چگونه ذهن برتر داشته باشیم

تنها کافی است تکنیک‌های خاصی را یاد بگیریم و به‌طور مرتب در زندگی خود از آن‌ها استفاده بکنیم. در این مقاله خواهیم خواند که چگونه ذهن برتر داشته باشیم.من همیشه شادی را به­‌عنوان نتیجه می­‌دیدم. یک پیگیری همیشگی که همه­‌ی اعمال و رفتار ما را هدایت می­‌کند. شادی چیزی است که ما سعی می­‌کنیم به آن برسیم و احتمالاً تنها دلیل زندگی ماست.

چگونه ذهن برتر داشته باشیم

آیا متوجه شدید که من الان چه­‌کاری کردم؟ من موفق شدم در دو جمله راز پشت دنیای «شادی» را فاش کنم. شادی یک طبیعت دوگانه دارد. به طور هم­‌زمان هم نتیجه است و هم محرک. یک مثال می‌زنم. من معمولاً سعی می کنم راه­‌هایی پیدا کنم که مفیدتر باشم و در نتیجه­‌ی آن شادتر. درحالی­‌که بهترین راه برای مفید­‌تر بودن، شادتر بودن است. متحیرکننده است، نه؟

البته گفتنش آسان است. بنابراین برای واضح‌­تر شدن موضوع برای شما و محسوس‌­تر شدن معنای حقیقی شادی، تصمیم گرفتم که 10 مورد از تاثیرگذارترین روش­‌های داشتن ذهنی برتر در هر زمان را بیان کنم.

1. در لحظه باشید

بازدیدکننده عزیز، در لحظه حاضر بودن عبارتی­ است که به‌­وسیله‌­ی اکهارت تُله (Eckhart Tolle) در پرفروش­‌ترین کتابش «نیروی حال» معرفی شد. من مطمئنم که بیش‌­تر شما یا آن­ را خوانده‌اید یا دربار‌‌‌ه‌­ی آن شنید‌ه‌­اید. اما معدود کسانی را می­‌شناسم که واقعاً آ‌‌‌‌ن ­را در زندگی به کار گرفته باشند. چیزی که اکهارت درباره‌­ی آن حرف می­‌زند، یکی از پیشگامانه­‌ترین ادراکاتی است که یک فرد می­‌تواند در زندگی‌اش به آن برسد.

ما زندگی‌مان را بر اساس اتفاقاتی که در گذشته افتاده و آنچه در آینده اتفاق خواهدافتاد بنا می‌کنیم. تله می­‌گوید: «اگر شما از شر همه­‌ی این افکار خلاص شوید و تنها بر زمان حال، یعنی درست همین الان، تمرکز کنید در همین لحظه‌ی کوتاه بسیار خوشحال­‌تر خواهید بود». کتابِ «نیروی حال» مانیفستی است برای اینکه ببینیم چطور در لحظه زندگی کنیم و چطور بر چیزهایی تمرکز کنیم که واقعاً اهمیت دارند.

2. خودتان را از «مشکلات زمینی» رها کنید

«هم­خونه‌ی من، دیشب ظرف­‌ها رو نشُسته‌­ و دوباره من مجبورم اینکارو بکنم.»

«رئیسم وظایف خسته کننده‌ای به من محوّل می­کنه؛ ازش متنفرم.»

«من هیچ دوستی ندارم؛ همه­‌ی کسانی که با آن­ها وقت می­‌گذرونم احمق‌اند.»

این­ها افکار غالب هستند. اینها افکار روزانه‌ای هستندکه مثبت­‌اندیشی شما را نابود می­‌کنند؛ مثل زالو به جان هیجانات شما می‌افتند و شما را از شاد­بودن دور می­‌کنند. من دوست دارم آن­‌ها را «مشکلات زمینی» بنامم؛ زیرا تنها کسانی که سطح فکری بالاتری نداشته‌­اند به این مسائل توجه می‌­کنند.

«مشکلات زمینی» بخش کامل زندگی هر شخص است. این مشکلات با محیط فعال می­‌شوند و با توجه زیاد وسعت می­‌یابند.

یک توصیه­‌ی مفید این است که: به این مشکلات بیش از حد اهمّیت ندهید!

