شرط وزیر آموزش و پرورش برای تعطیلی مدارس ابتدایی از اول خرداد

 شرط وزیر آموزش و پرورش برای تعطیلی مدارس ابتدایی از اول خرداد

وزیر آموزش و پرورش مهم ترین چالش در مهرماه سال 97 را کمبود نیروی انسانی دانست. 

به گزارش تیزلند، به نقل از خبرگزاری ایسنا، سیدمحمدبطحایی در گردهمایی اعضای شورای معاونان ومدیران کل آموزش و پرورش سراسر کشور در اردوگاه شهید باهنر تهران، اظهار کرد: مدرسه محوری مهم ترین سیاست آموزش و پرورش است که با هدف کیفیت به بخشی نظام تعلیم وتربیت صورت می گیرد.

وی گفت: مدرسه از دیرباز مورد توجه بوده و براساس سند تحول نیز باید در کانون اصلی تعلیم وتربیت باشد، بنابراین باید تلاش کنیم این امر محقق شود.

وزیر آموزش و پرورش خاطرنشان کرد: مدرسه، اصلی‌ترین سازمان در نظام آموزش و پرورش است و حوزه‌های ستادی نقش پشتیبانی دارند و من به عنوان وزیر خود را خادم مدارس می‌دانم.

وی ادامه داد: متاسفانه امروزه اهمیت اداره منطقه از مدرسه، اداره کل از منطقه و ستاد از اداره کل بیشتر است در حالی که مدرسه باید از این ها مهم تر باشد.

بطحایی تصریح کرد: اجرای نظام سنجش شایستگی‌های حرفه‌ای، تفویض اختیار به مدارس و اجرای طرح کنترل و تضمین کیفیت عالی، موضوعاتی هستند که در آموزش و پرورش در حال اجراست.

بطحایی اظهار کرد: ارتباط مستقیم با مدیران بسیار ضروری است. راه اندازی تلویزیون تعاملی نیز دراین راستا انجام گرفته است، لذا مدیران نباید هیچ گاه درب دفتر خود را بر روی ارباب رجوع ببندند و دائما باید تعامل داشته باشند و حرف دل آنها را بشنوند.

عضو کابینه تدبیر و امید گفت: سیاست ما با نشاط سازی مدارس وکاهش استرس است دراین راستا برحذف آزمون ها تاکید داریم و در هفته های آینده برنامه های جدیدی برای مدارس تیزهوشان ارائه می کنیم.

وی تصریح کرد: از دستاوردهای دولت تدبیر وامید در آموزش و پرورش ، افزایش پوشش تحصیلی و درصد باسوادی است، لذا تقویت مراکز یادگیری محلی در دستور کار است.

به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، وزیر آموزش و پرورش با اشاره به شعار سال تاکید کرد: مدیران کل تلاش کنند استفاده از کالای ایرانی در مدارس نهادینه شود و مدارس را به استفاده از تجهیزات ایرانی تشویق کنند.

وی افزود: امنیت اردوهای دانش آموزی از اولویت های اول آموزش و پرورش و استانها بوده و این اردوها باید با هماهنگی و رعایت کنترل اردوها و اخذ مجوز برگزار شوند.

بطحایی خاطرنشان کرد: آسیبهای اجتماعی در بین دانش آموزان تا اندازهای وجود دارد و ما از هیچ تلاشی برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی دریغ نخواهیم کرد اما تبلیغات و ادعاها در این زمینه باید واقع بینانه و دقیق و به گونهای باشد که خانوادهها احساس امنیت کنند و دغدغه حضور فرزندشان در مدرسه را نداشته باشند.

بطحایی ادامه داد: باتوجه به فرارسیدن ماه مبارک رمضان، در دوره ابتدایی اگر تدریس کتابها و ارزشیابی تا پایان اردیبهشت ماه به پایان برسد، نیازی نیست دانش آموزان در خرداد ماه در مدرسه حضور پیدا کنند.

در پایان، وزیر آموزش و پرورش بر بکارگیری نیروهای جوان و کاهش سنّ مدیران و چابک سازی بدنه مدیریت تاکید کرد.

