قانون هشتم: درس خواندن به روش خودت
وقتی دانشآموز دبستانی بودم و میخواستم درسهای مدرسهام را مطالعه کنم و آنها را بهخوبی یاد بگیرم، از روشهای متفاوتی استفاده میکردم. برای مثال، بعضی از درسها را که به نظرم دشوار بودند، در دفتر مشقم با خط درشت مینوشتم و با انجام این روش، مطالب را در ذهنم ذخیره میکردم. یا وقتی میخواستم درسی را حفظ کنم، طی سه مرحله این کار را انجام میدادم. ابتدا مطلب درسی را با صدای بلند میخواندم، برای بار دوم آن را با صدایی آهسته تکرار میکردم و در مرحلهی سوم هر چه یاد گرفته بودم، در دلم مرور میکردم و مطلب درسی را به خاطر میسپردم. من روشهای مطالعه موفقم را کشف کرده بودم و با اجرای آنها نتیجههای خوبی میگرفتم.
هر دانشآموزی روشهایی برای درس خواندن دارد که با اجرای آنها درسها را بهخوبی یاد میگیرد. برای مثال دانشآموزی با صدای بلند درس میخواند، دانشآموز دیگری با نوشتن و خلاصهبرداری، بهتر نتیجه میگیرد، دیگری با توضیح دادن درسها به خودش، مطالب را در ذهنش ذخیره میکند و بسیاری از روشهای دیگر که مختص خوددانشآموزان است.
تو دانشآموز موفقی هستی که انگیزهی زیادی برای موفقیت داری. سه مرحلهی مهم مطالعه یعنی ادراک، تثبیت و تسلط را بهدرستی اجرا میکنی. برای درک مفاهیم درسی و یادگیری آنها میدانی که باید با دقت و تمرکز متن کتاب را بخوانی و با روشی که مختص خودت است، آن را به خاطر بسپاری. برای تکمیل یادگیریها و تثبیت مطالب درسی میدانی که باید تمرین تشریحی حل کنی و روش حل آنها را یاد بگیری و خودت را برای حل تست آماده کنی. حل تست به تو کمک میکند تا از راهحلها و روشهایی که یاد گرفتهای در پاسخ درست به سوالهای چهارگزینهای استفاده کنی. تو میدانی که حل چه تعداد تمرین تشریحی و تست به یادگیری بهتر تو کمک میکند. تو خودت را میشناسی و با درس خواندن به روش خودت، موفق میشوی. پس روشهای مطالعهی موفق هر درس را کشف کن و با اجرای آنها یادگیری کاملی داشته باش و از درس خواندن لذت ببر.
نویسنده مطلب : علیرضا مسگری مشهدی
قانون پنجم: تلاش و پشتکار
دانشآموز موفق از درس خواندن لذت میبرد. وقتی مطلب جدیدی را یاد میگیرد و با نکتههای جدید و مهم هر درس آشنا میشود، خوشحال است و سعی میکند با تمرین و تکرار، این نکات مهم را به خاطر بسپارد تا آنها را فراموش نکند. از درس خواندن خسته نمیشود و با یادگیری هر مطلب جدید، احساس میکند که یک قدم به هدفش نزدیکتر میشود. او تلاش کردن را دوست دارد و بهخوبی میداند که تنها با سختکوشی و خوب درس خواندن میتواند موفق شود. برای رسیدن به اهدافش برنامهریزی میکند و آهسته و پیوسته پیشرفت میکند. او میداند که برای موفق شدن باید تلاش کند و خسته نشود. دانشآموز موفق با انگیزهی و انرژی زیادی درس میخواند و با هر موفقیت کوچکی که به دست میآورد، با انگیزهتر میشود و اشتیاق او برای کسب موفقیتهای بعدی بیشتر میشود.
تلاش کردن مهم است ولی مهمتر از آن، ادامه دادن و خسته نشدن است. اگر مسیر مستقیم و روشنی برای حرکت به سمت موفقیت انتخاب کنید و برنامههایتان را بهدرستی اجرا کنید و همواره در حال تلاش کردن باشید، بیشک موفق خواهید شد. پس پیش به سوی موفقیت!