3. مراقبه کردن

مراقبه به دو مورد بالا بسیار مرتبط است. مراقبه راهی عالی برای پاکسازی ذهن و خلاصی از افکار آزاردهنده‌­ی زندگی روزمرّه است. بیش‌تر افراد ­فکوری که می‌شناسم، مراقبه را جزءِ کارهای روزمرّه­‌ی خود قرار می­‌دهند. این کار به آن­ها کمک می­‌کند در لحظه زندگی کنند و بر کاری که انجام می‌دهند تمرکز بیشتری داشته باشند. آن­ها می­‌گویند مراقبه باعث می­‌شود شادی و معنای زندگی را پیدا کنند و هم‌زمان عصبانیت، استرس، افسردگی و خستگی خود را کاهش بدهند.

4. متکی به نفس باشید

چرا متکی به نفس بودن وقتی می­‌خواهیم ذهن برتر داشته باشیم مهم است؟

می‌­توانید سوالات زیر را از خود بپرسید:

تا­به­‌حال چند بار حالت عاطفی‌تان تحت تاثیر عوامل خارجی قرار گرفته‌­است؟ چند بار رفتار بد دیگران باعث ناراحتی شما شده­‌ است؟ هزاران بار، نه؟

دلیل این موضوع، عدم اتکای به نفس است. شما عادت کرده­‌اید در همه­‌ی جنبه‌­های زندگی خود به دیگران وابسته باشید. این موضوع برای حالت عاطفی هم صدق می‌­کند. به رفتارهای بد بی­‌توجهی کنید. آدمی باشید که افکار و موج مثبت­‌ ایجاد می‌کند و برای این کار به دیگران متکی نیست.

5. ذهن بازی داشته باشید، تفاوت­‌ها را بپذیرید

بیش­تر مردم نمی ­توانند بفهمند دنیای ما جای بسیار پیچیده­‌ای است. پیچیدگی آن در حدی است که تفسیرِ همه‌ی سیستم­‌های ذهنی و رفتارهای دیگران را برای ما غیر ممکن می‌سازد. این موضوع باعث می­‌شود اغلب منفی‌­بافی کنیم و با رفتارهای متفاوت مخالفت کنیم. بیایید دست از این کارها برداریم و تفاوت‌­ها را بپذیریم. بدیهی است که کنار آمدن با همه­‌ی افراد روی کره‌­ی زمین غیرممکن است.

اما تلاش کنید که ذهن بازتری داشته­‌باشید. باورتان نمی‌­شود که با این کار چقدر می‌توانید انسان‌­های فوق‌­العاده را به خودتان جذب ­کنید.

6. به درآمد خود متکی نباشید

قبول کنید که هر کاری یک روالی دارد. من می­‌دانم که شما اهداف و انگیزه­‌هایی دارید. اما برای رسیدن به آن­ها باید فرایند طولانی و نتیجه­‌بخشی را طی کنید. خودتان را از استرس وابستگی به درآمد رها کنید و در هر مرحله از مسیرتان به سمت هدف، حس خوبی داشته­‌باشید.

7. موزیکی گوش کنید که شما را هیجان‌­زده می­‌کند

در «برنامه‌­ریزی عصبی-کلامی» یک عبارت به اسم آنکراژ (تکیه­‌گاه ذهنی) وجود دارد. آنکورها محرک­‌هایی هستند که افکار و احساساتِ (مثبت یا منفی)‌ ما را برانگیخته می‌کنند.موسیقی یکی از قوی­‌ترین آنکورهای احساسی است.

مثلاً من عاشق موسیقی الکترونیکی هستم؛ چون وقتی به مهمانی­‌هایی با این موسیقی می­‌رفتم به من خیلی خوش می­‌گذشت. من در این مهمانی‌­ها، افراد فوق‌­العاده‌­ای را ملاقات کردم که باعث شدند ذهن من این نوع موسیقی را با لحظات شاد مرتبط کند.

به شما هم توصیه می­‌کنم همین کار را بکنید. موزیکی پیدا کنید که شما را هیجان­‌زده می‌­کند و به یاد اوقات خوش می‌­اندازد. این موسیقی را در برنامه‌­ی روزانه­‌ی خود قرار دهید. یعنی حداقل در طول روز دو ساعت، هم‌زمان با انجام کارهای دیگرتان به این موسیقی گوش کنید. مخصوصاً اگر کارهای‌تان استرس­‌زا و خسته‌کننده هستند.

