مردی جان خود را با شنا کردن از میان امواج خروشان و سهمناک رودخانه ای به خطر انداخت و پسر بچه ای را که بر اثر جریان آب به دریا رانده شده بود,از مرگ حتمی نجات داد.
پسر بچه پس از غلبه بر اضطراب و وحشت ناشی از غرق شدن رو به مرد کرد و گفت:از اینکه جان مرا نجات دادید,متشکرم...
مرد به چشمان پسر بچه نگریست و گفت:تشکر لازم نیست، پسرم فقط اطمینان حاصل کن که جانت ارزش نجات دادن را داشت ...
کلمات کلیدی: مقالات | داستان | داستان آموزنده | داستان موفقیت | داستان جالب
منبع دریافت این مطلب : داستانک
دانشمندان دانشگاه غرب استرالیا (UWA) با انجام مطالعهای نشان دادند، گیاهان از طریق خاک با یکدیگر صحبت میکنند و نسبت به لمس پاسخ میدهند.
نتایج تحقیقات نشان داد، هیچ نشانهای از پاسخ گیاهان به لمس مشاهده نشد، اما محققان دریافتند بعد از اینکه روی گیاه با آب اسپری شود، تغییرات ژنی بعد از چند دقیقه آغاز میشود و به مدت نیم ساعت طول میکشد.
پژوهشگران همچنین دریافتند هیچ نوع ترکیبات فعالی که منجر به آغاز یک تغییر شود وجود ندارد.
تغییرات در ژن گیاهان تنها در زمان اسپری با آب نبود، بلکه زمان لمس با انگشت و یا موچین و یا افتادن سایه بر روی گیاه هم دیده شد.
اولیور ون اکن محقق این بررسی اظهار کرد: این تغییرات در هنگام بارش باران، وزش باد و یا حرکت حشرات در اطراف گیاه هم اتفاق میافتد.
وی افزود: اگرچه افراد به طور کلی بر این باورند که گیاهان این حس را متوجه نمیشوند، اما بررسیهای انجام شده حاکی از آن است که گیاهان نسبت به لمس بسیار حساس هستند و میتوانند بیان ژنی و دفاع داشته باشند و به طور بالقوه سوختوساز خود را تغییر دهند.
اما علت پاسخ گیاهان به این شرایط چیست؟ محققان اظهار میکنند: گیاه برای محافظت از خود و تطبیق با شرایط محیطی مثل افزایش آب و یا نور این پاسخها را دارد.
اکن ادامه داد: بر خلاف حیوانات گیاهان قادر به فرار از شرایط خطرناک نیستند، در عوض به نظر میرسد با استفاده از سیستمهای دفاعی درونی خود به شرایط استرس پاسخ میدهند. آنها از این طریق خطر را شناسایی کرده و به آن پاسخ مناسب میدهند.
این یافتهها منجر به تفکر درباره تعاملات ما با گیاهان اطراف شد. این در حالی است که گیاهان نمیتوانند از خود دفاع کنند، اما متوجه بسیاری از موارد هستند.
کلمات کلیدی: مقالات | مطالب و مقالات علمی و آموزشی | مقالات علمی و آموزشی | علوم زیست شناسی
منبع دریافت این مطلب : قلم چی
دو خاطره متفاوت از گم شدن مداد سیاه دو مرد در مدرسه
داستان «مداد سیاه » کاری از سرزمین تیزهوشان، گوش دهید:
دانلود فایل صوتی : داستان مداد سیاه
مدت زمان:00.05.05
حجم فایل:2.33MB
مرد اول میگفت:«چهارم ابتدایی بودم. در مدرسه مداد سیاهم را گم کردم. وقتی به مادرم گفتم، سخت مرا تنبیه کرد و به من گفت که بیمسئولیت و بیحواس هستم.
آن قدر تنبیه مادرم برایم سخت بود که تصمیم گرفتم دیگر هیچ وقت دست خالی به خانه برنگردم و مدادهای دوستانم را بردارم.
