ناشر کتاب های خوردنی در تلگرام

اگر اهل مطالعه هستید و سرتان درد می‌کند برای مسابقه و برنده شدن و جایزه گرفتن، یا دلتان شادی و هیجان شرکت در جشن‌های بزرگ و کوچک می‌خواهد پیشنهاد می‌کنیم کانال تلگرامی نشر «هوپا» را دنبال کنید.

در این کانال تلگرامی می‌توانید از انتشار کتاب‌های تازه‌ی نشر هوپا، تخفیف‌ها، برگزاری جشن‌های رونمایی و دیدار با نویسندگان و مترجمان، مسابقه‌های مختلف و .... با خبر شوید.

بهتر از آن، اگر حوصله داشته باشید می‌توانید کتاب‌های هوپا را با صدای خودتان بخوانید یا ویدئو بگیرید. ویدئوها و فایل‌های صوتی‌تان با نام خودتان در کانال منتشر می‌شود و به باحال‌ترینشان هدیه‌ای از طرف نشر هوپا تقدیم می‌شود.

درست است که هوپا ناشر کتاب‌های خوردنی‌ست و ما هم از کانال تلگرامش حسابی تعریف کردیم. اما به هر حال مراقب باشید بعد از عضو شدن در کانال تلگرام موبایل‌تان را قورت ندهید.

معرفی کتاب گردان قاطرچی ها

رمان گردان قاطرچی ها به موضوع جنگ از زاویه طنز نگاه کرده که همین موضوع باعث شده تا حدودی تصویر شاد و مفرح از حضور رزمندگان نوجوان در صحنه های مختلف جنگ برای خواننده نوجوان روایت شود.داستان این کتاب درباره یکی از گردان های تدارکاتی در جبهه هاست.در این رمان،تعدادی از رزمنده ها با استفاده از چند تا قاطر آذوقه مورد نیاز گروهی از رزمنده ها در بالای ارتفاعات کردستان را حمل میکنند.

ماجرا از آن جا آغاز می شود که شخصیتی به نام یوسف که یک مجروح جنگی است، پس از مصدومیت، دوباره به جبهه اعزام می شود و این بار بنا به صلاحدید فرمانده گردان قرار می شود مسولیت نگهداری و آموزش چند قاطر برای حمل آذوقه و مهمات به مناطق صعب العبور در ارتفاعات کردستان برای رزمندگان به او سپرده شود و...

کتاب گردان قاطرچی ها به نوشته داوود امیریان، توسط کتابستان معرفت و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، در 272 صفحه روانه بازار شده است.

 http://tizland.ir/files/articles/attach/2925/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%A7%D8%B7%D8%B1%DA%86%DB%8C-%D9%87%D8%A7-3330.jpg

بخشی از این کتاب را با هم میخوانیم:

قاطرها که آسوده در حال استراحت و یا خوردن علف و نان خشک بودند، یک آن وحشی شدند. سیاوش دوید طرف کوسه جنوب و یک لگد به شکم او زد و هوایی شلیک کرد. کوسه جنوب هم نه گذاشت و نه برداشت و یک جفتک سهمگین درست به تخت سینه سیاوش شلیک کرد! سیاوش شوت شد و هنوز در هوا بود که قزمیت هم او را مهمان جفتک خود کرد. سیاوش به طرف دیگر پرت شد و باز هم در هوا پیکان یک کله جانانه به شکم سیاوش کوبید. سیاوش قبل از این که روی زمین پر از سرگین و خیس ادرار و علف های خیس بو گرفته سقوط کند، از هوش رفته بود!

 

کلمات کلیدی : خرید کتاب رمان | رمان کودک و نوجوان | کتاب های خندوانه | خرید اینترنتی کتاب