8. لبخند بزنید

ران گاتمن در سخنرانیِ خود در کنفرانس TED، با موضوع «قدرتِ پنهان لبخند»، باعث شد من بفهمم که لبخند زدن چقدر می­‌تواند قدرت‌مند و تاثیرگذار باشد. بنابراین من این کار را تمرین کردم و نتیجه‌اش را هم دیدم!

احساس سلامتی، جوانی و جذابیت و شادی می­‌کردم. پیشنهاد می‌­کنم شما هم همین کار را بکنید. سعی کنید همیشه لبخند بزنید. مثل جورج کلونی لبخند بزنید. در آینه نگاه کنید و ببینید با لبخند چقدر فوق­‌العاده به نظر می‌­آیید. قدرت لبخند را بپذیرید و بگذارید دنیا از انرژی مثبت شما لذت ببرد.

9. مسائل را زیاد جدی نگیرید

می­‌دانم که عبارت «مسائل را زیاد جدی نگیرید.» پیش پا افتاده و معمولی به نظر می­‌رسد. می­‌دانم که شما همیشه آن­ را می­‌شنوید. اما من یک چیز دیگر را نیز می‌­دانم؛ دانستن اینکه انجام کاری خوب است لزوما منجربه عمل کردن به آن نمی‌شود. کسانی که واقعاً این عبارت را در زندگی خود به­‌کار می‌­برند، کسانی هستند که به نتیجه می‌­رسند.

بنابراین وقت خود را برای این‌­که دیگران چه فکری راجع به شما می‌­کنند، هدر ندهید و ببینید شما راجع به خودتان چه فکری می‌­کنید. منظورم این است که شما یک فرد فوق‌­العاده­‌اید که می­‌توانید به هرچیزی که به آن فکر می کنید برسید.

من مطمئنم می‌­توانید این کار را انجام بدهید. ما تنها یک بار زندگی می­‌کنیم، پس از این فرصت استفاده کنید.

10. ورزش کنید و بیش­تر بخوابید

فکر می‌کنم ذکرِ فواید بی‌شمار ورزش کردن و بیش­تر خوابیدن در این­جا بی‌فایده باشد. زیرا همه­‌جا به‌­اندازه­‌ی کافی در مورد آن صحبت شده­‌ است. اما برای غلبه بر افسردگی و بالا بردن توان مغزی، این دو عامل مفید خواهندبود و بر سلامت و شادبودن شما تاثیر زیادی خواهند گذاشت.

هر چیزی که در این مقاله گفتم اطلاعات عمومی است. چیزهایی است که از کودکی می‌­آموزیم. اما همان­طور که گفتم اغلب به آن­ها عمل نمی­‌کنیم. وقتی به ذهن خود مسلط باشید و این موارد را در زندگی خود رعایت کنید، می­‌توانید به شادبودن و موفقیت در آینده خوش‌بین باشید.

 

منبع دریافت این مطلب : سلامتی


نقش محبت در رشد مغز کودک

به گزارش پایگاه اینترنتی مجله علمی “روانکاوی” آلمان، به هنگامیکه دانشمندان کودکان یتیم یک کشور اروپای شرقی را مورد مطالعه قرار دادند، در مغز آنها “حفره سیاهی” یافتند که طبیعتا بایدباشد. این همان بخش از مغز است که مسوولیت رشد و تحول در درک احساس و ساخت، عملکرد و هضم عواطف، تجربه زیبایی و لذت، لیاقت و هنر رفتار و برخورد عاقلانه با دیگران را برعهده دار

نقش محبت در رشد مغز کودک

پژوهش‌های علم اعصاب و تحقیقات بیوشیمی با کمک و کاربرد تکنیک پویشگری مغز و مطالعات برش‌های آن، ثابت کرده‌اند که سیستم اعصاب نه تنها به تحریکات عواطفی عکس‌العمل نشان می‌دهد، بلکه در اساس شکل می‌گیردمغز یک نوزاد هنوز به خوبی شکل نگرفته و بدون ساختار است و برای رشد و تحول خود به تحریک نیاز دارد، نه تنها به تحریکات محسوس و شناختی در اشکال و انحاء گوناگون مثل بازیها، رنگها یا موزیک، بلکه به برخوردها و رفتارهای محبت آمیز نیز محتاج است.

