محققان دریافتند افراد در طول شب و حتی در اتاق روشن وحشت بیشتری نسبت به تصاویر و صداهای ترسناک دارند. بدن انسان هنگام شب تغییر حالت داده و نسبت به وقایع اطرافش هوشیارتر میشود که این حالت باعث ایجاد ترس و وحشت در فرد خواهد شد.
محققان دانشگاه جنوب غربی چین اظهار کردند: پژوهش حاضر نشان میدهد افراد در طول شب نسبت به نشانههای وقایع احتمالی تهدیدکننده واکنشپذیری بیشتری دارند. آنها در این تحقیق، 120 زن را در یک اتاق بدون پنجره تحت یکی از چهار موقعیت زیر آزمایش کردند: اتاق روشن در طول روز، اتاق تاریک در طول روز، اتاق روشن در طول شب و اتاق تاریک در طول شب.
روی صفحه نمایش یک رایانه به آنها 100 تصویر ترسناک مانند یک حمله در حال انجام و 50 تصویر خنثی مانند لوازم منزل نشان دادند. همچنین 100 صدای ترسناک مانند صدای فریاد و 50 صدای خنثی مانند صدای پنکه برای این زنان پخش گردید. دمای اتاق نیز به شدت کنترل شد و محققان با استفاده از دادههای فیزیولوژیکی از جمله ضربان قلب و میزان تعریق، واکنش زنان را در این شرایط بررسی کردند. همچنین محققان گزارش زنان را در نتیجهگیری خود دخیل کردند.
آنها دریافتند که تفاوت آنچنانی در واکنش زنان نسبت به تصاویر و صداهای خنثی در طول شب و روز وجود ندارد، اگرچه تصاویر و صداهای ترسناک در طول شب برایشان وحشتناکتر به نظر میرسد. زنان هنگام شب در برابر تهدیدهای احتمالی واکنش بیشتری از خود نشان میدهند و این درحالی است که آنها از موقعیت امن اطرافشان آگاهی دارند.
کلمات کلیدی مطلب: مقالات | مقالات علمی و آموزشی | علوم و زیست شناسی | ترس از تاریکی
– جزر و مد (Tides)
پدیده جزر و مد اساساً زائیدهی نیروی جاذبه ماه است. بر روی زمین در هر لحظه دو منطقه وجود دارد که در این مناطق آب اقیانوسها به نحو چشمگیری بالا میآید که به آنها «کوههای دوگانه مد» میگویند. یکی از آنها در امتداد خط واصل بین ماه زمین و در قسمت رو به ماه است و دیگری در همان امتداد و در قسمت پشت به ماه زمین قرار دارد. دلیل ایجاد «کوه مد» اول را میتوان به خوبی فهمید؛ در این منطقه ماه در نصف النهار ناظر و در بیشترین ارتفاع خود در آسمان قرار دارد. در نتیجه توده آبهای دریاها با بیشترین شدت در جهت ماه جذب میشوند.
«کوه مد» دوم که در عقب قرار دارد به چه دلیل ایجاد میشود؟
زمین و ماه، هر دو به دور یکدیگر میچرخند. در واقع هر دو جرم آسمانی بر دور مرکز گرانش مشترک بین خود میگردند. اما از لحاظ مقدار جرم، آنها یک زوج نابرابر هستند، زیرا جرم زمین 81 برابر ماه میباشد. اگر جرم ماه و زمین با یکدیگر برابر بود، این مرکز گرانش دقیقاٌ در وسط آن دو قرار میگرفت، ولی چون زمین بسیار سنگینتر از ماه است، مرکز گرانش به زمین نزدیکتر است و در واقع زیر سطح زمین قرار دارد.
زمین نیز در طول یک ماه، نوعی رقص تخم مرغی را گرد این مرکز گرانش مشترک اجرا میکند. در نتیجه یک نیروی گریز از مرکز ایجاد میشود، که بزرگترین بخش این نیرو در قسمت پشت به ماه زمین متمرکز میگردد. بنابراین توده آبهای آنجا در اثر نیروی رانش به خارج از زمین کشیده میشوند. زمانی که ماه در حال طلوع یا غروب در افق قرار دارد، کمترین حالت مد یا همان جزر را خواهیم داشت.
به خاطر دوری خورشید از زمین اثر خورشید در جزر و مد به تنهایی نسبت به اثر ماه، کمتر است
جزر و مد همراه با حرکت ظاهری ماه در آسمان از افق شرقی به سوی افق غربی ناظر پیش میروند. بنابراین ما در هر منطقه از زمین روزانه دو بار شاهد جزر و مد آب دریاها هستیم. اما از آنجا که ماه نیز آهسته به دور زمین در گرش است، محل وقوع این «کوههای مد» را با خود انتقال میدهد. بنابراین در طول یک دور چرخش زمین به دور خود، مکان کوههای مد تا حدودی جابهجا میشود.
