معرفی کتاب تقریبا

معرفی کتاب تقریبا

کتاب «تقریبا» داستان پسری 10 ساله است به نام آلبی که در هیچ چیزی بهترین نیست؛ نه خوش‌تیپ‌ترین پسر کلاس و مدرسه است و نه ورزشکارترین. خواندن برایش سخت‌ است و از ریاضی سر در نمی‌آورد. با اخراج شدن از مدرسه‌ خصوصی، آلبی اعتماد به نفس خود را کاملا از دست می‌دهد و پدر کمال‌گرایش را حسابی ناامید می‌کند در حالی که اطرافیان آلبی از او انتظارات مختلفی دارند

 

حالا آلبی برای شروع پایه ی پنجم به مدرسه ای جدید می رود، مطمئن است که «تقریبا بودن» دیگر برای او به اندازه ی کافی خوب نیست اما پرستار جدیدش به نام کالیستا که دانشجوی هنرست و معلم ریاضی‌اش در مدرسه جدید به او کمک می‌کنند که توانایی‌هایش را بشناسد  با استعداد هایش آشنا شود و خود را همانطور که است، بپذیرد و اعتماد به نفس پیدا کند مشهور شدن دوستش هم به او کمک می‌کند بفهمد که مشهور شدن هم دردسرهای خودش را دارد.

این کتاب می‌تواند به کودکانی که در یادگیری مشکل دارند و در بین همسالانشان محبوب نیستند کمک کند.

بخش های شیرینی از کتاب :

* فهمیدم چرا درن و بقیه ی آن بچه بدجنس ها به آن دختره که آدامس خرسی داشت، می گفتند ب ب ب بتسی. چون که گاهی نمی تواند درست و حسابی کلمه ها را بگوید مخصوصا اول کلمه ها را. مثل ب و ت یا ک. وقتی خانم رز سر کلاس به او گفت که چند خط از روی درسمان بلند بلند بخواند، متوجه این موضوع شدم. پسرها هرهر خندیدند و صورت دختره قرمز شد و صدایش آن قدر آهسته و آرام شد که شنیده نمی شد. تا اینکه بالاخره خانم رز گفت: «متشکرم بتسی، عالی بود.

تقریبا

*از بتسی خوشم می آمد. سر ناهار بدون اینکه حتی اسم آدامس بیاورم، به من آدامس خرسی می داد. ما حتی همدیگر را برای کار توی کتابخانه انتخاب کردیم و وقتی خانم رز درباره ی کارت اطلاعات آنلاین هر کتاب توضیح داد و من گیج شدم، بتسی مسخره ام نکرد. فقط جای درستی را که باید کلیک می کردم، نشانم داد. برایم مهم نبود که بتسی زیاد حرف نمی زد. چون گاهی سخت است که آدم منظورش را بگوید و فکر کردم شاید بیشتر وقت ها به هر حال منظورش را می فهمم.

*باید کارها را به خاطر این که دوستشان داری، انجام دهی نه فقط به خاطر این که در انجام دادن آن ها خوب هستی...

*حالا قدرت های مرد دوناتی چیا هستن؟ دونات خوردن؟با ته ماژیک دماغش را خاراند: دونات درست کردن؟سرم را تکان دادم: قدرت خاصی نداره، فقط دونات خیلی دوست داره.کالیستا گفت: ولی قهرمانه! باید یه قدرت خاصی داشته باشه!گفتم:...