هر چه روابط و تاثیرات متقابل مثبت بیشتری بوقوع بپیوندد، اتصالات و شبکه‌های بهتر و بیشتری در این بخش ایجاد می‌گردد.بدین ترتیب، نظریه پیوند “جان بوولبی” که گهگاه مورد تردید قرار می‌گرفت بوسیله پژوهش‌های بیولوژیکی تایید شد

نظریه بوولبی می‌گوید، رشد و تحول یک کودک از طریق تجربه پیوندها و دلبستگیهای دوران کودکی به نحو مثبت و یا به گونه‌ای منفی تحت تاثیر قرار می گیرد.یکی از مطالعات انجام شده در دانشگاه “ویسکونسین” آمریکا نشان داد که نحوه و چگونگی عکس‌العمل یک فرد در مقابل فشارهای روحی در سنین کودکی تعیین می‌شود

نوزادانی که با مادران تحت فشار روحی یا افسردگی بزرگ می‌شدند، بعدها بیشتر از حد متوسط آسیب پذیر بودند. اینها در مواقع سخت و پیچیده با ترشح شدید هورمونهای فشار عکس العمل نشان می‌دهند.جالب توجه اینجا است که کودکانی که در سنین بالاتر مادران خویش را افسرده تجربه می‌کردند، از عکس العمل شدید مشابهی برخوردار نبودند

بنابراین خاطرات بد اولیه نه تنها رفتار را نقش می‌دهد بلکه بر طبق علوم و شناختهای جدید، عکس‌العملهای الگویی فیزیولوژیکی مغز را که تعیین‌کننده چگونگی برخورد و رفتار ما با احساسات و دیگر اشخاص هستند، نیز تحت تاثیر قرار می‌دهند

بر اساس اکتشافات جدید، این پرسش در ظاهر ساده که آیا باید نوزاد عاجز گریان را در بغل گرفت و آرام کرد، دیگر به استیل تربیتی مربوط نمی‌شود.واقعیت غیر قابل بحث آن است که نوزادان خود قادر به از میان بردن فشارهای روحی و احساسی خویش نیستند، آنها به هنگام هیجان و برآشفتگی، قدرت تغییر خودآگاه و انحراف ذهن خویش را ندارند

در این موقعیت “هیپوتالاموس” موادی را بعنوان علامت تولید می‌کند که باعث ترشح هورمن فشار “کورتیزول” می‌گردد.در سالهای پس از دوران کودکی، مغز در مواقع سختی و فشار یا با تولید بیش از حد هورمون که نتیجه آن بروز ترس و افسردگی است و یا با تولید کمتر از حد لازم که نتیجه آن سردی عواطف و بروز خشونت است، عکس العمل نشان می دهد

نتیجه‌گیری از این شناختهای جدید علمی تنها چنین می‌تواند باشد که نوزاد در سالهای اولیه زندگیش به فردی نیازمند است که برایش شناخته شده باشد، فردی که حال و احوال نوزاد را درک کند، فردی که به وی لبخند بزند و با محبت و مهربانی رفتار کند

خانم “سو گرهاردت” متخصص روان درمانی تردید دارد که پرورش و تربیت نوزاد توسط افراد غریبه بتواند این کیفیت پرورشی را بوجود آورد.وی می‌گوید: در کودکان کم سنی که توسط غریبه‌ها پرورش می‌یابند، احتمالا این کمبود تجربه که وجود و مفهوم خاصی برای دیگری داشته باشد، وجود دارد.

