فرید زکریا ، تحلیلگر معروف آمریکایی در کتاب “جهان پسا آمریکایی” که در سال 2007 در آمریکا منتشر کرد درباره ی نظام آموزش عالی آمریکامینویسد :آموزش عالی ، بهترین صنعت آمریکا در جهان است . آمریکا با پنج درصد جمعیت دنیا ، در صحنه ی آموزش عالی برتری مطلق دارد و 68 درصد از پنجاه دانشگاه برتر جهان متعلق به این کشور است .مزیت آمریکا در هیچ حوزه ی دیگری تا این حد قاطع نیست .
آمریکا 2/6 درصد از تولید ناخالص خود را صرف سرمایه گذاری بر روی آموزش عالی میکند ، این در حالی است که اروپا 1/2 درصد و ژاپن 1/1 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف آموزش عالی میکنند .
از سوی دیگر ، آمریکا جذاب ترین مقصد برای دانشجویان خارجی است تا جایی که 30 درصد کل دانشجویان خارجی در جهان در آمریکا تحصیل میکنند .
اما سیستم آموزشی امریکا چه تفاوتی با دیگر سیستم های آموزشی در دنیا دارد ؟
نظام آموزشی آمریکا سخت گیری چندانی در مورد حفظ کردن دروس ندارد بلکه در پرورش قابلیتهای نقادی ذهن ، که لازمه ی موفقیت در زندگی است ، عملکرد برجسته ایی دارد .
سایر نظامهای آموزشی امتحان پس دادن یاد میدهند ، در حالی که سیستم آموزشی آمریکا ، تفکر کردن را می آموزد .
چنین کیفیتی روشن میکند که چرا آمریکا در این حد ، مخترع و ماجراجو و خطر پذیر تربیت میکند . در آمریکا مردم این امکان را می یابند که جسارت بورزند ، چالشگر قدرت باشند ، زمین بخورند و دوباره به پا خیزند . این آمریکاست ونه ژاپن که دهها برنده ی جایزه ی نوبل پرورش داده است .
وزیر آموزش عالی سنگاپور در تشریح تفاوت بین نظام آموزشی کشورش با آمریکا چنین می گوید :“ما هر دو به شایسته سالاری پایبندیم . در امریکا به شایسته سالاری استعدادها بها میدهند و در سنگاپور به شایسته سالاری در آزمونها . در آمریکا راه حداکثر بهره برداری از استعدادهای انسانها را میدانند .خلاقیت ، کنجکاوی ، ماجراجویی و بلند نظری ، همه از شاخصه های سیستم آموزشی آمریکاست .
ژاپن اخیرا کوشیده است تا با حذف کلاسهای اجباری روز شنبه و افزودن بر ساعات مطالعات عمومی که شاگردان و آموزگاران میتوانند در آن علایق خاص خود را دنبال کنند انعطاف پذیری نظام آموزشی خود را ارتقا بخشد .
فرهنگ آمریکا ، مشکل گشایی ، پرسش گرایی در برابر قدرت و نو اندیشی را ارج مینهد و به آن بال و پر میدهد . انسانها را برای شکست خوردن آزاد میگذارد و سپس فرصتهای دوباره و سه باره در اختیار آنها قرار میدهد .این فرهنگ مشوق انسانهای خود جوش و استثنایی است . اینها همه عوامل پایین به بالا هستند و امریه های دولتی از خلق آن عاجزند.
منبع دریافت این مطلب : سایت خبری فانوس
ژاپن فقط به 9 سال تحصیلات اجباری نیاز دارد. سیستم آموزشی ژاپن از شش سال دوران ابتدایی، سه سال راهنمایی و سه سال دبیرستان تشکیل میشود.
