوام بخشی کنند. نتیجه مشاهده و مصاحبه های کیفی با خانواده های کودکانی که در دامنه پایین رشد شناختی و اجتماعی قرار داشتند، نشان داد که این دو بال اگر بر ارزش های مشابه پافشاری نکنند، میزان اثربخشی مورد انتظار برای هر یک از آنها را به شدت کاهش می دهد و گهگاه کودک را دچار سردرگمی و تناقض هایی می کند که خود سرآغاز مشکلات دیگری است؛ بنابراین توصیه این تحقیق هم ناظر بر مهارت افزایی و تغییر دیدگاه والدین نسبت به نوع گفتمان و تعاملات خانگی با این گروه سنی است و هم ناظر بر ارتقای کیفیت پداگوژی دوره کلیدی تاک (تربیت اوایل کودکی) در مراکز پیش دبستانی و مهد است. در این بین نقش خود کودکان و توجه به <<خود>> کودک و افزایش توان و استقلال او بسیار نقش آفرین بود. برای نمونه کودکانی که در مرکز پیش دبستانی به واسطه مهارت مربیان مراکز (یکی از جنبه های اصلی کیفیت مراکز پیش دبستانی) از درجاتی از توفیق و در نتیجه تشویق پس از آن (مثلا در حوزه خواندن و قصه گویی) برخوردار بودند، این انگیزه را به خانه منتقل می کردند و والدین با دیدن شوق و شور کودک، محیط و وسایل مورد نیاز او را بیشتر و با کیفیت بهتری فراهم می کردند. این قوام بخشی دو گانه در محیط عکس این سناریو (مرکز کم کیفیت به واسطه برخوردارنبودن از مربیان ماهر و خود ساخته و محیط یادگیرنده خانه کم کیفیت) مبدل به عامل ریسک دوگانه شده بود و کودک را – هر چند هم ازنظر هوشی و رشد اجتماعی یا دیگر کودکان تفاوت معنی داری نداشت- آرام آرام به دامنه پایین رشد و پیشرفت تحصیلی کشانده بود. البته موارد استثنا هم در بین خانواده ها مشاهده شد و کودکانی بودند که به اصطلاح <<برخلاف جریان آب شنا می کردند>> (against the odds) یعنی در خانواده های ضعیفی ازنظر کیفیت ساختاری و فرایندی خانه زندگی کرده بودند ولی توانسته بودند در دامنه بالای رشد شناختی و اجتماعی قرار گیرند؛ اما در اینجا و در پژوهش های ملی که هدف سیاست گذاری کلان است موارد استثنا را در محاسبات، مستثنا می کنند و میانگین را مبنا قرار می دهند.
در انتهای این نوشته باید این را متذکر شد که در ویراست های اولیه و پژوهشی سند تحول آموزش وپرورش هم توصیه پژوهشگران بر این بود که دوره دبستان شش ساله شود اما به این صورت که دوره پیش دبستانی یک ساله به عنوان دوره ای اجباری اضافه شود؛ اما مسیر سیاست گذاری و اجرا در انتها به نحو دیگری جلو رفت و پایه ششم دبستان در وسط دوره تحصیلی اضافه شد و دوره پیش دبستان همچنان اختیاری باقی ماند. هدف از نگارش این متن یادآوری اهمیت و ظرفیت این دوره برای کاهش نابرابری های آموزشی بین قشرهای مختلف دانش آموزی است، البته تاکید اصلی نگارنده بر توسعه کیفی این دوره است و بر اساس نتایج همین تحقیق اگر توسعه کمی انجام شود و پداگوژی اثربخش این دوره معطل بماند، تنها هزینه ای هنگفت بر دست دولت گذاشته ایم چراکه تاثیر آن پس از سه سال صفر می شود و یا حتی در مواقعی تاثیر منفی دارد. از طرفی غنی سازی محیط های یادگیری خانه ها و مهارت افزایی و تحول نگرش والدین نسبت به اهمیت تاک بسیار مورد تاکید این تحقیق و سایر منابع است حتی اگر موفق به ایجاد مراکز پیش دبستانی به اندازه همه کودکان نشویم.
پی نوشت:
طلائی، ابراهیم و بزرگ حمیده (1394) تبیین ضرورت و اهمیت تربیت اوان کودکی (پیش دبستان) بر اساس سنتز پژوهی تحقیقات معاصر. فصلنامه تعلیم و تربیت. شماره 122.