روز بعد نقشهام را عملی کردم. هر روز یکی دو مداد کش میرفتم تا اینکه تا آخر سال از تمامی دوستانم مدادبرداشته بودم. ابتدای کار خیلی با ترس این کار را انجام میدادم ولی کمکم بر ترسم غلبه کردم و از نقشههای زیادی استفاده کردم تا جایی که مدادها را از دوستانم میدزدیدم و به خودشان میفروختم.
بعد از مدتی این کار برایم عادی شد. تصمیم گرفتم کارهای بزرگتر انجام دهم و کارم را تا کل مدرسه و دفتر مدیر مدرسه گسترش دادم. خلاصه آن سال برایم تمرین عملی دزدی حرفهای بود تا اینکه حالا تبدیل به یک سارق حرفهای شدم!
مرد دوم میگفت:«دوم دبستان بودم. روزی از مدرسه آمدم و به مادرم گفتم مداد سیاهم را گم کردم. مادرم گفت خوب بدون مداد چکار کردی؟ گفتم از دوستم مداد گرفتم. مادرم گفت خوبه و پرسید که دوستم از من چیزی نخواست؟
خوراکی یا چیزی؟ گفتم نه. چیزی از من نخواست. مادرم گفت پس او با این کار سعی کرده به دیگری نیکی کند، ببین چقدر زیرک است. پس تو چرا به دیگران نیکی نکنی؟ گفتم چگونه نیکی کنم؟ مادرم گفت دو مداد میخریم، یکی برای خودت و دیگری برای کسی که ممکن است مدادش گم شود.
آن مداد را به کسی که مدادش گم میشود میدهی و بعد از پایان درس پس میگیری. خیلی شادمان شدم و بعد از عملی کردن پیشنهاد مادرم، احساس رضایت خوبی داشتم آن قدر که در کیفم مدادهای اضافی بیشتری میگذاشتم تا به نفرات بیشتری کمک کنم.با این کار، هم درسم خیلی بهتر از قبل شده بود و هم علاقهام به مدرسه چند برابر شده بود.
ستاره کلاس شده بودم به گونهای که همه مرا صاحب مدادهای ذخیره میشناختند و همیشه از من کمک میگرفتند.
حالا که بزرگ شدهام و از نظر علمی در سطح عالی قرار گرفتهام و تشکیل خانواده دادهام، صاحب بزرگترین جمعیت خیریه شهر هستم.»
به نظر شما، چقدر تربیت کودکی در آینده انسان نقش دارد؟
پس بیاییم اشتباهات فرزندان را از راه صحیح بررسی کنیم.
کلمات کیلدی مطلب: مقالات | داستان های موفقیت | داستان های جالب | داستان مداد سیاه
احمد شاملو در 21 آذر 1304 در خانه شماره 134 خیابان صفی علیشاه تهران متولد شد. پدرش حیدر نام داشت که تبار او به گفته شاملو در شعری از مجموعهی مدایح بیصله، به اهل کابل برمیگشت؛ مادرش کوکب عراقی است. دورهی کودکی را به خاطر شغل پدر که افسر ارتش بود و هرچند وقت را در جایی به ماموریت میرفت، در شهرهایی چون رشت و سمیرم و اصفهان و آباده و شیراز گذراند. (به همین دلیل شناسنامهٔ او در شهر رشت گرفته شدهاست و محل تولد در شناسنامه رشت نوشته شدهاست.)
دوران دبستان را در شهرهای خاش و زاهدان و مشهد گذراند و از همان دوران اقدام به گردآوری مواد فرهنگ عامه کرد. دوره دبیرستان را در بیرجند و مشهد و تهران گذراند و سال سوم دبیرستان را در دبیرستان ایرانشهر تهران خواند و به شوق آموختن دستور زبان آلمانی در سال اول دبیرستان صنعتی ثبتنام کرد. در اوایل دهه 20 خورشیدی پدرش برای سر و سامان دادن به تشکیلات از هم پاشیده ژاندرمری به گرگان و ترکمنصحرا فرستاده شد. او همراه با خانواده به گرگان رفت و به ناچار در کلاس سوم دبیرستان ادامه تحصیل داد. در آن هنگام در فعالیتهای سیاسی شمال کشور شرکت کرد و بعدها در تهران دستگیر شد و به زندان شوروی در رشت منتقل گردید. پس از آزادی از زندان با خانواده به رضائیه(ارومیه) رفت و تحصیل در کلاس چهارم دبیرستان را آغاز کرد. با به قدرت رسیدن پیشهوری و جبهه دموکرات آذربایجان به همراه پدرش دستگیر میشود و دو ساعت جلوی جوخه آتش قرار میگیرد تا از مقامات بالا کسب تکلیف کنند. سرانجام آزاد میشود و به تهران باز میگردد و برای همیشه ترک تحصیل میکند.