“آنها می‌آموزند که باید در انتظار علاقه و توجه دیگران باقی بمانند”.والدین نیز در سالهای نخستین نیاز به حمایت دیگران دارند، مثلا در صورت وجود مشکلات با کودک به کمکهای روان درمانی یا به موسسات اجتماعی و گروهها و همدردان مشترک احتیاج دارند تا به این وسیله بتوانند از تنهایی و ایزوله شدن خود جلوگیری نمایند

 

منبع دریافت این مطلب : سلامتی


بد قولی والدین با روان کودک چه می کند

بازدیدکننده عزیز، کودکان متوجه هستند که شما در قبال دیگران چگونه به قول‌هایتان عمل می‌کنید و چگونه مراقب حرف زدن‌های خود هستید و وقتی این موارد را در مورد فرزند خود رعایت نمی‌کنید، در واقع حس بی‌اهمیت بودن را به آنها انتقال می‌دهید و برعکس زمانی‌که به وعده‌‌های خود عمل می‌کنید و روی حرف‌تان می‌مانید به آنها نشان می‌دهید که چقدر برایتان مهم هستند.

اعتماد متقابل انسان ها درجامعه موجب می شود تا ضمن دست یابی به آرامش و امنیت، از فرصت های متقابل برای آسایش و امکانات یکدیگر بهره مند شوند. از طرف دیگر هر عاملی که این اعتماد را با خطر مواجه سازد، عامل بحران و نابودی آسایش و آرامش جامعه خواهد بود.

بد قولی والدین با روان کودک چه می کند

از جمله این عوامل می توان به بدقولی و خلف وعده اشاره کرد، زمانیکه در یک جامعه مردم بدقولی را ترویج میدهند، اعتماد عمومی و ارتباطات معنوی از بین میرود و این بزرگترین آسیب و ضربه را به ارکان آن جامعه وارد میکند.

بدقولی از نظر روانشناسان یک نوع نابهنجاری اجتماعی است که پایه تربیت غلط در خانواده زمینه ساز این نوع رفتار غلط ارتباطی میشود.

بعضی اوقات در خانواده ها مشاهده میشود والدین نسبت به تربیت صحیح فرزندان خود برای ورود به اجتماع همت کافی ندارند و در واقع در قبال تربیت آنان، آنچنان که باید مسئولیت پذیر نیستند، این در حالی است که والدین باید مانع از رفتارهای غلط فرزندان خود شوند و با تشویق و تنبیه از شکل گیری رفتارهای غلط در آنان جلوگیری کنند. در گام نخست والدین باید الگوی درستی برای کودکان خود باشند تا آنان اختلالات غلط رفتاری را از سوی والدین و اطرافیان خود شاهد نباشند.

شاید به نظر بسیاری از ما بدقولی به کودکان اهمیت چندانی نداشته باشد ولی در واقع بدقولی به هر کسی (کوچک یا بزرگ) باعث خراب شدن رابطه‌ها و از بین رفتن برخی ارزش‌ها می‌شود.

والدین نخستین آموزگاران کودکان هستند. اهمیت دادن به قولی که می‌دهند و عمل کردن به آن به آنها چیزهای مهمی یاد می‌دهد و لازم است که والدین،‌ آموزگاران خوبی برای فرزندان خود باشند.

نتایج بدقولی به کودک

بازدید کننده گرامی، بدقولی باعث کاهش حس عزت نفس در کودکان می‌شود، آنها برای اینکه در جامعه و در زندگی اجتماعی موفق باشند نیاز به حس عزت نفس دارند و وقتی به قولی که به آن ها داده شده عمل نشود آنها احساس بی‌ارزشی و بی‌اهمیت بودن می‌کنند.این احساس کم‌کم به عدم وجود عزت نفس در کودک منجر می‌شود.

از طرفی بدقولی کردن باعث می‌شود که آنها نیز در آینده انسان‌های بدقولی شوند. کودکان از طریق رفتارها و اعمال والدین زندگی کردن را یاد می‌گیرند.با بدقولی‌های کوچک ، کم‌کم ارزش قول پایین می‌آید وقتی که آن ها بزرگتر می‌شوند، تبدیل به بزرگسالانی بدقول می‌شوند چرا که فکر می‌کنند حق بدقولی کردن را دارند و اینکار را از والدین خود آموخته‌اند.

برخی مواقع به جای اینکه از قول دادن‌های بیجا استفاده کنید، بهتر است معذرت خواهی کنید. از کودک‌تان بخواهید که شما را ببخشید نه اینکه با وعده و وعید بیجا او را فریب دهید.