نویسنده مطلب : ابراهیم طلائی
منبع دریافت این مطلب : روزنامه شرق
به گزارش تیزلند و به نقل از سایت گل واژه، کتاب های جدید نشر گل واژه منتشر شد.
معرفی این کتاب ها توسط این انتشارات در ادامه می آید. البته درج این معرفی در سرزمین تیزهوش ها به معنی تایید یا رد موارد مطرح شده نیست و فقط در جهت اطلاع رسانی این مطلب منتشر می شود.
نشر گل واژه، کتاب های تیزهوشان را اینگونه معرفی می کند:
فشار بیش از حد به دانش آموز، کمکی به او نمی کند و فقط خسته و دلزده می شود. باید قبول کرد همه دانش آموزان مانند هم نیستند و یک نوع کتاب به درد همه آنها نمی خورد. با این نگاه تصمیم به تولید کتاب های تیزهوشان گل واژه (گل پلاس) گرفتیم، اما باید چالش های ذیل را در نظر می گرفتیم.
- دانش آموز وقت و حوصله خواندن کتاب های حجیم و بزرگ را ندارد.
- استعدادهای دانش آموزان متفاوت است، ولی نمی توان برای هر گروه از آنها کتاب متفاوت نوشت.
- دانش آموز نیاز به مشاوره دارد و باید بفهمد که از کدام مسیر باید برود.
- باید دانش آموز را از منابع متعدد بی نیاز کنیم.
با این نگاه بود که کتاب های تیزهوشان گل واژه (گل پلاس) را با رویکرد «حد تسلط» تولید کردیم. در این کتاب دانش آموز ابتدا می فهمد قبلاً چقدر یک موضوع درسی را یاد گرفته است و اکنون برای رسیدن به «حد تسلط» کدام درسنامه را باید مطالعه کند، چقدر تمرین کند و روی کدام موضوعات بیشتر باید تمرکز کند. در این کتاب وقت دانش آموز را با تکرار کردن مطالبی که به خوبی آموخته است، تلف نمی کنیم و او را بی حوصله نمی نماییم. از طرفی هم دقیقاً به او می گوییم در کجا باید خود را تقویت کند و برای رسیدن به این هدف او را کمک می کنیم. به همین دلیل شعار این کتاب را « نیازی نیست این کتاب را کامل بخوانید» انتخاب کرده ایم.
امسال کتاب های گل پلاس را در دو پایه ششم و نهم در نظر گرفته ایم. در هر پایه سه کتاب گل پلاس تولید شده است. یکی از کتاب ها مربوط به درس ریاضی است، دومی به درس علوم می پردازد و سومی آزمون جامع است که شامل تمامی درس هایی است که در آزمون تیزهوشان به آن پرداخته می شود.
منبع دریافت این مطلب : گل واژه
در سال های اخیر شاهد رکود تحصیلی بین دانش آموزان نوجوان به دلایل مختلف هستیم. برخی از دانش آموزان، به خصوص پسرها دوست دارند هر چه زودتر وارد بازار کار شوند و به همین دلیل تحصیل را کنار می گذارند.
در این گفتگو دکتر نسرین امیری، روان پزشک کودک و نوجوان، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران درباره علل این موضوع، نکته هایی را بیان کرده و پیشنهادهایی نیز به والدین ارائه داده است تا بتوانند برای این مشکل فرزندشان چاره ای بیندیشند.
آیا افسردگی می تواند دلیل مهمی برای ترک تحصیل در نوجوانان باشد؟
بله، متاسفانه برخی نوجوانان در نیمه راه درس خواندن را رها می کنند و دیگر اشتیاقی برای ادامه این مسیر ندارند و یکی از مهمترین دلایل این موضوع افسردگی است چون آنها به دلیل ابتلا به افسردگی دیگر هدف مشخصی ندارند و میل خودشان را برای رسیدن به چیزهای خوبی که در گذشته می خواستند از دست می دهند و از این نظر آینده خود را به خطر می اندازند.
فکر می کنید علت این اتفاق چیست؟
متاسفانه تکنولوژی و زندگی ماشینی امروز همه چیز را راحت کرده و به همین دلیل نسل امروز کمتر مثل گذشته دنبال زندگی و اهداف شان هستند. حتی می توان گفت به نوعی هدف خود را گم کرده اند و شیوه زندگی های امروزی و عوامل محیطی باعث ایجاد این مسئله شده است. اگر دقت کنید، متوجه می شوید نسل امروز کمتر از زندگی احساس رضایت دارد.