کلاس توسعه یعنی کلاس نقاشی


کلاس توسعه یعنی کلاس نقاشی

توسعه یک تحول درونی و ذهنی است که از مادران و از خانه و مدرسه شروع می شود. اگر مقامات سیاسی ما با هم، گفت وگوی انتقادی جدی ندارند و امور را به تعارف برگزار می کنند و وقتی هم نسبت به یکدیگر انتقاد دارند آن را از پشت تریبون ها و در سخنرانی هایشان مطرح می کنند، به این معنی است که این توانایی را ندارند که با هم دور یک میز بنشینند و در مورد مسائل ملی، آنقدر صحبت و بحث و جدل و دعوا بکنند که به جمع بندی برسند و بعد همه بروند روی آن جمع بندی مورد توافق، عمل کنند. این ناتوانی در همه سطوح وجود دارد.

خیلی از ما وقتی می خواهیم شرکتی تاسیس کنیم به تنهایی اقدام می کنیم و می گوییم« اگر شریک خوب بود خدا هم شریک داشت»، بعد می بینیم بیش از 95 درصد بنگاه ها و شرکت های ما کوچک مقیاس اند، یعنی زیر ده نفر کارکن دارند و می بینیم اکنون ما در ایران هیچ بنگاه خصوصی ایرانی که 100 ساله شده باشد و همچنان فعال و پویا باشد نداریم.

در حالی که هم اکنون ژاپن 100 هزار بنگاه دارد که طول عمر بنگاه ها از طول عمر موسسان آن ها بیشتر است. چرا ما نمی توانیم ده ها سال به عنوان شریک با هم کار کنیم و بنگاه ها یا کارخانه هایمان را به نسل بعد منتقل کنیم؟ چون در ذهن و باورهایمان مشکل داریم. در واقع برای دیدن ظرفیت توسعه در یک کشور، ما باید برویم و دبستان ها و پیش دبستانی ها آن کشور را ببینیم. این‌که آنجا بچه ها را چگونه آموزش می دهند. مهم نیست چه چیزی آموزش می دهند، بلکه ببینیم چگونه آموزش می دهند. اگر کودکان شان را پرسشگر، خلاق، صبور، نظم پذیر، دارای روحیه گفت وگو و تعامل، و دارای روحیه مشارکت جمعی و همکاری بار می-آورند، اینها انسان ها و شخصیت هایی خواهند شد که در بزرگسالی می توانند توسعه ایجاد کنند. اگر بچه های امروز ما در مدارس این گونه بار نمی آیند مطمئن باشیم با نسل بعدی هم توسعه رخ نمی دهد.

معمولاً ما فکر می کنیم کلاس نقاشی برای این است که بچه ها نقاشی یاد بگیرند. آخر با دو ساعت در هفته مدادرنگی استفاده کردن و با معلمانی که خودشان نقاشی نمی دانند چه کسی نقاشی یاد می گیرد؟ در واقع کلاس نقاشی، کلاس تمرین توسعه است. به نظر من مهم ترین کلاس هایی که هر فردی در طول دوره آموزش خود از دبستان تا دانشگاه می بیند، کلاس های نقاشی، کاردستی و ورزش است. اگر این کلاس ها خوب و درست و مطابق اهدافی که برای آن ها تعریف شده برگزار شود، اثرش بر توسعه نسل بعدی ما از همه کلاس های دیگر حتی ریاضی و فیزیک و شیمی بیشتر است. برای درک اهمیت این کلاس، بگذارید تا دو کلاس نقاشی را مقایسه کنیم. در ایران معمولاً معلم نقاشی دبستان وارد کلاس که می شود می گوید بچه ها دفتر نقاشی و مدادرنگی هایتان را آماده کنید، بعد یک گل روی تابلو می کشد و می گوید بچه های عزیز این گل را بکشید.

او با این کار به بچه ها می گوید که اولاً از من تقلید کنید و گلی مثل من بکشید، ثانیاً هر کس خودش به تنهایی این گل را بکشد یعنی انفرادی کار کردن را آموزش می دهد. در مقابل، یک معلم نقاشی مثلاً در کانادا در ساعت نقاشی، یک کاغذ بزرگ و یک سبد به کلاس می برد و روی میز وسط کلاس می گذارد. بعد می گوید بچه های عزیز مدادرنگی هایتان را توی این سبد بریزید.