بر این اساس یک مد تا مد بعدی بجای 12 ساعت ، 5/12 ساعت طول می¬کشد. اگر دقت کنید میبینید این زمان درست نصف زمان یک شبانه روز قمری است. یعنی نصف 24 ساعت و 51 دقیقه، از طلوع ماه تا طلوع ماه در روز بعدی است. اگر زمین، خورشید و ماه در یک امتداد واقع شوند، نیروی گرانش خورشید، موجب تقویت نیروی گرانش ماه میگردد. این حالت در زمانهای «ماه نو» و «بدر» بروز میکند و در این صورت بزرگترین جزر و مدها ایجاد میشوند. به خاطر دوری خورشید از زمین اثر خورشید در جزر و مد به تنهایی نسبت به اثر ماه، کمتر است.
فاصله خورشید از زمین 400 برابر دورتر از فاصله ماه از زمین است، و میتوان گفت نیروی کشندی خورشید چیزی در حدود 7 درصد نیروی کشندی ماه است. از طرفی هم دوری و نزدیکی ماه به زمین هم تا تاثیرگذار است به نحوی که زمانی که ماه در حضیض مداری است، نیروی کشندی ماه تا 20 درصد بیش از حالت عادی است
کلمات کلیدی مطلب: مقالات | دانستنی ها | مقالات علمی و آموزشی
این فرض میتوانست وقتی صحیح باشد که در فصل تابستان تمام قارههای زمین تابستان را تجربه کند. میدانید که وقتی ما در ایران که در نیمکرهی شمالی زمین ساکن هستیم فصل تابستان را سپری میکنیم، مردم نیمکرهی جنوبی زمین مثل ساکنان کشورهای استرالیا و برزیل و آفریقای جنوبی، فصل زمستان را تجربه میکنند و برعکس وقتی زمستان به ایران میرسد آنها طعم گرمای تابستان را میچشند. بنابراین وقتی این پرسش را مطرح میکنیم که «آیا در تابستان زمین به خورشید نزدیکتر است؟» باید مشخص کنیم منظورمان تابستان نیمکرهی شمالی است یا جنوبی!
علت پیدایش فصول بر میگردد به انحراف محور قطبین زمین از راستای قائم که حدود 23/5 درجه است
نکتهی جالب اینجا است که در حال حاضر زمین در تابستانهای نیمکرهی شمالی از خورشید دورتر و در زمستانهای نیمکرهی شمالی به خورشید نزدیکتر است!! به عبارت دیگر شاید صحیحتر باشد که بگوییم در روزگار ما، وقتی نوبت تابستان نیمکرهی جنوبی زمین میرسد، زمین به خورشید نزدیکتر میشود. مثلاً (سال 1391 هجری خورشیدی) زمین در روز 15 تیر به دورترین فاصله از خورشید رسید و در این حالت 152092425 کیلومتر از خورشید فاصله گرفت. در حالیکه در 13 دی همین سال در نزدیکترین فاصله از خورشید قرار گرفت و در این زمان فاصلهاش به 147098161 کیلومتری از خورشید رسید. پس میبینید آنچه باعث تفاوت فصول میشود ارتباطی با دوری و نزدیکی از خورشید ندارد.
علت پیدایش فصول بر میگردد به انحراف محور قطبین زمین از راستای قائم که حدود 23/5 درجه است و سبب میشود که در گردش زمین به دور خورشید در طول یک سال، تغییر زاویهای در تابش خورشید نسبت به مناطق مختلف زمین به وجود بیاید. همین موجب به وجود آمدن تفاوت دمایی و تفاوت در میزان بارش باران و نهایتاً دگرگونی فصلها میشود.
کلمات کلیدی مطلب: مقالات | مقالات علمی و آموزشی | دانستنی های علمی
محققان فهرستی از 47 صدای آزاردهنده تهیه کردند و با همکاری تعدادی داوطلب، اثر نامطلوب این صداها بر مغز را با استفاده از اسکن مغزی بررسی کرده و در انتها به ده صدایی که بیش از همه عذاب آور بود، رسیدند. تمام این صداها فرکانسی بین 2000 تا 5000 هرتز دارند.