نویسنده مطلب : علیرضا مسگری مشهدی
قانون چهارم: تعادل
دانشآموز موفق، دانشآموزی است که بلندپروازی نمیکند ولی به کم نیز قانع نیست. او خود را بهخوبی میشناسد و میداند با چه میزان تلاش و درس خواندن، به چه موفقیتهایی خواهد رسید. دانشآموز موفق، متعادل درس میخواند و به همهی درسها و مباحث اهمیت میدهد. برای یادگیری بهتر، تمرین تشریحی حل میکند و با حل انواع تمرینهای مهم از کتابهای کار، آموختهها را در ذهنش تثبیت میکند. تا جایی حل تمرین تشریحی را ادامه میدهد که احساس کند میتواند به سوالهای چهارگزینهای پاسخ دهد. شروع به حل تست میکند و همهی نکات و مطالبی را که ازکتابهای درسی و از طریق حل تمرینهای تشریحی مناسب یاد گرفته است به کار میبرد و توانایی خود را در پاسخ دادن به انواع تستها افزایش میدهد. رفته رفته مهارت او در تستزنی بیشتر میشود و در مدتزمان کمتری نسبت به قبل به تستها پاسخ میدهد و میتواند اشتباهات خود را کنترل کند. به همین سادگی و با ایجاد تعادل در مطالعهی کتابهای درسی و حل تمرین تشریحی و تست، خود را برای آزمون تیزهوشان آماده میکند.
برای ایجاد تعادل در مطالعه به نکات زیر توجه کنید:
1. مطالب کتاب درسی را به طور کامل یاد بگیرید و همهی تمرینهای آن را با دقت حل کنید.
2. حل تمرین تشریحی را تا یادگیری کامل روشهای حل انواع تمرینها و سوالها ادامه دهید.
3. برای مطالبی که یاد گرفتهاید و تمرین تشریحی حل کردهاید، حتماً تست بزنید.
امروزه بی انگیزگی فرزندان در درس و مدرسه، علل بسیاری از مراجعات خانواده ها به مشاوران است. عباراتی از قبیل «فرزندمان درس نمی خواند»؛ «اخلاقش روز به روز بدتر می شود»؛ «با خواهر و برادرش دعوا می کند.» یا «از دست او همیشه جنگ اعصاب داریم.» برای همه ی ما عباراتی آشناست.
در پاسخ به چنین والدینی گفته می شود همگی این مشکلات برخاسته از یک چیز است و آن اینکه، شما از فرزندتان می خواهید که: درس بخواند.
بدیهی است که این فرزند در این نقطه شکست خورده است و شما با تذکرات، توقعات و انتظارانتان بر این نقطه ی شکست، مرتباً فشار می آورید. طبیعتاً این شکست، بر جنبه های دیگر زندگی او نیز سایه خواهد انداخت. این فشارها مانند این است که بخواهید با دست شکسته ی او زورآزمایی کنید. این عملکرد، بقیه ی بدن او را نیز فلج می کند باید برای مدتی توقّعات تحصیلی خود را از او کنار بگذارید و با او در نقطه و جنبه ی دیگری معامله کنید و همه ی روابط تان را به درس او گره نزنید.
در بسیاری از موارد، چنین خانواده هایی در آینده متوجه خواهند شد که ضعف هایی که در فرزندشان وجود داشت و مایه ی تشویش خاطر آن ها شده بود، یک به یک به مرور بر طرف می شود می بینند همین فرزند که با هزار ضرب و زور موفق به گرفتن دیپلم شده است، اکنون از سربازی باز می گردد؛ جایی مشغول به کار می شود؛ موفقیتی در کارش پیدا می کند و بالاخره همه ی توانایی هایش بر هم افزوده می شوند تا جایی که می تواند به خوبی زندگی خود را اداره کند.
حال اگر این پدر و مادر به توانایی های دیگر او و نکات مثبت فرزندشان توجه بیشتری کرده بودند، هم به طریقی نگرانی های خود را کاهش داده بودند و هم با این نگرش مثبت، راه را برای موفقیت های فرزندشان هموارتر می ساختند.
گاهی از کودک خود انتظارات واهی و نادرست دارند که این کارشان تنها به هرز رفتن استعدادهای واقعی فرزندشان میانجامد.
جامعه ای را تصور کنید که همه افراد آن پزشک و یا مهندس هستند! آیا این جامعه به هنرمند، تعمیر کار، مغازه دار و شغلهای دیگر احتیاجی ندارد؟
یک مثال:
جوان سرکشی را در نظر بگیرید که با کج رفتاری ها، بی قیدی ها و بدخلقی هایش سامان خانواده را بر هم ریخته است. همین جوان، یک باره موفق به کسب رتبه ای در مسابقات ورزشی مدرسه می شود؛ در نتیجه مورد توجه دانش آموزان و اولیای مدرسه و همچنین فامیل و دوستان قرار می گیرد و همین امر آرام آرام فضای خانه و نحوه ی برخورد اطرافیان را برای او تغییر می دهد. حالا دیگر همه اش صحبت از موفقیت او در ورزش است. این شخص در ابتدا در مدرسه مدال آورده است. بعدها در منطقه مدال می آورد، کم کم قهرمان شهر می شود، بعد قهرمان استانی و نهایتاً قدم بر عرصه ی قهرمانی کشوری می گذارد. همین پیروزی او- که مبتنی بر یک موفقیت اخلاقی هم نبوده است- باعث می شود که این جوان شخصیت و هوّیت خود را در این موفقیت بازشناسی کند و از همان نقطه، شروع به رشد کند و همان رشد، بستری برای بالندگی او در دیگر زمینه ها باشد.