دوران ابتدایی در ژاپن بسیار سازمانیافته اما در عین حال مفرح است و بر مسئولیت اجتماعی و فعالیتهای گروهی تکیه دارد. دانشآموزان ابتدایی ژاپنی که میگویند از مدرسه لذت میبرند از دانشآموزان ابتدایی امریکایی که از مدرسه رفتن لذت میبرند بسیار بیشترند. تحصیلات برای آنها تا دوران راهنمایی و دبیرستان که در طول آن مجبورند برای کنکور حفظکردنیها و مسائل ریاضی و علوم سخت و زیادی را متحمل شوند، مشکل نیست.
سال تحصیلی در ژاپن از اواسط ماه آوریل شروع شده و تا آخر مارس طول میکشد و به سه ترم تقسیم میشود که اولی از آوریل تا جولای، دومی از سپتامبر تا دسامبر و سومی از ژانویه تا مارس میباشد. آنها شش هفته تعطیلات تابستانی، دو هفته تعطیلات زمستانی و دو هفته تعطیلات بهاری دارند.
یک روز مدرسه در ژاپن از 8 صبح تا 3 بعدازظهر طول میکشد اما در روزهای مختلف متفاوت است. بااینکه طول روز مدرسه به نسبت امریکا بلندتر است اما دانشآموزان ژاپنی معمولاً وقت آزاد و زنگتفریحهای بیشتری دارند. کلوبهای ورزشی حتی برای دانشآموزان ابتدایی گاهی بچهها را صبح خیلی زود به مدرسه کشانده و باعث میشود تا 6 یا 7 عصر هم آنجا بمانند.
در ادامه فیلمی وجود دارد که درمورد سیستم آموزشی متفاوت در ژاپن توضیحات بیشتری ارائه می دهد.
کلمات کلیدی: سیستم آموزشی | مدارس ژاپن | مدرسه ژاپن | نظام آموزشی | نظام آموزشی صحیح | بهترین سیستم آموزشی دنیا | بهترین سیستم آموزشی
منبع دریافت این مطلب : مردمان
بودجه آموزشوپرورش برای سال ١٣٩٤ حدودا برابر با ٢٥ هزار میلیارد تومان پیشبینی شده که از حیث مبلغ حدود ٩ درصد از کل مصارف بودجه عمومی دولت را تشکیل میدهد. این بودجه عمدتا عاید ادارات آموزشوپرورش استانها و نهایتا نیز عمدتا صرف هزینههای پرسنلی و حقوق و مزایای فرهنگیان میشود که البته اغلب از پایینبودن آن ناراضی هستند. چنانچه بودجه مذکور را بر مجموع حدود ١٣ میلیون دانشآموز فعلی کشور (در مقاطع آمادگی، ابتدایی، راهنمایی و متوسطه) تقسیم کنیم، سرانه آموزشی (بودجه اختصاصیافته به هر دانشآموز در مدارس کشور اعم از دولتی، نیمهدولتی، نمونهدولتی و غیرانتفاعی) به حدود دو میلیون تومان در سال میرسد که یارانه نسبتا قابلتوجهی است.
همهساله نیز به بر عمق کمبود بودجه دولتی در نظام آموزشی افزوده میشود، اما همچنان همگان -از دانشآموز و اولیای وی گرفته تا معلم و کادر اداری مدرسه- از وضع موجود ناراضی هستند و کوچکترین خلاقیتی -نه در بین دانشآموزان و نه در بین معلمان- امکان بروز نمییابد. واقعیت این است که مدارس دولتی و نیمهدولتی در ایران، همهساله دریافتکننده قریب به یکدهم بودجه عمومی دولت (بهعبارت دقیقتر یکدهم انواع مالیاتهای پرداختی توسط آحاد اقتصادی) هستند تا به تربیت و آموزش فرزندان این کشور بپردازند. آنچه بیش از همه تعجبآور و تلنگری برای سیاستگذاران است، میزان برتری مدارس غیرانتفاعی -بدون دریافت یارانه دولتی- در رقابت با مدارس دولتی است، بدان حد که اولیای دانشآموزان حاضرند با وجود پرداخت مالیات، از سهم یارانهای خود در مدارس دولتی بگذرند و هزینههای بسیار بیشتری را متحمل شوند و فرزندان خود را در مدارس غیردولتی ثبتنام کنند، اما –بهزعم خویش- تربیت فرزندان را به نااهل نسپرند.