ازدواج اول و چاپ نخستین مجموعهٔ شعر
در بیست و دو سالگی (1326) با اشرف الملوک اسلامیه ازدواج کرد. هر چهار کودک او، سیاوش، سامان، سیروس و ساقی حاصل این ازدواج هستند. در همین سال اولین مجموعه اشعار او با نام «آهنگهای فراموش شده» به چاپ میرسد و همزمان کار در نشریاتی مثل «هفته نو» را آغاز میکند.
در سال 1330 او شعر بلند «23» و مجموعه اشعار «قطع نامه» را به چاپ میرساند. در سال 1331 به مدت حدود دو سال مشاورت فرهنگی سفارت مجارستان را به عهده دارد.
دستگیری و زندان
در سال 1332 پس از کودتای 28 مرداد با بسته شدن فضای سیاسی ایران مجموعه اشعار آهنها و احساس توسط پلیس در چاپخانه سوزانده میشود و با یورش ماموران به خانه او ترجمه طلا در لجن اثر ژیگموند موریس و بخش عمده کتاب پسران مردی که قلبش از سنگ بود اثر موریوکایی با تعدادی داستان کوتاه نوشته خودش و تمام یادداشتهای کتاب کوچه از میان میرود و با دستگیری مرتضی کیوان نسخههای یگانه ای از نوشتههایش از جمله مرگ زنجره و سه مرد از بندر بیآفتاب توسط پلیس ضبط میشود که دیگر هرگز به دست نمیآید. او موفق به فرار میشود اما پس از چند روز فرار از دست ماموران در چاپخانه روزنامه اطلاعات دستگیر شده، به عنوان زندانی سیاسی به زندان موقت شهربانی و زندان قصر برده میشود. در زندان علاوه بر شعر به نوشتن دستور زبان فارسی میپردازد و قصه بلندی به سیاق امیر ارسلان و ملک بهمن مینویسد که در انتقال از زندان شهربانی به زندان قصر از بین میرود. در 1334 پس از یک سال و چند ماه از زندان آزاد میشود.
ازدواج دوم و انتشار هوای تازه
در 1336 با طوبی حائری ازدواج میکند (دومین ازدواج او نیز مانند ازدواج اول مدت کوتاهی دوام میآورد و چهار سال بعد در 1340 از همسر دوم خود نیز جدا میشود.) در این سال با انتشار مجموعه اشعار هوای تازه خود را به عنوان شاعری برجسته تثبیت میکند. این مجموعه حاوی سبک نویی است و بعضی از معروفترین اشعار شاملو همچون پریا و دخترای ننه دریا در این مجموعه منتشر شدهاست. در همین سال به کار روی اشعار حافظ، خیام و بابا طاهر نیز روی میآورد. پدرش نیز در همین سال فوت میکند. در سال 1340 هنگام جدایی از همسر دومش همه چیز از جمله برگههای تحقیقاتی کتاب کوچه را رها میکند.