همه بچه ها سختشان است که مدادرنگی های خود را بریزند روی مدادهای دیگران. با خود می گویند مدادرنگی های ما گم می شود، بقیه از آن ها استفاده می کنند و مستهلک می شود و نظایر این نگرانی ها؛ اما معلم می گوید چاره ای ندارید که چنین کنید، اگر می خواهید در کلاس نقاسی شرکت کنید، باید مدادرنگی هایتان را بریزید در این سبد. در واقع دانش آموزان با این کار سرمایه گذاری مشترک را یاد می گیرند.

برای سرمایه گذاری مشترک باید تمرین کنیم، باید بپذیریم که بخشی از حق کنترل مالکیت ما در سرمایه گذاری مشترک از دست می رود و دیگران هم در مالکیت ما می توانند تصرف کنند و در مورد آن تصمیم بگیرند. نقطه آغاز هر شراکت و هر شرکتی همین است که اعضا بتوانند بپذیرند که کنترل سرمایه ای که به شرکت می آورند از سلطه آن ها خارج می شود و به کنترل جمعی یا مدیریت شرکت در می آ ید. و چنین چیزی پذیرش و تحمل می خواهد. اگر این آموزش را بچه ها در مدرسه نبینند در بزرگسالی به جای آنکه با مشارکت با هم یک کارخانه عظیم تاسیس کنند، هر کدام می روند یک مغازه یا یک کارخانه کوچک راه اندازی می کنند.

چون می خواهند احساس استقلال در مالکیت خود را حفظ کنند، چون از کودکی کار مشترک و سرمایه گذاری مشترک را نیاموخته اند.ی انتقادی جدی ندارند و امور را به تعارف برگزار می کنند و وقتی هم نسبت به یکدیگر انتقاد دارند آن را از پشت تریبون ها و در سخنرانی هایشان مطرح می کنند، به این معنی است که این توانایی را ندارند که با هم دور یک میز بنشینند و در مورد مسائل ملی، آنقدر صحبت و بحث و جدل و دعوا بکنند که به جمع بندی برسند و بعد همه بروند روی آن جمع بندی مورد توافق، عمل کنند.

این ناتوانی در همه سطوح وجود دارد. خیلی از ما وقتی می خواهیم شرکتی تاسیس کنیم به تنهایی اقدام می کنیم و می گوییم« اگر شریک خوب بود خدا هم شریک داشت»، بعد می بینیم بیش از 95 درصد بنگاه ها و شرکت های ما کوچک مقیاس اند، یعنی زیر ده نفر کارکن دارند و می بینیم اکنون ما در ایران هیچ بنگاه خصوصی ایرانی که 100 ساله شده باشد و همچنان فعال و پویا باشد نداریم. در حالی که هم اکنون ژاپن 100 هزار بنگاه دارد که طول عمر بنگاه ها از طول عمر موسسان آن ها بیشتر است. چرا ما نمی-توانیم ده ها سال به عنوان شریک با هم کار کنیم و بنگاه ها یا کارخانه هایمان را به نسل بعد منتقل کنیم؟ چون در ذهن و باورهایمان مشکل داریم. در واقع برای دیدن ظرفیت توسعه در یک کشور، ما باید برویم و دبستان ها و پیش دبستانی ها آن کشور را ببینیم. این‌که آنجا بچه ها را چگونه آموزش می دهند.

مهم نیست چه چیزی آموزش می دهند، بلکه ببینیم چگونه آموزش می دهند. اگر کودکان شان را پرسشگر، خلاق، صبور، نظم پذیر، دارای روحیه گفت وگو و تعامل، و دارای روحیه مشارکت جمعی و همکاری بار می-آورند، اینها انسان ها و شخصیت هایی خواهند شد که در بزرگسالی می توانند توسعه ایجاد کنند. اگر بچه های امروز ما در مدارس این گونه بار نمی آیند مطمئن باشیم با نسل بعدی هم توسعه رخ نمی دهد.

معمولاً ما فکر می کنیم کلاس نقاشی برای این است که بچه ها نقاشی یاد بگیرند. آخر با دو ساعت در هفته مدادرنگی استفاده کردن و با معلمانی که خودشان نقاشی نمی دانند چه کسی نقاشی یاد می گیرد؟ در واقع کلاس نقاشی، کلاس تمرین توسعه است. به نظر من مهم ترین کلاس هایی که هر فردی در طول دوره آموزش خود از دبستان تا دانشگاه می بیند، کلاس های نقاشی، کاردستی و ورزش است.