راهحل غلبه بر چنین روشی، ساده است. باید یارانه را بهجای «مدرسه»، به «تحصیل» پرداخت. این موضوع بهسادگی از طریق اعطای بُن آموزشی از طرف دولت به هریک از دانشآموزان امکانپذیر است، بهنحویکه نهایتا صرفا در یکی از مدارس (دولتی، نیمهدولتی یا غیرانتفاعی) کشور قابل خرج باشد. درآنصورت مدارس مدارس بیکیفیت، احتمالا صرفا مجبور به ارتزاق از قبل همین بنها خواهند بود، حال آنکه مدارس باکیفیت میتوانند اولیا را راضی به پرداخت مبلغی مازاد بر بُنها کنند. چنانچه مدرسهای بود که کسی حاضر به هزینهکرد بُنهای خود در آنجا نبود، یا ملزم به ارتقای کیفیت خود است یا مآلا از گردونه رقابت حذف خواهند شد.
دراینصورت رقابت واقعی که متضمن پیشرفت در دنیای کنونی است، بر مدارس و نظام آموزشی حکمفرما خواهد شد. نتیجه آنکه اگر مدیر مدرسهای راهحلی برای کاهش هزینهها -ضمن حفظ یا ارتقای کیفیت- یافت، مورد تشویق قرار میگیرد. چنین مدیری بیشترین انگیزه را برای جذب معلمان باکیفیت و پرداختی متناسب به آنها خواهد داشت. ضمن اینکه روشهای آموزشی متنوعی نیز شکل گرفته و به محک آزمون گذاشته خواهد شد و بهترین آنها از سوی سایر رقبا مورد گرتهبرداری قرار خواهد گرفت؛ مشابه روالی که در مدارس غیرانتفاعی امروز بهشدت رایج است. مردم نیز خروجی مدارس برگزیده را برحسب فارغالتحصیلان گذشته یا عملکرد دانشآموزان فعلی در امتحانات میسنجند و -اگر منافع احتمالی بر هزینههای آن بچربد- متناسب با همان نیز راغب به پرداخت شهریه اضافه هستند. گرچه صحبت از تنوع و تکثر در محتوا یا شکل آموزش در مدارس ایران تا به امروز مسموع نبوده و کلیه دانشآموزان الزاما میبایست مجموعه دروس واحدی را گذرانده و امتحان بدهند؛ اما طرح مذکور حداقل به مدارس این امکان را میدهد تا کنار برنامه مصوب، سایر دروس کاربردی و فعالیتهای فوقبرنامه علمی، فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و هنری دیگر را نیز با درنظرگرفتن تفاوتهای منطقهای -اگر خود صلاح میدانند و اولیا نیز راغب به پرداخت بابت آنها هستند- گنجانده و بازخورد آنها را دریافت کنند.