 کلمات کلیدی : لیزا گراف خرید اینترنتی کتاب | مرضیه ورشوساز | گروه سنی ج | فروشگاه اینترنتی کتابم کو | انتشارات پرتقال | کتاب تقریبا | فروشگاه اینترنتی کتاب | تقریبا گروه سنی 12 تا 15 | کتاب نوجوان و جوان | کتاب برای نوجوان و جوان



منبع دریافت این مطلب : فروشگاه اینترنتی کتابم کو Ù…عرفی کتاب تقریبا

کتاب «تقریبا» داستان پسری 10 ساله است به نام آلبی که در هیچ چیزی بهترین نیست؛ نه خوش‌تیپ‌ترین پسر کلاس و مدرسه است و نه ورزشکارترین. خواندن برایش سخت‌ است و از ریاضی سر در نمی‌آورد. با اخراج شدن از مدرسه‌ خصوصی، آلبی اعتماد به نفس خود را کاملا از دست می‌دهد و پدر کمال‌گرایش را حسابی ناامید می‌کند در حالی که اطرافیان آلبی از او انتظارات مختلفی دارند

 

حالا آلبی برای شروع پایه ی پنجم به مدرسه ای جدید می رود، مطمئن است که «تقریبا بودن» دیگر برای او به اندازه ی کافی خوب نیست اما پرستار جدیدش به نام کالیستا که دانشجوی هنرست و معلم ریاضی‌اش در مدرسه جدید به او کمک می‌کنند که توانایی‌هایش را بشناسد  با استعداد هایش آشنا شود و خود را همانطور که است، بپذیرد و اعتماد به نفس پیدا کند مشهور شدن دوستش هم به او کمک می‌کند بفهمد که مشهور شدن هم دردسرهای خودش را دارد.

این کتاب می‌تواند به کودکانی که در یادگیری مشکل دارند و در بین همسالانشان محبوب نیستند کمک کند.

بخش های شیرینی از کتاب :

* فهمیدم چرا درن و بقیه ی آن بچه بدجنس ها به آن دختره که آدامس خرسی داشت، می گفتند ب ب ب بتسی. چون که گاهی نمی تواند درست و حسابی کلمه ها را بگوید مخصوصا اول کلمه ها را. مثل ب و ت یا ک. وقتی خانم رز سر کلاس به او گفت که چند خط از روی درسمان بلند بلند بخواند، متوجه این موضوع شدم. پسرها هرهر خندیدند و صورت دختره قرمز شد و صدایش آن قدر آهسته و آرام شد که شنیده نمی شد. تا اینکه بالاخره خانم رز گفت: «متشکرم بتسی، عالی بود.

تقریبا

*از بتسی خوشم می آمد. سر ناهار بدون اینکه حتی اسم آدامس بیاورم، به من آدامس خرسی می داد. ما حتی همدیگر را برای کار توی کتابخانه انتخاب کردیم و وقتی خانم رز درباره ی کارت اطلاعات آنلاین هر کتاب توضیح داد و من گیج شدم، بتسی مسخره ام نکرد. فقط جای درستی را که باید کلیک می کردم، نشانم داد. برایم مهم نبود که بتسی زیاد حرف نمی زد. چون گاهی سخت است که آدم منظورش را بگوید و فکر کردم شاید بیشتر وقت ها به هر حال منظورش را می فهمم.

*باید کارها را به خاطر این که دوستشان داری، انجام دهی نه فقط به خاطر این که در انجام دادن آن ها خوب هستی...

*حالا قدرت های مرد دوناتی چیا هستن؟ دونات خوردن؟با ته ماژیک دماغش را خاراند: دونات درست کردن؟سرم را تکان دادم: قدرت خاصی نداره، فقط دونات خیلی دوست داره.کالیستا گفت: ولی قهرمانه! باید یه قدرت خاصی داشته باشه!گفتم:...



 کلمات کلیدی : لیزا گراف خرید اینترنتی کتاب | مرضیه ورشوساز | گروه سنی ج | فروشگاه اینترنتی کتابم کو | انتشارات پرتقال | کتاب تقریبا | فروشگاه اینترنتی کتاب | تقریبا گروه سنی 12 تا 15 | کتاب نوجوان و جوان | کتاب برای نوجوان و جوان



منبع دریافت این مطلب : فروشگاه اینترنتی کتابم کو