با بدقولی‌هایمان به آنها احساس مهم نبودن و بی‌اهمیتی را می‌دهیم.کودکان متوجه هستند که شما در قبال دیگران چگونه به قول‌هایتان عمل می‌کنید و چگونه مراقب حرف زدن‌های خود هستید و وقتی این موارد را در مورد فرزند خود رعایت نمی‌کنید، در واقع حس بی‌اهمیت بودن را به آنها انتقال می‌دهید و برعکس زمانی‌که به وعده‌‌های خود عمل می‌کنید و روی حرف‌تان می‌مانید به آنها نشان می‌دهید که چقدر برایتان مهم هستند.

نتایج خوش‌قولی به کودک

– اعتماد و اطمینان بیشتری بین او و شما به وجود آید. او به حرف‌های شما اعتماد می‌کند و یاد می‌گیرد که باید به قولش وفا کند.

– باعث به وجود آمدن نظم و قانون بیشتری در خانواده می‌شود..

– به آنها صداقت را می‌آموزد. جمله «تو دروغ گفتی به من» جمله‌ای ناخوشایند است که هیچ‌یک از ما دوست نداریم از دهان فرزندمان بشنویم.

پای‌بند بودن به قولی به آنها می‌دهیم، یعنی صداقت داشتن با او وظیفه‌ والدین پرورش حس و روحیه صداقت در کودکان است نه تخریب آن.

– به آنها ارزش و اهمیت قول دادن را می‌آموزد. آنها یاد می‌گیرند که باید به قولی که می‌دهند ارزش قائل شوند و خودشان در آنیده والدین بدقولی نباشند.

وقتی که به فرزند خود قولی می‌دهید،‌ توجه داشته باشید که آیا توان عمل کردن به آن را دارید.

اگر فقط می‌خواهید از قول دادن به عنوان حربه‌ای برای آرام کردن و متقاعد نمودن کودک در آن لحظه استفاده کنید بهتر است هرگز اینکار را نکنید و به عواقب آن بیندیشید.

دکتر مریم ستوده روان شناس کودک با اشاره به آسیب های بدقولی والدین بر روی کودکان اظهار داشت: برای مقابله با بدقولی باید به ریشههای آن در کانون خانواده توجه کرد و با توجه به عواقب زیانبار این نابهنجاری و رفتار غلط اجتماعی در محیط خانواده و اجتماع از رواج بیش از حد آن جلوگیری کرد.

باید در قدم نخست فرهنگ درون خانوادهها را اصلاح کرد.طوری که والدین خود را موظف بدانند در مورد قولی که به فرزندان خود می دهند حساس باشند وتمام تلاش خود را در برآوردن آن انجام دهند.

باید به والدین آموزش داد ویژگیهای سالم رفتاری را به کودکان خود بیاموزند و در عین حال خود الگویی صحیح برای فرزندان خود باشند. چرا که کودکان آنچه را که میبینند، یاد میگیرند. برای همین منظور والدین باید همیشه مسئولیتپذیر بوده و تکالیف خود را در قبال اعضای خانواده انجام دهند و همواره وعدههایی را که به آن عمل میکنند به دیگران بدهند.

ستوده افزود: برخی از والدین در مورد هر قولی که به فرزند خود می دهند، بسیار دقیق می باشند و به تک تک آنها اهمیت می دهند آنها هرگز قولی که از عهده انجام آن برنمی آیند را به کودک نمی دهند و برخی از والدین در لحظه و موقعیتی که در آن قرار دارند، تصمیم می گیرند قولی می دهند تا شرایط تغییر کند و بعد به آن عمل نمی کنند. که این می تواند برای کودک آسیب زننده باشد.

 

منبع دریافت این مطلب : سلامتی


مشکلات رفتاری دانش آموزان راهنمایی

بازدیدکننده عزیز، تغییراتی که در دانش آموزان ایجاد می شود سبب گیج شدن آن ها می گردد. همچنین معلمان و والدین را با دشواری هایی رو به رو می سازد. دانش آموزان دوره راهنمایی یا خود را هنوز بچه می بینند و به بزرگترها احتیاج دارند یا اینکه خود را خیلی بزرگ حس نموده و می خواهند مستقل باشند.