محیط های آموزشی و نحوه برخورد معلمان و مدیران مدارس تا چه حدی روی ترک تحصیل نوجوانان اثر دارد؟
خیلی زیاد. بسیاری از مراکز آموزشی ما شاد نیستند و همه چیزشان تحمیلی است؛ از درس خواندن گرفته تا مسائل دیگر و آن ارتباط شایسته ای که باید بین معلمان و دانش آموزان وجود داشته باشد، نیست و برخی از اعضای کادر آموزشی ما فکر می کنند هر چقدر در کارشان جدی تر باشند، مدیریت شان هم بهتر است؛ در صورتی که انعطاف پذیر بودن و مهربانی کردن بیشتر جواب می دهد. همین دلیل توصیه می کنم شادی را در مراکز آموزشی مان افزایش دهیم.
آیا افسردگی پدر و مادر هم روی فرزندشان اثر خواهد گذاشت؟
بله خیلی زیاد، به همین دلیل ما معمولا توصیه می کنیم مادر در زمان بارداری اش از هرگونه غم و غصه دور بماند چون گریه کردن و ناراحتی اثر مستقیمی روی جنین می گذارد و بعدها روی کودک اثر خود را نشان می دهد.
آیا تغییر محیط و بردن دانش آموز به یک مدرسه دیگر می تواند به بازگشت او به تحصیل کمک کند؟
گاهی بله و گاهی نه. ما باید سعی کنیم ابتدا افسردگی این گونه دانش آموزان را درمان کنیم تا با انرژی و لذت و انتخاب دوباره خودشان مسیرشان را پیدا کنند وگرنه دوباره بعد از مدتی بهانه می آورند و ترک تحصیل می کنند.
پدر و مادر در این شرایط چطور می توانند به فرزند خود نزدیک شوند؟
بهتر است با او صحبت کنند. البته نه صحبتی که حالت نصیحت گونه داشته باشد چون نوجوان در این شرایط از نصیحت کردن کاملا دوری می کند و اتفاقا بیشتر حس لجبازی در او تقویت می شود اما می توان با صحبت های دوستانه و گذاشتن برنامه های جنبی و خانوادگی او را حمایت کرد و حتی می توان با رفتن نزد مشاور از آنها برای حل این مشکل کمک گرفت.
آیا معرفی افرادی که ترک تحصیل کرده اند و ممکن است سال ها بعد احساس پشیمانی کنند، می تواند راه حل مناسبی تلقی شود؟
بله، بسیارند افرادی که پشیمان می شوند و دوست دارند دوباره به محیط آ»وزشی برگردند و اگر این اتفاق افتاد باید حتما آنها را حمایت کنیم چون در تاریخ هم می بینیم که افراد موفق زیادی بودند که حتی در دوره دبیرستان بارها مردود شده اند اما باز دنبال تحصیل رفته و توانسته اند برای خودشان کسی بشوند؛ مثل آلبرت انیشتین. اگر مصادیق اینچنینی را به فرزندان خود نشان بدهیم، می توانیم انگیزه آنها را برای بازگشت به درس و مدرسه افزایش دهیم.
ترک تحصیل نوجوانان یک مسئله چند عاملی است
دکتر محمدرضا خدایی روان پزشک: ترک تحصیل در نوجوانان مسئله ای است که تنها یک علت ندارد و مسائل زیادی باعث می شود یک نوجوان در زندگی اش چنین تصمیمی بگیرد. برای حل این موضوع هم باید ابتدا علت های بروز این مسئله را بشناسیم تا ره حل زودتر پیدا شود. بعضی از علت ها فردی است و به خود نوجوان برمی گردد چون دوران نوجوانی دوران گذر از بحران است و نوجوان دنبال فردیت و هویت خود می گردد.
او گاهی شتابزده عمل می کند و چنین تصمیماتی می گیرد در حالی که بعدها ممکن است از تصمیمی که گرفته سخت پشیمان شود چون انجام بعضی از کارها قابل جبران نیستند و حتی در این شرایط ممکن است نوجوان به دلیل سرخوردگی که احساس می کند، به سمت مسائلی مانند اعتیاد نیز برود. به همین دلیل باید در وهله اول به نوجوان مان کمک کنیم تا به خوبی بتواند از این بحران هویت عبور کند.