1ـ استفراغ: شنیدن صدای استفراغ حال آدم را ناخودآگاه بد می کند. صدای استفراغ، بسیار تهوع آور است زیرا ذهن، آن را بسرعت تداعی می کند. تخلیه مواد از درون بدن به بدترین شکل ممکن، بسیار نفرت انگیز و منزجرکننده است. درواقع در مطالعه اینترنتی دیگر که 383000 نفر در آن شرکت کرده بودند داوطلبان بین شنیدن 34 صدای ناخوشایند، استفراغ را از همه بدتر می دانستند. جالب این که ویژگی های صوتی استفراغ نفرت انگیز نیست. صدای آن اصلا تیز و دلخراش نیست بلکه با احساسی در ارتباط است که موارد منزجرکننده را به یاد فرد می آورد. پستانداران این احساس را بخوبی می شناسند و برای آنها این مهارت ضروری است زیرا به این وسیله از خوراکی های مسموم دوری می کنند.
2ـ انعکاس صدای میکروفن: وقتی صدای بلند انعکاس میکروفن را می شنوید آیا فقط موهای پشت گردن تان سیخ می شود یا می خواهید انگشت تان را به درون گوش هایتان فرو کنید؟ از تمام صداهای تیزی که در آزمایشگاه تولید شده است، این صدا از همه بلندتر و تیزتر است و وقتی از سوی محققان دانشگاه سالفورد آزمایش شد از نظر وحشتناکی رتبه دوم را به خود اختصاص داد.
3ـ کشیدن ناخن روی تخته سیاه: این صدای سایش با صداهای تیز مرتبط است. اما تنها صدای تیزی آن نیست که عذاب دهنده است بلکه بسیار خشن نیز هست. بازسازی صدای کشیدن ناخن روی تخته سیاه به وسیله ضبط بسیار مشکل است زیرا بسیاری از بررسی های آزمایشگاهی تولید این صدا به وسیله دستگاه های صوتی را کمتر از صدای سایش ناخن روی تخته سیاه آزاردهنده می دانند. اما این صدا به نظر خیلی ها بدترین صدایی است که می توانند بشنوند.
4ـ صدای کشیدن کارد روی یک بطری: در بررسی انجام شده و بررسی های محققان در مدرسه پزشکی نیوکاسل، صدای خراشیدن شیشه بطری به وسیله کارد بسیار آزاردهنده تر از کشیدن ناخن روی تخته سیاه است. دیگر صداهایی از این دست که عذاب دهنده هستند ترمز قطار روی ریل راه آهن، جیغ ترمز خودرو و کشیدن یک چنگک فلزی روی تخته سنگ است.
5 ـ جیغ زن ها: صدای جیغ یک زن حتی از صدای گریه بچه ها هم ناراحت کننده تر است. به طور تکاملی این صدا در قبایل انسانی هشداری مبنی بر وجود خطر بوده است و بیشتر مواقع یا برای جلب کمک از آن استفاده می شود یا عقب راندن موجود مخاطره آمیز. از طرفی هنگام بررسی ها برخی از داوطلبان با شنیدن صدای جیغ یک زن لبخند می زدند زیرا آنها به یاد فیلم های ترسناک می افتادند. این موضوع دلیل محکمی بر این است که ارتباط های فرهنگی می تواند اثرات هشداردهنده یک جیغ تیز و آزاردهنده را براحتی از میان بردارد.
6 ـ صدای گریه بچه: موضوع تکامل ما را به برخی صداهای ویژه چون صدای گریه یک بچه حساس کرده است . طیف صوتی گریه کودک ترکیبی از فرکانس های 2000 تا 4000 دور در ثانیه است. این فرکانس ها بسیار تیز شنیده می شوند و ویژگی صوتی ناخوشایندی دارند. دلیل تکاملی حساس تر بودن به صداهای تیز و خشن این است که ما به صدای جیغ و دلخراش انسان ها و گریه کودکان واکنش نشان داده و دست به کار کمک شویم و جلوی مشکلات احتمالی را بگیریم.
7 ـ ووووزلا: ووووزلا (vuvuzela) یا لپاتاتا (lepatata) نام شیپوری است که در استادیوم های فوتبال استفاده می شود و حدود یک متر طول دارد. وووزلا صدای بلند و یکنواختی ایجاد می کند که شبیه صدای فیل و بسیار جنجال برانگیز است و می تواند به شنوایی بازیکنان و مربیان آسیب برساند. این شیپور در فاصله یک متری از گوش می تواند بیش از 116 دسی بل صدا تولید کند. بنابراین می تواند به شنوایی انسان صدمه بزند. طراحی این شیپور مانند شاخ گوزن آفریقایی است. فیفا در سال 2009 با این بوق مشکل داشت و استفاده از آن را ممنوع اعلام کرد اما در رقابت های جام جهانی 2010 با این فکر که این شیپور نمادی از فرهنگ و سنت مردم آفریقاست دوباره آزاد شد. درهرحال کسانی که از طریق تلویزیون مشغول تماشای فوتبال هستند می توانند وقتی صدای این شیپور درآمد دکمه قطع صدا را فشار دهند و بازیکنان در زمین بازی هم از زبان اشاره استفاده کنند.