مشکلات رفتاری دانش آموزان راهنمایی

گاهی حرکات آنها سبب نگرانی بزرگتر ها می شود مثل بی قراری و ناآرامی. گاهی هم آنچنان به دوران کودکی خود بر می گردند که تفکرات و استدلال هایشان مثل کودکان است. مثلا گریه می کنند یا خیلی شجاع و بی باک به هر اقدامی دست می زنند.

نوجوانی دوره ای است که انسان برای به دست آوردن استقلال تمام سعی خود را به کار می گیرد و خود را از قید کودکی و وابستگی خلاص می نماید. ولی گاهی هم وابستگی نامعقولی به دلیل احساس عدم امنیت به بزرگترها نشان می دهد.

در این دوره سنی بچه ها علاقه ای به صحبت در مورد رشد و تغییراتی که در آنها ایجاد شده است ندارند و بسیار حساس و خرده گیر هستند. اگر عکس کودکی آن ها را کسی ببیند آزرده خاطر می شوند. این حرکات برای نوجوانان عادی بوده و لازمه سن آنهاست.

نوجوانان از خواندن کتب طنز بسیار لذت می برند و یا تمایل دارند یک فیلم کمدی را به دفعات ببینند. این عمل افکار و تخیلات آنها را زنده و مشغول می نماید.

در دوره نوجوانی گرایش به همسالان بیشتر شده و شروع به گروه بندی بین خودشان می کنند. برای آن ها پذیرفته شدن در یک گروه بسیار با اهمیت است. آن ها سعی می کنند از قوانینی که پدر و مادرها برایشان در نظر گرفته اند سرپیچی نمایند چرا که می خواهند قدرت خود را نشان داده و قدرت بزرگترها را بشکنند.

این حرکات و برخوردها لازمه شروع نوجوانی است و مانند کودکان که با بازی کردن مهارت های بزرگسالی را تمرین می کنند نوجوانان نیز با عمل هایی که به ظاهر غیر معقول به نظر می آید برای ورود به دنیای بزرگسالی تمرین می نمایند.

راهکارهایی برای کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان

گاهی وقت ها اختلالات هیجانی در دوره نوجوانی مربوط به مشکلات سلامت روان می باشد. اگر نوجوان مدت زیادی را افسرده، پرخاشگر و مضطرب باشد و از خود رفتارهای ناسازگارانه نشان دهد باید به روانشناس و روانپزشک مراجعه نماید.

نوجوانان به خودی خود در این دوره دچار عدم احساس امنیت هستند و اگر نزاعی بین والدین رخ دهد به این احساس افزوده شده و آن ها را آسیب پذیر خواهد ساخت.

دانش آموزان در این سن بسیار حساس هستند نمی توانند برخوردهای تند و خشن مانند تنبیه و بی توجهی معلم را قبول کنند. اگر دانش آموزی به اشتباه تنبیه شود هرگز آن را فراموش نمی کند و عکس العمل های خطرناکی نسبت به معلم نشان می دهد.

تغییرات هورمونی در این دوره آغاز می شود و به دنبال آن ترشح تستسترون در پسران و استروژن در دختران بالا می رود. قبل از این دوره در مورد مسائل جنسی باید آگاهی داده شود چرا که ترشح این هورمون ها باعث رفتارهای جنسیتی در نوجوانان می گردد. مراقبت در داخل و خارج از منزل به عهده والدین و در مدرسه به عهده معلمان می باشد.

در مورد رفتارهای ناسازگارانه و غیر منطقی و اختلالات رفتاری نیاز است که مداخله تخصصی و به موقع صورت گیرد.

با سپردن مسئولیت به نوجوانان استقلال آن ها را تقویت نمایید و وظایفی به او محول نمایید که مطمئن هستید از عهده انجام آن بر می آید.

مراقبت از دانش آموزان راهنمایی بسیار حساس است. چرا که آن ها در مقایسه با دانش آموزان دبیرستانی به دلیل عدم مهارت کافی اجتماعی بیشتر مستعد تجربه افسردگی و اختلالات عاطفی در واکنش به شرایط نامطلوب اجتماعی هستند.

