ده ابهام در مورد مدارس غیرانتفاعی

عده ای از اقتصاددان های چپگرا مانند فریبرز رییس دانا ، محمد مالجو و ابراهیم رزاقی در مطبوعات،  روی مدارس غیر انتفاعی به عنوان مظهر استثمار و چپاول سرمایه داری مانور می دهند و مشکلات صنفی معلمان را در کادر منازعات طبقاتی ضد امپریالیستی و ضد سرمایه داری طبقه کارگر فرمول بندی می کنند.

برخی همکاران معلم هم بدون تحقیق و به خاطر نارضایتی از وضع موجود ،  این تبلیغات رسانه ای را در قالب یادداشت در روزنامه های اصلاح طلب و یا در گروه های تلگرام تکرارمی کنند.

برخی فکت ها درست است مثلا عده ای از مدیران با رانت دولتی مدرسه غیر انتفاعی تاسیس کرده اند ، شهریه مدارس غیردولتی گران است ، برخی مدارس غیردولتی دانش آموزان درس خوان را گلچین می کنند و… اما تحلیل ایدئولوژیک مسایل و خارج کردن موضوعات از کادر آموزش و پرورش و قرار دادن آنها در چارچوب نزاع کارگر و سرمایه دار و جنگ طبقاتی فرودستان و فرادستان ، سوء استفاده از مشکلات آموزش و پرورشبرای مقاصد سیاسی – ایدئولوویک است.

1- تاسیس و توسعه مدارس غیردولتی ایده هاشمی رفسنجانی و کارگزاران بود و…

قانون تاسیس مدارس در خرداد سال 1367 قبل از دوره ریاست جمهوری هاشمی ، در مجلس شورای اسلامی تصویب شد. جناح راست آن دوره که بعدا جناح محافظه کار و در دهه 80 اصولگرا نامیده شد، مدافع تاسیس مدارس غیر انتفاعی بودند. اولین بار در سال 62 مرحوم اکبر پرورش خواستار اعلام نظر شورای نگهبان در باره تاسیس مدارس غیردولتی شد.

آیت الله لطف الله صافی در مرداد 63 نظر شورای نگهبان را به دولت ابلاغ کرد که در آن گفته شدبود : “…لازم‌ به‌ تذکر است‌ که‌ مستفاد از اصل‌ سی ام قانون‌ اساسی‌ دولتی‌ بودن‌ آموزش‌ و ممنوعیت‌ تاسیس‌ مدارس‌ و دانشگاه های‌ ملی‌ به‌ موجب‌ قوانین‌ عادی‌ نمی‌باشد.”

با این حال جناح چپ اسلامی(خط امام ) آموزش و پرورش و مشخصا افرادی نظیر فانی و مظفر و اکرمی و…به شدت با تاسیس مدارس غیر انتفاعی مخالف بودندو تصویب قانون را تا سال 67 عقب انداختند. قبل از ریاست جمهوری هاشمی ، نظام جمهوری اسلامی، بازگشت بخش خصوصی را در آموزش و پرورش با قید غیر انتفاعی پذیرفته بود.

2- تاسیس و گسترش مدارس غیر دولتی (غیر انتفاعی) خلاف اصل 30 قانون اساسی استhttp://tizland.ir/files/articles/attach/2709/%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%B3-%D8%BA%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%B9%DB%8C-3078.jpg

این موضوع از دو جنبه قابل بررسی است:

1- از منظر حقوقی

2- از منظر کارشناسی.

از منظر حقوقی شورای نگهبان به عنوان مفسر قانون اساسی، عدم مغایرت تاسیس مدارس غیردولتی با اصل 30 قانون اساسی را تایید کرده است. علاوه بر نامه سال 63 سخنگوی شورای نگهبان، که در بند قبلی ذکر شد، شورای نگهبان بار دیگر در پاسخ نامه شورای انقلاب فرهنگی در اردیبهشت 1365 نوشت : ” …  از اصل‌ سی ام قانون‌ اساسی‌ دولتی‌ بودن‌ آموزش‌ و پرورش‌ و ممنوعیت‌ تاسیس‌ مدارس‌ و دانشگاه های‌ ملی‌ استفاده‌ نمی‌شود،…”

از منظر کارشناسی هم،  تحصیل  بخشی از دانش آموزان (بدون اجبار ) با هزینه اولیا در مدارس غیردولتی ، دست دولت را برای اجرای بهتر اصل 30 قانون اساسی در مدارس دولتی بازتر می کند. مثل این می ماند که 10 نفر سر یک سفره فقیرانه نشسته باشند و دو نفر از آنها داوطلبانه کنار بروند، به 8 نفر دیگر غذای بیشتری می رسد.