8 ـ رعد: دلیل اصلی این که کودکان از صدای رعد می ترسند این است که ناگهان بسیار بلند شنیده می شود. صدای ترقه ها و شلیک گلوله ها نیز به همان اندازه بلند و ترسناک است. هر صدایی که بسیار بلند باشد می تواند آزاردهنده نیز باشد. حلزون گوش، اندام حسی شنوایی گوش میانی به وسیله صداهای بلند صدمه می بیند. زمانی که دامنه امواج صوتی در حلزون گوش به آستانه تحمل نزدیک می شود، موجب گوش درد می شود.
9 ـ پارس سگ شرور: پارس سگ تقریبا همه ویژگی ها را در خود دارد. می تواند بلند و شگفت آور باشد و در ارتباط با خطر و تهدید است. ارتباط های ذهنی مردم به صدای پارس سگ به آنها حس بدی می دهد زیرا ذهن شان، آنها را به سمت خاطرات بد و ناخوشایند می کشاند. در حقیقت خود صدای پارس سگ به دلیل کیفیت خشن و دلخراش آن نیز آزاردهنده است. صداهای خشن بیشتر مواقع دلخراش حس می شود. صوت شناسان دلخراش بودن یک صدا را بر مبنای سرعت نوسان آن ـ 20 تا 200 بار در ثانیه ـ می سنجند و یک صدا باید به اندازه کافی نوسان داشته باشد تا شنیده شود و فقط به مقدار بلندی آن مربوط نمی شود.
10ـ دستگاه های صوتی در شب: یکی از بیشترین شکایت های دریافت شده صدای بلند دستگاه پخش موسیقی یا تلویزیونی است که به وسیله همسایه ها در شب پخش می شود. برای کسانی که در مهمانی ها شرکت کرده اند شنیدن صدای موسیقی لذت بخش است اما برای دیگران غیرقابل تحمل می شود. زمینه و میزان کنترلی که مردم می توانند روی موضوعی داشته باشند، مقدار واکنش احساسی شان به آن مورد را تعیین می کند و صدای موسیقی که از دور شنیده می شود و دیگران نمی توانند روی آن تسلطی داشته باشند، آنها را حساس می کند. این صدا حتی اگر ملایم باشد بازهم عذاب آور است و دقیقا به همین دلیل است که کسی نمی تواند صدای چک چک شیرآب را تحمل کند.
کلمات کلیدی مطلب : مقالات | دانستنی ها | مقالات علمی و آموزشی | علوم و زیست شناسی
ما یکی از نخستین خانواده هایی در شهرمان بودیم که صاحب تلفن شدیم. آنموقع من 9-8 ساله بودم. یادم می آید که قاب برّاقی داشت و به دیوار نصب شده بود و گوشی اش به پهلوی قاب آویزان بود. من قدّم به تلفن نمی رسید اما همیشه وقتی مادرم با تلفن صحبت میکرد با شیفتگی به حرفهایش گوش میکردم.
بعد من پی بردم که یک جایی در داخل آن دستگاه، یک آدم شگفت انگیزی زندگی می کند به نام «اطلاعات لطفاً» که همه چیز را در مورد همه کس می داند. او شماره تلفن و نشانی همه را بلد بود.
نخستین تجربه شخصی من با «اطلاعات لطفاً» روزی بود که مادرم به خانه همسایه مان رفته بود.
من در زیرزمین خانه با ابزارهای جعبه ابزارمان بازی می کردم که ناگهان با چکش بر روی انگشتم زدم. درد وحشتناکی داشت اما گریه فایده نداشت چون کسی در خانه نبود که با من همدردی کند.
انگشتم را در دهانم می مکیدم و دور خانه راه می رفتم که ناگهان چشمم به تلفن افتاد.
به سرعت یک چهارپایه از آشپزخانه آوردم و زیر تلفن گذاشتم و روی آن رفتم و گوشی را برداشتم و نزدیک گوشم بردم.