در این دوره گروه همسالان باید جدی گرفته شود چرا که بیشترین تاثیر از این گروه می باشد. دوستانی که فرزندانتان برای خود برگزیده اند را بشناسید و در مورد آن ها با معلم صحبت نموده و سعی کنید با گروه آنها طرح دوستی بریزید.

معلمان و والدین باید ابزاری که دانش آموزان بوسیله آنها با دنیای بیرون ارتباط برقرار می نمایند را بشناسند و کار با آن ها را بلد باشند که بتوانند به طور غیر مستقیم آنها را در دنیای مجازی کنترل نمایند.

فاصله و ترس از والدین در این دوره می تواند یکی از عوامل گرایش نوجوانان به اعتیاد باشد. چرا که آن ها در این سن دچار حالات پرخاشگری و کنجکاوی می شوند.

نتیجه گیری:

دانش آموزان در این دوره مهارت های دبیرستانی ها را ندارند و در عین حال نمی توانند به اندازه کودکان دبستانی وابسته عمل نمایند. این دوره حساس با تعامل خانه و مدرسه می تواند به سلامت سپری گردد. بعضی اختلالات رفتاری در دوره راهنمایی طبیعی بوده و اقتضای این دوره سنی می باشد. ولی اگر ادامه یابد یک بیماری محسوب می گردد. دانش آموزان در این سن نیازمند به مراقبت معلمین و والدین هستند. اما توجه داشته باشید که این مراقبت ها باید بیشتر غیر مستقیم باشد تا آنها بتوانند استقلال را تجربه نمایند.

 

منبع دریافت این مطلب : پرنت یار


رمز موفقیت تحصیلی دانش آموزان

شرایط خانه و خانواده:

موفقیت تحصیلی در خانواده هایی که احترام کلامی و رفتاری به علم دانش آموز و معلم گذاشته می شود، خانواده هایی که با کتاب و روزنامه سروکار دارند، خانواده هایی که در آن فرزندان احساس امنیت روانی می کنند، خانواده هایی که با ویژگی های روانی و شخصیتی فرزندان خود آشنا هستند و خانواده هایی که فرزندان خود را تشویق می کنند، بیشتر است.

با تمام این تفاسیر اگر خود دانش آموز درست عمل نکند نمی تواند موفقیتی بدست آورد.

ویژگی های دانش آموز موفق:

خودباوری

بازدیدکننده عزیز، اولین رمز موفقیت و قدم اصلی برای یادگیری خود باوری می باشد. اگر دانش آموز به یک خود باوری واقعی نسبت به توانایی هایش نرسد کمتر به موفقیت خواهد رسید.

برنامه ریزی

برنامه ریزی برای هر کاری ضروری و لازم است، دانش آموز موفق کسی است که از ابتدای سال تحصیلی برنامه ای روشن و کامل برای خود طراحی نماید و تا آخر سال بر اساس آن عمل نماید.

نظم

دانش آموزن باید همیشه در کارها و روابط دوستانه خود نظم داشته باشند. وجود نظم به آنها آرامش داده و باعث می شود با سهولت و مشکلات کمتری به امور درسی برسند.

تغییر شرایط مدرسه

دانش آموز موفق شرایط محیط درسی را به نفع خودش تغییر می دهد، مثلا اگر با نشستن در نیمکت آخر به علت مشکلات جسمی یا شیطنت بچه ها درس را متوجه نمی شود با کمک مشاور و والدین جایش را تغییر می دهد. او بهترین افراد را در مدرسه برای دوستی بر میگزیند. زنگ تفریح را با شادی سپری میکند و در نماز خانه دست نیایش به سوی خداوند دراز می کند.

مواردی که به فعال شدن استعداد دانش آموز کمک می کند:

- برنامه ریزی برای درس

- امیدوار بودن به توانایی های خود

- جلوگیری از هدر رفتن وقت

- انتخاب یک روش مطالعه مناسب

- ارتباط منطقی و دوستانه با معلم

- کنترل رفتارهای خود در کلاس و محیط مدرسه

- رعایت قوانین و مقررات مدرسه

- مرور درس در همان روز

- عدم مقایسه خود با دیگران

- داشتن انگیزه ای قوی

- احترام به والدین

- ایمان و اتکا به یاری خداوند

 

منبع دریافت این مطلب : پرنت یار