توجّه کنید این شخص، همان جوان بود با همان ناهنجارها؛ اما بر حسب اتفاق، برای او یک نقطه ی مثبت کلید خورد. او به کلاس سیر و سلوک نرفت؛ در کلاس اخلاق نیز شرکت نکرد؛ همین جوان که روابط اجتماعی اش بر پایه ی درستی بنا نشده بود، یاد می گیرد که چه طور ارتباطات اجتماعی خود را سامان دهد. شخصیت او آن چنان برایش ارزشمند می شود که حاضر به لطمه زدن به آن نخواهد شد؛ و این بهترین عامل کنترل کننده ی رفتار برای اوست.
درس خواندن,بی علاقگی به درس خواندن
در روایات، انسان ها به معادن طلا و نقره تعبیر شده اند؛ اما طلا و نقره در هر معدنی مکنون و پوشیده است، باید کسی بیاید و این طلا و نقره را ابتدا کشف و سپس، استخراج کند.
در جامعه به طور طبیعی، افرادی که در برخی زمینه ها نسبت به سایرین با استعدادتر هستند، بیشتر مورد استقبال قرار می گیرند و بقیه ی افراد مورد غفلت واقع می شوند.
لذا در ارتباطات اجتماعی، نمی توان از جامعه انتظار داشت که تمام این معادن را کشف کند؛ اما در خانواده، این انتظار، بجا و حتی ضروری است. باید بدانیم که همسر و فرزندان، معادن خانوادگی ما هستند و این ما هستیم که باید به این معادن بیندیشیم و برای آن برنامه ریزی کنیم؛ ولی اول باید وجود آن معادن طلا و نقره را باور داشته باشیم.
والدین باید دقت کنند که واقعبینی در کشف استعدادها یکی از مهمترین وظایف آنهاست. اکثر والدین به دلیل اینکه دوست دارند فرزندشان بسیار باهوش باشد و در زمینههای خاصی که آنها میخواهند مستعد نشان داده شوند، بسیاری از استعدادهای واقعی کودک را نادیده گرفته و تنها به خواستههای خود توجه میکنند و گاهی از کودک خود انتظارات واهی و نادرست دارند که این کارشان تنها به هرز رفتن استعدادهای واقعی فرزندشان میانجامد.
جامعه ای را تصور کنید که همه افراد آن پزشک و یا مهندس هستند! آیا این جامعه به هنرمند، تعمیر کار، مغازه دار و شغلهای دیگر احتیاجی ندارد؟
خداوند در هر فردی استعدادهای خاصی گذاشته است که او را منحصر به فرد میکند پس سعی کنید استعدادهای واقعی فرزندتان را بیابید.
نکته مهم این که، بیش از اندازه به فرزندانتان سرکشی نکنید و از گفتن الفاظ تحقیر کننده مانند اینکه تو تنبل هستی یا با این طرز درس خواندن به هیچ کجا نخواهی رسید، خودداری کنید
دوستی می گفت از خدا بخواهید که فرزندتان اول مومن به خدا، سپس متعهد به ارزشهای انسانی و در آخر متخصص در هر رشته ای شود.
نکته مهم این که، بیش از اندازه به فرزندانتان سرکشی نکنید و از گفتن الفاظ تحقیر کننده مانند اینکه تو تنبل هستی یا با این طرز درس خواندن به هیچ کجا نخواهی رسید، خودداری کنید.
برای آنکه به فرزندانمان کمک کنیم از زندگی خود نهایت بهره را ببرند، باید در مورد کودکان بیاموزیم و آنها را درک کنیم و به آنها نیز کمک کنیم که در مورد خود بیاموزند و خود را درک کنند. این دانش و درکی که آنها به دست میآورند، می تواند تبدیل به ابزار نیرومندی شود و به آنها کمک کند معنا و جهت زندگی خود را بیابند و بهترین انتخابها را داشته باشند.
والدین و بچهها از طریق شناخت زمینههای استعداد شخصی، اطلاعات بیشتری کسب میکنند و میتوانند در مورد سرگرمی، رشته تحصیلی، برنامهها و اهداف آینده فرزندانشان بهتر تصمیم بگیرند.
در پایان یادمان باشد،فرزند خود را همان طور که هست، بپذیرید.