و توی گوشی گفتم «اطلاعات لطفاً» چند ثانیه بعد صدایی در گوشم پیچید:
«اطلاعات بفرمائید»
من در حالی که اشک از چشمانم میآمد گفتم «انگشتم درد میکند»
«مادرت خانه نیست؟»
«هیچ کس بجز من خانه نیست»
«آیا خونریزی داری؟»
«نه، با چکش روی انگشتم زدم و خیلی درد می کند»
«آیا می توانی درِ جایخیِ یخچال را باز کنی؟»
«بله، می توانم»
«پس از آنجا کمی یخ بردار و روی انگشتت نگهدار»
بعد از آن روز، من برای هر کاری به «اطلاعات لطفاً» مراجعه میکردم ...
مثلاً موقع امتحانات در درسهای جغرافی و ریاضی به من کمک میکرد.
یک روز که قناریمان مرد و من خیلی ناراحت بودم دوباره سراغ «اطلاعات لطفاً» رفتم و ماجرا را برایش تعریف کردم.
او به حرفهایم گوش داد و با من همدردی کرد. به او گفتم: «چرا پرندهای که چنین زیبا می خواند و همه اهل خانه را شاد می کند باید گوشه قفس بیفتد و بمیرد؟»
او به من گفت «همیشه یادت باشد که دنیای دیگری هم برای آواز خواندن هست»
من کمی تسکین یافتم.
یک روز دیگر به او تلفن کردم و پرسیدم کلمه fix را چطور هجّی میکنند.
یک سال بعد از شهر کوچکمان (پاسیفیک نورث وست) به بوستن نقل مکان کردیم و من خیلی دلم برای دوستم تنگ شد.
«اطلاعات لطفاً» متعلّق به همان تلفن دیواری قدیمی بود و من هیچگاه با تلفن جدیدی که روی میز خانهمان در بوستن بود تجربه مشابهی نداشتم.
من کمکم به سن نوجوانی رسیدم اما هرگز خاطرات آن مکالمات را فراموش نکردم.
غالباً در لحظات تردید و سرگشتگی به یاد حس امنیت و آرامشی که از وجود دوست تلفنی داشتم میافتادم. راستی چقدر مهربان و صبور بود و برای یک پسربچه چقدر وقت میگذاشت.
چند سال بعد, بر سر راه رفتن به دانشگاه، هواپیمایم در سیاتل برای نیم ساعت توقف کرد.
من 15 دقیقه با خواهرم که در آن شهر زندگی می کرد تلفنی حرف زدم و بعد از آن بدون آن که فکر کنم چکار دارم میکنم، تلفن اپراتور شهر کوچک دوران کودکی را گرفتم و گفتم «اطلاعات لطفاً».
به طرز معجزه آسایی همان صدای آشنا جواب داد.
«اطلاعات بفرمائید»
من بدون آن که از قبل فکرش را کرده باشم پرسیدم «کلمه fix را چطور هجّی می کنند؟»
مدتی سکوت برقرار شد و سپس او گفت «فکر می کنم انگشتت دیگر خوب شده باشد.»
من خیلی خندیدم و گفتم «خودت هستی؟» و ادامه دادم «نمی دانم میدانی که در آن دوران چقدر برایم با ارزش بودی یا نه؟»
او گفت «تو هم میدانی که تلفن هایت چقدر برایم با ارزش بودند؟»
من به او گفتم که در تمام این سالها بارها به یادش بودهام و از او اجازه خواستم که بار بعد که به ملاقات خواهرم آمدم دوباره با او تماس بگیرم.
او گفت «حتماً این کار را بکن. اسم من شارن است»
سه ماه بعد به سیاتل برگشتم. تلفن کردم اما صدای دیگری پاسخ داد.
«اطلاعات بفرمائید»
«میتوانم با شارن صحبت کنم؟»
«آیا دوستش هستید؟»
«بله، دوست قدیمی»
«متاسفم که این مطلب را به شما میگویم. شارن این چند سال آخر به صورت نیمهوقت کار میکرد زیرا بیمار بود. او 5 هفته پیش در گذشت»
قبل از این که تلفن را قطع کنم گفت «شما گفتید دوست قدیمی اش هستید. آیا همان کسی هستید که با چکش روی انگشتتان زده بودید؟»
با تعجب گفتم «بله»
«شارن برای شما یک پیغام گذاشته است. او به من گفت اگر شما زنگ زدید آن را برایتان بخوانم»
سپس چند لحظه طول کشید تا درِ پاکتی را باز کرد و گفت:
«نوشته به او بگو دنیای دیگری هم برای آواز خواندن هست. خودش منظورم را می فهمد»
من از او تشکر کردم و گوشی را گذاشتم.
هرگز تاثیری که ممکن است بر دیگران بگذارید را دست کم نگیرید.
کلمات کلیدی مطلب: مقالات | داستان های موفقیت |داستان های جالب | کتاب سوپ جوجه برای روح