اگر این کلاس ها خوب و درست و مطابق اهدافی که برای آن ها تعریف شده برگزار شود، اثرش بر توسعه نسل بعدی ما از همه کلاس های دیگر حتی ریاضی و فیزیک و شیمی بیشتر است. برای درک اهمیت این کلاس، بگذارید تا دو کلاس نقاشی را مقایسه کنیم. در ایران معمولاً معلم نقاشی دبستان وارد کلاس که می شود می گوید بچه ها دفتر نقاشی و مدادرنگی هایتان را آماده کنید، بعد یک گل روی تابلو می کشد و می گوید بچه های عزیز این گل را بکشید. او با این کار به بچه ها می گوید که اولاً از من تقلید کنید و گلی مثل من بکشید، ثانیاً هر کس خودش به تنهایی این گل را بکشد یعنی انفرادی کار کردن را آموزش می دهد. در مقابل، یک معلم نقاشی مثلاً در کانادا در ساعت نقاشی، یک کاغذ بزرگ و یک سبد به کلاس می برد و روی میز وسط کلاس می گذارد. بعد می گوید بچه های عزیز مدادرنگی هایتان را توی این سبد بریزید. همه بچه ها سختشان است که مدادرنگی های خود را بریزند روی مدادهای دیگران.

با خود می گویند مدادرنگی های ما گم می شود، بقیه از آن ها استفاده می کنند و مستهلک می شود و نظایر این نگرانی ها؛ اما معلم می گوید چاره ای ندارید که چنین کنید، اگر می خواهید در کلاس نقاسی شرکت کنید، باید مدادرنگی هایتان را بریزید در این سبد. در واقع دانش آموزان با این کار سرمایه گذاری مشترک را یاد می گیرند. برای سرمایه گذاری مشترک باید تمرین کنیم، باید بپذیریم که بخشی از حق کنترل مالکیت ما در سرمایه گذاری مشترک از دست می رود و دیگران هم در مالکیت ما می توانند تصرف کنند و در مورد آن تصمیم بگیرند. نقطه آغاز هر شراکت و هر شرکتی همین است که اعضا بتوانند بپذیرند که کنترل سرمایه ای که به شرکت می آورند از سلطه آن ها خارج می شود و به کنترل جمعی یا مدیریت شرکت در می آ ید. و چنین چیزی پذیرش و تحمل می خواهد.

اگر این آموزش را بچه ها در مدرسه نبینند در بزرگسالی به جای آنکه با مشارکت با هم یک کارخانه عظیم تاسیس کنند، هر کدام می روند یک مغازه یا یک کارخانه کوچک راه اندازی می کنند. چون می خواهند احساس استقلال در مالکیت خود را حفظ کنند، چون از کودکی کار مشترک و سرمایه گذاری مشترک را نیاموخته اند.

نویسنده مطلب : محسن رنانی

منبع دریافت این مطلب : عصر ایران

«بالا بردن دست» سر کلاس درس ممنوع شد!

به تازگی متد یا روش جدیدی به کار گرفته شده که طی آن بالا بردن دست برای پاسخگویی به سوالات در کلاس های درسی، در برخی از مدارس استرالیا ممنوع شده است. 

ادامه مطلب ...

بی انگیزگی و نارضایتی زیاد معلمان

شبکه مردمی اطلاع رسانی (شمانیوز): معلمینی که از متوسطه به ابتدایی آورده می شوند با بی انگیزگی و نارضایتی کار می کنند و این قضیه برای خانواده ها نارضایتی ایجاد خواهد کرد چرا که هم انگیزه کافی برای تدریس وجود ندارد و هم تخصص لازم برای برخورد با بچه ابتدایی را ندارند. 

ادامه مطلب ...

ارایه دو بازی از دانش آموزان مبتکر در جشنو اره اسباب بازی

تالار آینه و لنوژا دو بازی مهره ای فکری از سوی چهار دانش آموز کلاس هشتم در بخش ایده های نوی اولین جشنواره ملی اسباب بازی عرضه شد. 

ادامه مطلب ...