وزارت آموزش و پرورش موظف به ثبت نام همه کودکان ایرانی در مدارس دولتی است، اما نمی تواند همه شهروندان را مجبور به ثبت نام فرزندانشان در مدارس دولتی بکند.

3- تاسیس و گسترش مدارس غیردولتی باعث طبقاتی شدن آموزش می شود و خلاف عدالت است

در یک جامعه طبقاتی که افراد از نظر اقتصادی نابرابرند از نظر آموزشی نمی توانند برابر باشند. اما  اجبار همه کودکان به تحصیل در مدارس دولتی اختلاف سطح آموزش را از بین نمی برد. فرض کنیم اصلا مدرسه غیر دولتی وجود ندارد، آیا سطح آموزش در مدارس دولتی محلات مختلف یک شهر یکسان است؟

همه معلمان می دانند که کیفیت آموزش مدارس دولتی در منطقه 3 تهران با قلعه حسن خان متفاوت است . برابری انسانها ، آرمانی خوب اما غیر قابل تحقق است. حتی با برانداختن طبقات اجتماعی هم نمی توان برابری آموزشی ایجاد کرد. در نظام های سوسیالیستی قرن بیستم، بچه های کارمندان حزبی و دولتی در مدارس ویژه تحصیل می کردند.

در آمریکا هم محلات مرفه نشین که مردم مالیات املاک و مستغلات بیشتری می پردازند، مدارس بهتری دارند. از منظر حقوق شهروندی ،وقتی یک فرد می تواند پول خود را صرف خرید خانه بزرگتر ، وسایل منزل بهتر ، مسافرت و تفریح ومهمانی و… کند با چه منطقی می توان او را از مصرف پولش برای آموزش و تربیت بهتر فرزندانش منع کرد؟

4- تاسیس مدارس غیر دولتی آموزش را کالایی می کند

این ایرادی است  که مارکسیست ها به حضور بخش خصوصی در آموزش و پرورش می گیرند. آنها زیر پوشش آموزش رایگان از دولتی و حاکمیتی بودن  آموزش و پرورش دفاع می کنند. خدمات آموزشی چه توسط دولت و چه توسط بخش خصوصی ارائه شود ، هزینه تولید دارد و این هزینه از حساب شهروندان پرداخت می شود. در مدرسه خصوصی ، یک شهروند هزینه خدمات را مستقیما به حسابدار مدرسه می پردازد. اما دولت برای تامین هزینه خدمات آموزشی از شهروندان مالیات می گیرد یا از طریق فروش منابع طبیعی مثل نفت و گاز که متعلق به نسل حاضر و نسل های آینده است ، هزینه خدمات آموزشی را می پردازد. دولت از خودش پولی ندارد که آموزش رایگان ارائه دهد. فردی که فرزندش را به مدرسه غیر انتفاعی می فرستد، مثل همه شهروندان بهای آن را غیر مستقیم به دولت می پردازد، اما او از حق خود می گذرد و مستقیما شهریه بچه خود را به مدیر مدرسه غیردولتی می دهد. به جای نکوهش باید از چنین شهروندی تشکر شود. علاوه بر این خیر و سود تربیت و تعلیم خوب فرزند او در آینده هم به خودش و هم به جامعه می رسد.

http://tizland.ir/files/articles/attach/2709/%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%B3-%D8%BA%DB%8C%D8%B1%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA%DB%8C-3081.jpg

5- در کشورهای اسکاندیناوی مانند سوئد برابری آموزشی و خومات اجتماعی رایگان  وجود دارد

کشورهای شمال اروپا مانند سوئد ، سیستم آموزشی دولتی کارآمدی دارند. هرچه در تعریف این سیستم گفته شود کم است،  اما بیان دو نکته برای داشتن تصویر دقیق از وضعیت نظام آموزشی این کشورهاضروری است . نکته اول اینکه در این کشورها هم از دهه 90 قرن گذشته میلادی در کنار مدارس دولتی مدارس خصوصی که اغلب متعلق به شرکت های بزرگ اروپایی هستند تاسیس شده اند و بخشی از دانش آموزان سوئدی و فنلاندی و… در مدارس غیردولتی تحصیل می کنند.