فعالیتهای سینمایی و تهیه نوار صوتی
در سال 1338 شاملو به اقدام جدیدی یعنی تهیه قصه خروس زری پیرهن پری برای کودکان دست میزند. در همین سال به تهیه فیلم مستند سیستان و بلوچستان برای شرکت ایتال کونسولت نیز میپردازد. این آغاز فعالیت سینمایی جنجالآفرین احمد شاملو است. او بخصوص در نوشتن فیلمنامه و دیالوگنویسی فعال است. در سالهای پس از آن و بهویژه با مطرح شدنش به عنوان شاعری معروف، منتقدان مختلف حضور سینمایی او را کمرنگ دانستهاند. خود او میگفت: «شما را به خدا اسمشان را فیلم نگذارید.» و بعضی شعر معروف او دریغا که فقر/ چه به آسانی/ احتضار فضیلت است را به این تعبیر میدانند که فعالیتهای سینمایی او صرفا برای امرار معاش بودهاست. شاملو در این باره میگوید: «کارنامهٔ سینمایی من یک جور نان خوردن ناگزیر از راه قلم بود و در حقیقت به نحوی قلم به مزدی!»
در سال 1339 با همکاری هادی شفائیه و سهراب سپهری ادارهٔ سمعی و بصری وزارت کشاورزی را تاسیس میکند و به عنوان سرپرست آن مشغول به کار میشود.
آشنایی و ازدواج با آیدا سرکیسیان
شاملو در 14 فروردین 1341 با آیدا سرکیسیان آشنا میشود. این آشنایی تاثیر بسیاری بر زندگی او دارد و نقطه عطفی در زندگی او محسوب میشود. در این سالها شاملو در توفق کامل آفرینش هنری به سر میبرد و بعد از این آشنایی دوره جدیدی از فعالیتهای ادبی او آغاز میشود. آیدا و شاملو در فروردین 1343 ازدواج میکنند و در ده شیرگاه (مازندران) اقامت میگزینند و تا آخر عمر در کنار او زندگی میکند. شاملو در همین سال دو مجموعه شعر به نامهای آیدا در آینه و لحظهها و همیشه را منتشر میکند و سال بعد نیز مجموعهیی به نام آیدا، درخت و خنجر و خاطره! بیرون میآید و در ضمن برای بار سوم کار تحقیق و گردآوری کتاب کوچه آغاز میشود.
در سال 1346 شاملو سردبیری قسمت ادبی و فرهنگی هفتهنامه خوشه را به عهده میگیرد. همکاری او با نشریه خوشه تا 1348 که نشریه به دستور ساواک تعطیل میشود، ادامه دارد. در این سال او به عضویت کانون نویسندگان ایران نیز در میآید. در سال 1347 او کار روی غزلیات حافظ و تاریخ دوره حافظ را آغاز میکند. نتیجه این تحقیقات بعدها به انتشار دیوان جنجالی حافظ به روایت او انجامید.
در اسفند 1350 شاملو مادر خود را نیز از دست میدهد. در همین سال به فرهنگستان زبان ایران برای تحقیق و تدوینِ کتاب کوچه، دعوت شد و به مدت سه سال در فرهنگستان باقی ماند.
سفرهای خارجی
شاملو در دهه 1350 نیز به فعالیتهای گسترده شعر، نویسندگی، روزنامه نگاری (از جمله همکاری با کیهان فرهنگی و آیندگان)، ترجمه، سینمایی (از جمله تهیه گفتار برای چند فیلم مستند به دعوت وزارت فرهنگ و هنر) و شعرخوانی خود (از جمله در انجمن فرهنگی کوته و انجمن ایران و امریکا) ادامه میدهد. در ضمن سه ترم به تدریس مطالعه آزمایشگاهی زبان فارسی در دانشگاه صنعتی مشغول میشود. در 1351 به علت معالجه آرتروز شدید گردن به پاریس سفر میکند تا زیر عمل جراحی گردن قرار گیرد. سال بعد، 1352، مجموعه اشعار ابراهیم در آتش را به چاپ میرساند. در 1354 دانشگاه رم از او دعوت میکند تا در کنگره نظامی گنجوی شرکت کند و از همین رو عازم ایتالیا میشود. در همین سال دعوت دانشگاه بوعلی برای سرپرستی پژوهشکدهٔ آن دانشگاه را میپذیرد و به مدت دو سال به این کار اشتغال دارد.