منبع دریافت این مطلب : بیتوته
خیلیها را میبینید که در مدرسه بهترین نمرهها را میگیرند چون فهمیدهاند که قبل از امتحان چطور درس بخوانند که سر جلسه مطالب در ذهنشان باشد اما خوب معمولاً بعد از امتحان همه آنها را فراموش میکنند. این روش درس خواندن، حفظ کردن است نه یاد گرفتن. این دو با هم فرق دارند و همین تفاوت است که سیستم آموزشی را به سیستمی موفق یا ناموفق تبدیل میکند. حفظ کردن مطالب باعث میشود چیزی را بدانید اما یاد گرفتن مطالب باعث میشود آن را درک کنید.
حفظ کردن مطلبی یعنی آن را به ذهنتان بسپارید، از طریق راههایی مثل فلشکارتها برای حفظ کردن لغات جدید، طوریکه لغات در یک سمت کارت و معنی آن پشت کار نوشته شود و آنها را طوری میخوانید که بتوانید روز بعد در امتحان آنها را به خاطر داشته باشید. اما یاد گرفتن مطلبی یعنی درک کردن آن، یعنی بتوانید از آن کلمه که قبلاً خواندهاید در مکالمه با دوستانتان استفاده کنید.
قبول دارم، فرق بین این دو شاید خیلی مشخص نباشد یا شاید فرق خیلی بزرگی به نظر نیاید. اما بااین حال این تفاوت است که باعث میشود بعضیها بتوانند از تحصیلات خود استفادههای بیشتر ببرند. این دو روش درس خواندن چندین تفاوت دارند: در حفظ کردن تصور بر این است که فقط یک پاسخ صحیح وجود دارد ولی در یاد گرفتن چندین پاسخ برای یک سوال وجود دارد. حفط کردن یک مطلب به ما اجازه میدهد بتوانیم زمانی مسائل را حل کنیم که اعداد و مولفهها هر بار یکسان هستند اما در یادگیری یک مطلب حتی اگر اعداد و مولفههای مسئله تغییر کند باز قادر خواهیم بود آن را حل کنیم. و از اینها مهمتر اینکه در حفظ کردن یک مطلب، اینکه بتوانید ارزش آن علم و دانش را در خارج از محیط کلاس و مدرسه بفهمید سخت است اما در یادگیری میتوانید ایدههایی که یاد گرفتهاید را در دنیای واقعی به کار ببندید.
یادگیری به ما کمک میکند بین چیزهایی که در کلاس درس یاد گرفتهایم ارتباط ایجاد کنیم و وقتی که از کلاس بیرون میرویم از آنها استفاده کنیم. این هدف اصلی آموزش است، هدفی که خیلیها از آن آگاه نیستند. اما حفظ کردن هم داتاً بد نیست. دانستن یک چیز همیشه بهتر از ندانستن آن است. اما مسئله این است که چیزی که یادگیری را از حفظ کردن متمایز میکند، معنا است. یادگرفتن به دردبخورتر است - واقعیتهای مختلف را به هم وصل کرده و به شما یک مفهوم کلی میدهد، درحالیکه حفظ کردن یک مطلب فقط به شما میگوید که آن واقعیت صحیح است و نه هیچ چیز دیگر. آنوقت اگر جزئیات کوچکی را درمورد آن واقعیت تغییر دهیم دیگر معنایی نخواهد داشت.
یادگرفتن درمقابل حفظ کردن یک مولفه روانشناختی دارد که من در کلاس روانشناسی یاد گرفتم. یادآوری که یکی از مقیاسهای حافظه است و در آن فرد اطلاعاتی که قبلاً دریافت کرده است را دوباره به دست میآورد بسیار سختتر از شناخت است که یکی از مقیاسهای حافظه است که در آن فقط لازم است فرد چیزهایی که قبلاً یاد گرفته است را تشخیص دهد.
به همین دلیل است که امتحانات تشریحی خیلی سختتر از امتحانات تستی است چون درآوردن یک پاسخ از مغزتان و اطمینان از اینکه نوشتنتان هم خوب و معقول باشد خیلی سختتر از این است که فقط پاسخ صحیح را از بین چندین گزینه تشخیص دهید. و درنتیجه به همین دلیل است که سیستم آموزشی که دانشآموزان را بیشتر به سمت حفظ کردن تشویق میکند مورد نکوهش است. چون وقتی مجبور میشوید همه مطالب را حفظ کنید، هدف از آموزش و مدرسه رفتن برایتان گنگ خواهد بود.
دفعه بعد که میخواهید برای امتحانی درس بخوانید، کمی به این مسئله فکر کنید. چون یادگرفتن مطالب باعث میشود از مدرسه رفتنتان لذت بیشتری برده و آن را هدفمندتر ببینید. یادگرفتن مطالب درسی کمکتان میکند برای شغل آیندهتان هم آماده شوید.
منبع دریافت این مطلب : بیتوته