نکته دوم این است که هزینه تحصیلات رایگان و دیگر خدمات اجتماعی در این کشورها، از طریق مالیات تامین می شود. سوئدی ها در ازای پرداخت بخش مهمی از درآمد خود به عنوان مالیات، از دولت خدمات اجتماعی رایگان می گیرند. کشوری مثل سوئد نفت و گاز ندارد و در آمد دولت صد درصد متکی به مالیات اخذ شده شهروندان و موسسات اقتصادی است. کشوری مانند نروژ هم که منابع نفت دارد پول فروش نفت را وارد بودجه جاری نمی کند. در سوئد هم مثل همه جا خدمات آموزشی هزینه دارد و هزینه آن را مردم به صورت مالیات به دولت می پردازند.

 

6- توسعه مدارس غیردولتی یعنی خصوصی سازی ، و خصوصی سازی مدارس از اصول سرمایه داری لیبرال است

اولا توسعه مدارس غیر انتفاعی مساوی خصوصی سازی نیست. خصوصی سازی یعنی واگذاری مالکیت مدارس دولتی به افراد و موسسات غیر دولتی . ثانیا در قلب سرمایه داری یعنی انگلستان ، آمریکا ، استرالیا و…. دولت هزینه های آموزش عمومی را  پرداخت می کند، به این دلیل که خیر تحصیلات عمومی به همه شهروندان می رسد و شر عدم برخورداری از تحصیلات عمومی یک کودک، محدود به خانواده او نمی شود و دامن همه را می گیرد. شما اگر مالیات اتومبیل خود را نپردازید پلیس می تواند خودرو شما را توقیف کند. اما اگر فرزند خود را به مدسه نفرستید دولت نمی تواند او را از شما بگیرد. به این دلیل دولت هزینه تحصیل همه کودکان در دوره عمومی را می پردازد. در ایالات متحده آمریکابیش از 90 درصد مدارس پابلیک هستند و بودجه آنها را دولت از محل مالیات ها پرداخت می کنند. مدارس خصوصی در امریکا بسیار گران و عمدتا متعلق به پیروان مذهب کاتولیک است. دولت حتی به این مدارس سوبسید می پردازد.

اصل پرداخت هزینه تحصیلات دوره عمومی تقریبا در همه جای دنیا پذیرفته شده است اما حق اولیا برای استفاده نکردن از مدرسه دولتی و انتخاب مدرسه دلخواه و پرداخت هزینه تحصیل فرزندان حق شهروندی افراد و غیر قابل انکار  است.

7- تاسیس مدارس غیر انتفاعی باعث افت کیفیت در مدارس دولتی می شود

در ایران، اولیا برای تضمین قبولی در کنکور دانشگاه های برتر و رشته های خاص فرزندان خود را به مدارس غیر انتفاعی می فرستند. برخی مدارس غیر انتفاعی هم با فرصت طلبی شرط معدل و مصاحبه و گزینش گذاشته اند و بچه درس خوانها و مودب ها را انتخاب می کنند.این کار روی ترکیب دانش آموزان مدارس دولتی تاثیر منفی می گذارد. اما اولا در بخش دولتی هم این غربال گری برای مدارس سمپاد صورت می گیرد. ثانیا وزارت آموزش و پرورش طبق مقررات باید جلو پذیرش دانش آموزان بر اساس شرط معدل و مصاحبه بگیرد.

ثالثا قانون تاسیس مدارس غیر دولتی را به نحوی اصلاح کنند که باعث ایجاد تنوع واقعی در مدارس بر اساس سلیقه های فرهنگی متفاوت شهروندان شود. رابعا به لحاظ تئوریک یکی از دلایل توسعه بخش غیردولتی فراهم آوردن امکان رقابت بین مدارس است. بنابراین شیوه اداره مدارس دولتی هم باید متنوع شود تا امکان رقابت بیشتری فراهم شود . البته همه اینها با رعایت حق تحصیل رایگان برای همه کودکان در مدارس دولتی باید دنبال شود و به موازات توسعه بخش خصوصی،  دولت موظف شود که کیفیت آموزش در مدارس دولتی را بالا ببرد.آیا بهتر نیست منتقدان به جای کلی گویی های ایدئولوژیک برای انجام چنین اصلاحاتی به دولت فشار بیاورند؟

8- برخی از موسسان مدارس غیر انتفاعی از رانت های دولتی استفاده کرده اند

در گذشته برخی افراد با نفوذ از رانت مدیریت و روابط اداری  برای تهیه زمین و  وام کم بهره در تاسیس مدارس غیرانتفاعی استفاده کرده اند. اما گرفتن امتیاز تاسیس مدرسه، برای یک معلم عادی مدرسه هم امکان پذیر بوده است.  الان هم گرفتن امتیاز تاسیس مدرسه برای یک فرهنگی کار سختی نیست. اگر کسی درگذشته سوء استفاده کرده است ، باید دادگاه به تخلف او رسیدگی کند. ما در جایگاه قضاوت نیستیم.  از سوی دیگر راه های استفاده از رانت بسته شوند. اما نمی توان به این بهانه اصل تاسیس مدرسه غیردولتی را زیر سوال برد.