در 1355 انجمن قلم و دانشگاه پرینستون از او برای سخنرانی و شعرخوانی دعوت میکنند و از همین رو عازم ایالات متحده میشود. در این سفر او به سخنرانی و شعرخوانی در بوستون و برکلی میپردازد و پیشنهاد دانشگاه کلمبیای نیویورک برای تدوین کتاب کوچه را نمیپذیرد. در ضمن با شاعران و نویسندگان مشهور جهان همچون یاشار کمال، آدونیس، البیاتی و وزنیسینسکی از نزدیک دیدار میکند. این سفر سه ماه به طول میکشد و شاملو سپس به ایران باز میگردد.
هنوز چند ماه نگذشته که او دوباره به عنوان اعتراض به سیاستهای دولت ایران، کشور را ترک میکند و به امریکا سفر میکند و یک سالی در آنجا زندگی میکند و در این مدت در دانشگاههای مختلفی سخنرانی میکند. در 1357 او از آمریکا به انگلستان میرود و در آنجا مدتی سردبیری هفتهنامه «ایرانشهر» در لندن را به عهده میگیرد.
انقلاب و بازگشت به ایران
با وقوع انقلاب ایران و سقوط رژیم شاهنشاهی، شاملو تنها چند هفته پس از پیروزی انقلاب به ایران باز میگردد. در همین سال انتشارات مازیار اولین جلد کتاب کوچه را در قطع وزیری منتشر میکند. شاملو در ضمن به عضویت هیات دبیران کانون نویسندگان ایران در میآید و به کار در مجلات و روزنامههای مختلف میپردازد. او در 1358 سردبیری هفتهنامه کتاب جمعه را به عهده میگیرد. این هفتهنامه پس از انتشار کمتر از چهل شماره توقیف میشود.
شاملو در این سالها مجموعه اشعار سیاسی خود را با صدای خود میخواند و به صورت مجموعهٔ کتاب و نوار صوتی کاشفان فروتن شوکران منتشر میکند. از جمله اشعار این مجموعه مرگ وارطان است که شاملو اشاره میکند تنها برای فرار از اداره سانسور مرگ نازلی نام گرفته بودهاست و در واقع برای بزرگداشت وارطان سالاخانیان، مبارز کمونیست ایرانی، بودهاست.
از 1362 با بستهتر شدن فضای سیاسی ایران چاپ آثار شاملو نیز متوقف میشود. هر چند خود شاملو متوقف نمیشود و کار ترجمه و تالیف و سرودن شعر را ادامه میدهد در این سالها بهویژه روی کتاب کوچه با همکاری همسرش آیدا مستمر کار میکند و ترجمهٔ رمان دن آرام را نیز پیمیگیرد. تا آن که ده سال بعد 1372 با کمیبازتر شدن فضای سیاسی ایران آثار شاملو به صورت محدود اجازه انتشار میگیرد.
1367 به آلمان سفر میکند تا به عنوان میهمانِ مدعوِ دومین کنگرهٔ بینالمللی ادبیات: اینترلیت 2 تحت عنوان جهانِ سوم: جهانِ ما در ارلانگن آلمان و شهرهای مجاور در این کنگره شرکت کند. در این کنگره نویسندگانی از کشورهای مختلف حضور داشتند از جمله عزیز نسین، دِرِک والکوت، پدرو شیموزه، لورنا گودیسون و ژوکوندا بِلی. عنوان سخنرانی شاملو در این کنگره «من دردِ مشترکم، مرا فریاد کن!» بود. در ادامه این سفر دعوت انجمن قلم (Pen) و دانشگاه یوتهبوری به سوئد و ضمن اجرای شب شعر با هیئت ریسهٔ انجمن قلم سوئد نیز ملاقات میکند.
1369 برای شرکت در سیرا 90 توسط دانشگاه UC برکلی به عنوان میهمان مدعو به آمریکا سفر کرد. سخنرانی وی به نام «نگرانیهای من» و «مفاهیم رند و رندی در غزل حافظ.» واکنش گستردهٔی در مطبوعات فارسی زبان داخل و خارج کشور داشت و مقالات زیادی در نقد سخنران شاملو نوشته شد. در این سفر دو عمل جراحی مهم روی گردن شاملو صورت گرفت با این حال چندین شب شعر توسط وی برگزار شد و ضمنا به عنوان استاد میهمان یک ترم در دانشگاه UC برکلی دانشجویان ایرانی به (زبان، شعر و ادبیات معاصر فارسی) را نیز تدریس کرد و در همین موقع ملاقاتی با لطفی علیعسکرزاده ریاضیدان شهیر ایرانی داشت.