یکی از علت های دیگر این موضوع اختلاف های خانوادگی یا فقر فرهنگی یا مالی است که در این صورت با کمک گرفتن از اولیای مدرسه و مشاوران می توان این موضوع را حل کرد. البته ناگفته نماند در بعضی از موارد وجود اختلال های روانی مانند اضطراب، افسردگی یا حتی اوتیسم می تواند مانع از ادامه تحصیل در نوجوانان شود.
به هر حال توصیه می کنم حتما والدین قبل از ورود نوجوان به این مرحله سعی کنند با او ارتباط نزدیکتری داشته باشند و او را حمایت کنند و اگر نوجوان شان مشکل داشت سعی کنند با رفتن نزد یک مشاور آن را برطرف کند. به هر حال نباید اجازه داد نوجوان بر اثر یک تصمیم آنی آینده اش را خراب کند.
رابطه سلامت روان و عملکرد تحصیلی
دکتر میترا حکیم شوشتری فوق تخصص روان پزشکی کودک و نوجوان: بیشتر ما وقتی کودک یا نوجوانی را می بینیم اولین سوالی که از او می پرسیم این است که کلاس چندم است و معدلش چند شده؟ در حقیقت، عملکرد تحصیلی یکی از مهم ترین شاخص هایی است که موفقیت بچه ها را نشان می دهد. وقتی عملکرد تحصیلی افت می کند بچه ها دچار مشکل هایی در برقراری روابط اجتماعی می شوند. بچه هایی که در تحصیل موفق نیستند، اغلب دچار گوشه گیری و انزوای اجتماعی می شوند.
این بچه ها تنش و پرخاشگری زیادی پیدا می کنند و در مدرسه با احتمال بیشتری درگیر پدیده قلدری می شوند، یعنی یا زور می گویند یا قربانی زورگویی بچه های دیگر می شوند. پس عملکرد تحصیلی پایین می تواند زمینه شکل گیری بدرفتاری و اعتماد به نفس پایین را فراهم کند.
از آنجایی که نظام آموزشی نمی تواند از مقایسه بچه ها با هم خودداری کند و هر فرد را در جایگاه خود بپذیرد و به همه توانایی های کودکان توجه و هر کودک را با خود مقایسه کند، بچه های با عملکرد پایین در مدارس آسیب می بینند. گاهی آسیب به حدی است که بچه ها از رفتن به مدرسه صرف نظر کرده و تمایل به ترک تحصیل پیدا می کنند.
پر واضح است هدف از حضور بچه ها در مدارس تنها آموختن محفوظات نیست، بلکه مدرسه جایی است که بچه ها مهارت های اجتماعی لازم را برای زندگی در آنجا کسب می کنند، بنابراین بچه ها با ترک محیط مدرسه وارد محیط کار می شوند که برای آنها تعریف نشده و آنها را در معرض انواع آسیب ها قرار می دهد. بنابراین والدین باید به عملکرد تحصیلی بچه ها توجه کنند و دنبال یافتن دلایل پایین بودن عملکرد تحصیلی یا افت آن، بی انگیزگی و نداشتن تمایل به مطالعه آنها باشند.
در این بین توجه به مشکل های روان پزشکی دانش آموزان از اهمیت بالایی برخوردار است. یکی از دلایل شایع چنین مشکل هایی اختلال بیش فعالی نقص توجه است.
کودکانی که به این اختلال مبتلا هستند در انجام کارهایی که نیازمند کوشش ذهنی است دچار مشکل هستند که از مهمترین این کارها می توان به درس خواندن اشاره کرد. بچه ها بایدب رای درس خواندن مهارت های مختلفی داشته باشند مانند اولویت بندی، برنامه ریزی، استدلال و مدیریت زمان. اینگونه مهارت ها در کودکان مبتلا به این اختلال شکل نمی گیرد و همین موضوع درس خواندن را دشوار می کند.
اختلال های یادگیری از دیگر مشکل هایی هستند که درس خواندن را سخت می کند. در این گروه از اختلال ها بچه ها قادر به یادگیری خواندن، نوشتن یا ریاضی نیستند و چون این مهارت ها برای درس خواندن ضروری اند، این بچه ها به تدریج با مشکل در درس خواندن روبرو می شوند و شکست های مکرر آنها را از درس خواندن زده می کند.
والدین باید با شناخت و کشف به موقع علت افت تحصیلی یا کاهش تمایل به درس خواندن، کمک کنند قبل از اینکه بچه از مدرسه دلزده شود با گرفتن درمان به موقع، به روند عادی درس خواندن برگردد و هرگز به ترک تحصیل فکر نکند.
منبع دریافت این مطلب : آفتاب