اگر کسی مثلا ده میلیارد تومان پول بیاورد و تقاضای تاسیس یک مجتمع آموزشی کند نه تنها باید از او تشکر کنیم بلکه آموزش و پرورش باید به او اختیار و آزادی عمل کافی و تضمین هایی برای حفظ سرمایه و سود یدهد.

به نظرم ، قانون فعلی تاسیس مدارس غیردولتی از نگاه کارمندان اداری نوشته شده و قادر به جلب مشارکت سرمایه گذار واقعی نیست. با این قانون فقط کسانی دنبال تاسیس مدرسه می آیند که باجیب خالی آمده اندو یا آورده چندانی ندارند و قصدشان کندن از دولت است. جلب سرمایه گذار واقعی در بخش آموزش و پرورش به مراتب سخت تر از بخش های دیگر اقتصادی است. قانون تاسیس مدارس غیر دولتی باید با لحاظ کردن دغدغه ها و انتظارات سرمایه گذاران علاقمند به تاسیس مدرسه اصلاح شود.

9http://tizland.ir/files/articles/attach/2709/%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%B3-%D8%BA%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%B9%DB%8C-%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1-3082.jpgشهریه مدارس غیر انتفاعی خیلی زیاد است

شهریه برخی مدارس غیر انتفاعی از حقوق سالانه یک کارمند متوسط هم بالاتر است.اما تعداد این مدارس خیلی محدود است. در شهرستان ها شهریه مدارس غیر انتفاعی اغلب پایین و در حد 1 تا دو میلیون تومان است. از 10 —12 سال پیش دخالت ادارات مناطق در تعیین شهریه کمتر شده است.

به نظر می رسد نرخ گذاری دستوری دولت،  روند تعیین شهریه واقعی را مختل می کند. شهریه تابع عرضه و تقاضا است. وظیفه دولت افزایش تعداد مدارس غیردولتی ، حفظ فضای رقابتی ، نظارت بر رعایت استانداردها و مهم تر از همه باز گذاشتن دست موسسان برای  ایجاد تنوع در مدارس غیردولتی بر اساس ذائقه فرهنگی اقشار مختلف جامعه است.

نمی توانیم یک شهروند را شماتت کنیم که چرا سالانه 12 میلیون تومان یا بیشتر بابت شهریه تحصیل فرزند خود هزینه می کند. شهروندان را باید تشویق کرد که پول بیشتری صرف کالا و خدمات فرهنگی و آموزشی بکنند. یعنی کتاب بخرند ، روزنامه بخوانند ، تاتر و سینما بروند و بچه هایشان در مدارس بهتری ثبت نام کنند.

از دولت هم باید توقع داشته باشیم که کیفیت آموزش در مدارس دولتی را افزایش دهد. بر خلاف تصور برخی ، اکثر دانش آموزان مدارس غیر انتفاعی فرزندان طبقه متوسط جامعه و شمار زیادی از آنها فرزندان معلمان و کارمندان دولت هستند و نه فرزندان مرفهان بی درد که اگر بودند هم نمی شد ایراد گرفت.

10- حقوق معلمان در مدارس غیر دولتی کم است و معلمان استثمار می شوند

این یک واقعیت دردناک و تاسف بار است. یک مهندس معمولا در بخش خصوصی حقوق بیشتری از بخش دولتی دریاقت می کند و از بخش دولتی فراری است. درآمد پزشک در بخش خصوصی و دولتی اصلا قابل مقایسه نیست. اما حقوق معلم در بخش خصوصی اگر استثناها را کنار بگذاریم معمولا یک سوم تا نصف حقوق دولتی یک معلم است.