سال 1370 بعد از سه سال دوری از کشور به ایران بازگشت و تا آخر عمر دیگر از کشور خارج نشد.
سرانجام
سالهای آخر عمر شاملو کم و بیش در انزوایی گذشت که به او تحمیل شده بود. از سویی تمایل به خروج از کشور نداشت و خود در این باره میگویید: «راستش بار غربت سنگینتر از توان و تحمل من است... چراغم در این خانه میسوزد، آبم در این کوزه ایاز میخورد و نانم در این سفرهاست.» از سوی دیگر اجازه هیچگونه فعالیت ادبی و هنری به شاملو داده نمیشد و اکثر آثار او از جمله کتاب کوچه سالها در توقیف مانده بودند. بیماری او نیز به شدت آزارش میداد و با شدت گرفتن بیماری مرض قندش، و پس از آن که در 26 اردیبهشت 1376، در بیمارستان ایرانمهر پای راست او را از زانو قطع کردند روزها و شبهای دردناکی را پشت سر گذاشت. البته در تمام این سالها کار ترجمه و بهخصوص تدوین کتاب کوچه را ادامه داد و گهگاه از او شعر یا مقالهای در یکی از مجلات ادبی منتشر میشد. او در دهه هفتاد با شرکت در شورای بازنگری در شیوهٔ نگارش و خط فارسی در جهت اصلاح شیوهٔ نگارش خط فارسی فعالیت کرد و تمام آثار جدید یا تجدید چاپ شدهاش را با این شیوه منتشر کرد.
سرانجام در ساعت 9 شب دوم مرداد 1379 (چند ساعت بعد از آن که دکتر معالجش او و آیدا را در خانهٔشان در شهرک دهکدهٔ فردیس کرج تنها گذاشت، درگذشت.
کلمات کلیدی مطلب: مقالات | مقالات علمی و آموزشی | مشاهیر و شخصیت ها | زندگینامه احمد شاملو
آگاهان علوم محیطی، تنوع زیستی را پایه و اساس حیات در زمین می دانند. متاسفانه اهمیت و نقش تنوع زیستی در گذشته طبق عادت و ناآگاهانه یا آگاهانه و از روی عمد نادیده گرفته شده است. تنوع زیستی یا «زی گونگی» شامل تنوع گونه ای، تنوع اکوسیستمی و تنوع ژنتیکی است.
منشا تنوع زیستی تکامل است. زمانی که ما یک گونه را از بین می بریم، در واقع، محصول میلیون ها سال زمان و صرف انرژی که منجر به تکامل آن گونه شده است را از بین برده ایم. نکته اینجاست که انقراض یک گونه سفری بی بازگشت است و همه تلاش ها و ثروت های جهان برای بازگرداندنش بی ثمر خواهد ماند. به طور کلی ارزش های تنوع زیستی در کشاورزی، سلامت انسان، تجارت، صنعت و فرهنگ کاملا شناخته شده است و سود مالی آن طی سال ها و نسل های متمادی مشخص نیست.نا توانی انسان در پیش بینی شرایط اقتصادی، کشاورزی، فرهنگی و زیستی ارزش تنوع زیستی را در آینده غیر قابل برآورد می سازد. علاوه بر این، نقش تنوع زیستی در خدمات اکوسیستمی نیز غیرقابل برآورد است.
به طورکلی نقش تنوع زیستی در زندگی انسان را در موارد زیر می توان برشمرد:
1 ـ تنوع زیستی در خدمت اقتصاد پویا : اقتصاد تنوع زیستی و اکوسیستم ها (TEEB) ابتکاری جهانی است که همه توجه ها را به موارد زیر جلب کرده است:
مزایای اقتصادی تنوع زیستی.
زیان مالی حاصل از بین رفتن تنوع زیستی و تخریب اکوسیستم ها.
پتانسیل واکنش های اقتصادی.
اقتصاد تنوع زیستی و اکوسیستم ها بر گروه های اصلی ذی نفع مانند دانشمندان، فروشندگان در مقیاس ملی و جهانی، دولت و مردم محلی موثر است و هدف اصلی آن فراهم کردن مدارک قطعی است که چگونه، چه زمانی و کجا به منظور استفاده های اقتصادی تنوع زیستی حفاظت شود. اقتصاد تنوع زیستی و اکوسیستم ها فرصتی به وجود می آورد تا نشان دهد حفاظت کردن از تنوع زیستی همان پس انداز پول است. بسیاری از بحران های تنوع زیستی ناشی از فعالیت های انسان است و ما وظیفه داریم بحران های پیش رو و زیان های مالی ناشی از آنها را برطرف کنیم.
نکته اینجاست که انقراض یک گونه سفری بی بازگشت است و همه تلاش ها و ثروت های جهان برای بازگرداندنش بی ثمر خواهد ماند
2 ـ تنوع زیستی در خدمت امنیت غذایی: کاهش تنوع زیستی امنیت غذایی را به خطر می اندازد، زیرا کاهش تنوع زیستی کشاورزی بر امنیت غذایی آثار نامطلوب شناخته شده ای دارد. استفاده از مدیریت تلفیقی آفات، کشاورزی ارگانیک و کودهای ارگانیک، تناوب کشت، استفاده از پسماندهای جانوری و بازیافت محصولات، کشاورزی بدون شخم یا شخم حداقل و کشاورزی چندکشتی می تواند به حفاظت از تنوع زیستی در کشاورزی کمک کند و بالا رفتن امنیت غذایی را سبب شود.
3 ـ تنوع زیستی در خدمت معیشت و کشاورزی پایدار : تنوع زیستی در کشاورزی شامل تنوع در همه ترکیبات غذایی و محصولات کشاورزی (تنوع در گیاهان کشت شده، جانوران پرورشی و موجودات زنده ذره بینی وابسته به آنها) است. تنوع زیستی در کشاورزی باعث تولیدات پایدار برای تولید محصولات غذایی، صنعتی و دارویی می شود. همچنین از نظر زیستی نظیر حضور گرده افشان ها (pollinators)، موجودات زنده خاک و طعمه خوارها سبب حمایت محصولات می شود. خدمات اکوسیستمی وسیع تر در اکوسیستم های کشاورزی باعث بهبود سیمای سرزمین، بهبود و سلامت بیشتر خاک، بهبود کیفیت و چرخه آب و بهبود کیفیت هوا خواهد شد. تنوع بیشتر در گیاهان وحشی می تواند به تولید محصولات گیاهی بهتر، مقاوم تر، سالم تر و اقتصادی تر کمک کند.
4 ـ تنوع زیستی در خدمت سلامت انسان: مقالات و کتاب های بسیاری در زمینه نقش تنوع زیستی در سلامت انسان وجود دارد. تنوع بیشتر در گیاهان دارویی می تواند پتانسیل درمان بسیاری از بیماری ها را به وجود آورد. همچنین تنوع بیشتر تولید پایدار مواد آرایشی و بهداشتی را تضمین می کند. تنوع بیشتر در مواد غذایی مانند انواع سبزی و میوه ویتامین های بیشتری به بدن می رساند و در نتیجه باعث مقاومت بیشتر سیستم ایمنی بدن می شود.
5 ـ تنوع زیستی در خدمت صنعت : بسیاری از صنایع به منابع زیستی وابسته اند. به بیان دیگر مواد اولیه خود را از طبیعت به دست می آورند. به عنوان مثال صنعت نفت و گاز که یکی از پول سازترین صنایع جهان محسوب می شود حاصل تجزیه هزاران گونه از باکتری ها و پلانکتون های موجود در دریاست.
کلمات کلیدی مطلب: مقالات | مقالات علمی و آموزشی | دانستنی ها | علوم و زیست شناسی