معنای این حرف این است که معلمی در جامعه به عنوان یک حرفه تخصصی شناخته نمی شود و هرکسی که سواد و مدرک دانشگاهی دارد می تواند وارد این حرفه بشود. وضع به قدری وخیم است که آموزش و پرورش می خواهد مدیران مدارس غیر انتفاعی را ملزم کند که حداقل حقوق قانون کار را برای پرداخت حق الزحمه معلمان و کارکنان خود رعایت کنند. یعنی شغل معلمی در بخش خصوصی و در بازار رقابتی از نظر دستمزد مثل کارگر ساده است.

شاید تاسیس « نظام حرفه ای معلمان و صدور پروانه معلمی » بتواند موقعیت معلمان واقعی را در جامعه بالا ببرد. اگر شغل معلمی تبدیل به یک حرفه تخصصی شود نه تنها حقوق معلمان در بخش خصوصی افزایش می یابد روی حقوق معلمان در بخش دولتی هم تاثیر مثبت می گذارد.

نویسنده مطلب : شیرزاد عبداللهی

منبع دریافت این مطلب : سایت خبری فانوس

سیستم آموزشی جالب و متفاوت در ژاپن

ژاپن فقط به 9 سال تحصیلات اجباری نیاز دارد. سیستم آموزشی ژاپن از شش سال دوران ابتدایی، سه سال راهنمایی و سه سال دبیرستان تشکیل می‌شود.

دوران ابتدایی در ژاپن بسیار سازمان‌یافته اما در عین حال مفرح است و بر مسئولیت اجتماعی و فعالیت‌های گروهی تکیه دارد. دانش‌آموزان ابتدایی ژاپنی که می‌گویند از مدرسه لذت می‌برند از دانش‌آموزان ابتدایی امریکایی که از مدرسه رفتن لذت میبرند بسیار بیشترند. تحصیلات برای آنها تا دوران راهنمایی و دبیرستان که در طول آن مجبورند برای کنکور حفظ‌کردنی‌ها و مسائل ریاضی و علوم سخت و زیادی را متحمل شوند، مشکل نیست.

سال تحصیلی در ژاپن از اواسط ماه آوریل شروع شده و تا آخر مارس طول می‌کشد و به سه ترم تقسیم می‌شود که اولی از آوریل تا جولای، دومی از سپتامبر تا دسامبر و سومی از ژانویه تا مارس می‌باشد. آنها شش هفته تعطیلات تابستانی، دو هفته تعطیلات زمستانی و دو هفته تعطیلات بهاری دارند.

یک روز مدرسه در ژاپن از 8 صبح تا 3 بعدازظهر طول می‌کشد اما در روزهای مختلف متفاوت است. بااینکه طول روز مدرسه به نسبت امریکا بلندتر است اما دانش‌آموزان ژاپنی معمولاً وقت آزاد و زنگ‌تفریح‌های بیشتری دارند. کلوب‌های ورزشی حتی برای دانش‌آموزان ابتدایی گاهی بچه‌ها را صبح خیلی زود به مدرسه کشانده و باعث می‌شود تا 6 یا 7 عصر هم آنجا بمانند.

 

در ادامه فیلمی وجود دارد که درمورد سیستم آموزشی متفاوت در ژاپن توضیحات بیشتری ارائه می دهد.

 

 

کلمات کلیدی: سیستم آموزشی | مدارس ژاپن | مدرسه ژاپن | نظام آموزشی | نظام آموزشی صحیح بهترین سیستم آموزشی دنیا بهترین سیستم آموزشی

منبع دریافت این مطلب : مردمان

تفاوت حفظ کردن و یادگرفتن در سیستم های آموزشی

خیلی‌ها را می‌بینید که در مدرسه بهترین نمره‌ها را می‌گیرند چون فهمیده‌اند که قبل از امتحان چطور درس بخوانند که سر جلسه مطالب در ذهنشان باشد اما خوب معمولاً بعد از امتحان همه آنها را فراموش می‌کنند. این روش درس خواندن، حفظ کردن است نه یاد گرفتن. این دو با هم فرق دارند و همین تفاوت است که سیستم آموزشی را به سیستمی موفق یا ناموفق تبدیل می‌کند. حفظ کردن مطالب باعث می‌شود چیزی را بدانید اما یاد گرفتن مطالب باعث می‌شود آن را درک کنید.

حفظ کردن مطلبی یعنی آن را به ذهنتان بسپارید، از طریق راه‌هایی مثل فلش‌کارت‌ها برای حفظ کردن لغات جدید، طوریکه لغات در یک سمت کارت و معنی آن پشت کار نوشته شود و آنها را طوری می‌خوانید که بتوانید روز بعد در امتحان آنها را به خاطر داشته باشید. اما یاد گرفتن مطلبی یعنی درک کردن آن، یعنی بتوانید از آن کلمه که قبلاً خوانده‌اید در مکالمه با دوستانتان استفاده کنید.

قبول دارم، فرق بین این دو شاید خیلی مشخص نباشد یا شاید فرق خیلی بزرگی به نظر نیاید. اما بااین حال این تفاوت است که باعث می‌شود بعضی‌ها بتوانند از تحصیلات خود استفاده‌های بیشتر ببرند. این دو روش درس خواندن چندین تفاوت دارند: در حفظ کردن تصور بر این است که فقط یک پاسخ صحیح وجود دارد ولی در یاد گرفتن چندین پاسخ برای یک سوال وجود دارد. حفط کردن یک مطلب به ما اجازه می‌دهد بتوانیم زمانی مسائل را حل کنیم که اعداد و مولفه‌ها هر بار یکسان هستند اما در یادگیری یک مطلب حتی اگر اعداد و مولفه‌های مسئله تغییر کند باز قادر خواهیم بود آن را حل کنیم. و از اینها مهمتر اینکه در حفظ کردن یک مطلب، اینکه بتوانید ارزش آن علم و دانش را در خارج از محیط کلاس و مدرسه بفهمید سخت است اما در یادگیری می‌توانید ایده‌هایی که یاد گرفته‌اید را در دنیای واقعی به کار ببندید.

یادگیری به ما کمک می‌کند بین چیزهایی که در کلاس درس یاد گرفته‌ایم ارتباط ایجاد کنیم و وقتی که از کلاس بیرون می‌رویم از آنها استفاده کنیم. این هدف اصلی آموزش است، هدفی که خیلی‌ها از آن آگاه نیستند. اما حفظ کردن هم داتاً بد نیست. دانستن یک چیز همیشه بهتر از ندانستن آن است. اما مسئله این است که چیزی که یادگیری را از حفظ کردن متمایز می‌کند، معنا است. یادگرفتن به دردبخورتر است - واقعیت‌های مختلف را به هم وصل کرده و به شما یک مفهوم کلی می‌دهد، درحالیکه حفظ کردن یک مطلب فقط به شما می‌گوید که آن واقعیت صحیح است و نه هیچ چیز دیگر. آنوقت اگر جزئیات کوچکی را درمورد آن واقعیت تغییر دهیم دیگر معنایی نخواهد داشت.

یادگرفتن درمقابل حفظ کردن یک مولفه روانشناختی دارد که من در کلاس روانشناسی یاد گرفتم. یادآوری که یکی از مقیاس‌های حافظه است و در آن فرد اطلاعاتی که قبلاً دریافت کرده است را دوباره به دست می‌آورد بسیار سخت‌تر از شناخت است که یکی از مقیاس‌های حافظه است که در آن فقط لازم است فرد چیزهایی که قبلاً یاد گرفته است را تشخیص دهد.

به همین دلیل است که امتحانات تشریحی خیلی سخت‌تر از امتحانات تستی است چون درآوردن یک پاسخ از مغزتان و اطمینان از اینکه نوشتنتان هم خوب و معقول باشد خیلی سخت‌تر از این است که فقط پاسخ صحیح را از بین چندین گزینه تشخیص دهید. و درنتیجه به همین دلیل است که سیستم آموزشی که دانش‌آموزان را بیشتر به سمت حفظ کردن تشویق می‌کند مورد نکوهش است. چون وقتی مجبور می‌شوید همه مطالب را حفظ کنید، هدف از آموزش و مدرسه رفتن برایتان گنگ خواهد بود.

دفعه بعد که می‌خواهید برای امتحانی درس بخوانید، کمی به این مسئله فکر کنید. چون یادگرفتن مطالب باعث می‌شود از مدرسه رفتنتان لذت بیشتری برده و آن را هدفمندتر ببینید. یادگرفتن مطالب درسی کمکتان می‌کند برای شغل آینده‌تان هم آماده شوید.

منبع دریافت این مطلب : بیتوته

تحصیل تابستانی تخلف آموزشی

روزنامه جام جم در صفحه جامعه نوشت: جامعه گاهی از این ور پشت بام می افتیم و گاهی از آن ورش. گاهی برای تعطیل کردن زودهنگام مدارس سر از پا نمی شناسیم و گاهی برای بازگشایی زودتر از موعدش. 

ادامه مطلب ...