البته مخالفین نظام آموزشی بُنمحورِ پیشنهادی میتوانند چنین استدلال کنند که ارائه چنین طرحی به معنای اعطای یارانه و انتقال ثروت به متمکنینی است که هماکنون نیز فرزندان خود را به مدارس غیرانتفاعی میفرستند. این مسئله تقریبا بلاموضوع است، چراکه درحالحاضر فقط حدود ١٠ درصد (١,٤ میلیون نفر) از اولیا، فرزندان خود را به مدارس غیرانتفاعی میفرستند و قریب به ٩٠ درصد مردم از مدارسی به نحوی از انحا دولتی استفاده میکنند. بههمینسیاق، عدهای ممکن است نظام پیشنهادی مذکور را متهم کنند که منجر به افزایش نابرابری آموزشی میشود؛ اما حتی در نظام آموزشی امروز نیز آنچه تعیینکننده مدرسه دانشآموزان است محل زندگی افراد و آنچه تعیینکننده محل زندگی افراد است عمدتا سطح درآمد اولیای آنهاست. حال آنکه مهمترین تفاوت نظام آموزشی پیشنهادی با وضعیت کنونی این است که امکان استفاده از مدارس بهتر و باکیفیتتر را برای عدهای از دانشآموزان بیبضاعت -که اولیا آنها نگران آینده فرزندان خود بوده و در کنار بُن آموزشی دریافتی، حاضر به پرداخت مابهالتفاوت اندکی در سال هستند- نیز فراهم میکند. موضوعی که در نظام آموزشی بدون بُن و مدارس غیرانتفاعی بییارانه کنونی، برایشان بسیار پرهزینه تمام میشود؛ ضمن آنکه احتمالا لزوم تغییر محل زندگی را نیز در پی دارد که اساسا برای افراد بیبضاعت غیرممکن، ولی پرداخت هزینههای رفتوآمد در نظام پیشنهادی برایشان ممکن است. بدیهی است طرح پیشنهادی فوقالذکر مدعی حذف اختلاف طبقاتی نیست، اما آن را کمرنگ میکند. چراکه امروزه فقط عده قلیلی از افراد میتوانند از عهده شهریه مدارس برگزیده برآیند و عموما صندلیهای دانشگاههای برتر کشور نیز توسط فارغالتحصیلان همان مدارس اشغال میشود که والدین آنها از عهده کلاسها و کتب فوقالعاده مورد نیاز برای گذر از سد کنکور برمیآیند. حال آنکه در نظام آموزشی پیشنهادی، کافی است اولیای فرد، فقط مابهالتفاوت شهریه مدارس دولتی و غیرانتفاعی مد نظر را بپردازند. ضمن آنکه اگر آموزش، دغدغه اولیای دانشآموزان ساکن در محلههای پایینشهر باشد، وجود مدارس باکیفیت در آن مناطق از جانب همان اولیا توجیه مییابد و چهبسا با مدارس شمال شهر نیز به رقابت برخیزد.
نویسنده مطلب : سهیل پورصادقی حقیقت
هر چند رسیدگی بیش تر به فرزندان در روزهای امتحانات، می تواند میزان موفقیت دانش آموزان را افزون کند اما به همان نسبت، سخت گیری مفرط می تواند نتایج ضعیفی برای آنان ببار آورد.
به عقیده کارشناسان، از آنجا که نتیجه امتحان دانش آموزان برای والدین و آموزش و پرورش مهم است از این رو اولیای دانش آموزان با نزدیک شدن به فصل امتحان حساس می شوند و با صحبت کردن و سخت گیری های متعدد، زمینه فشار و اضطراب را برای آنان فراهم می کنند، عوامل اجرایی مدرسه نیز در افزایش اضطراب امتحان بین دانش آموزان موثر هستند.
والدین و معلمان باید در روزهای امتحانات با دانش آموزان همکاری بیشتری داشته باشند، آنان را به درس خواندن تشویق و از سرزنش کردن فرزندان خود خودداری کنند، در پایان هر امتحان، دانش آموز را مورد بازخواست قرار ندهند.
والدین در روزهای امتحانات از رسیدگی به امور فرزندان خود غافل نشوند و تا حد امکان از سپردن کارهای حاشیه ای و غیر مرتبط با درس، به آنان خودداری کنند.
در این روزها به تغذیه و استراحت فرزندان خود بیش از پیش اهمیت دهید زیرا تغذیه و استراحت مناسب و کافی در موفقیت دانش آموزان در امتحانات موثر است.
دانش آموزان در شب امتحان باید شام سبک و کم حجم بخورند و مصرف میوه نیز به دلیل اثر مثبت بر سوخت و ساز بدن توصیه می شود.
مصرف غذاهای شیرین، مواد دارای گلوکز، فسفر، غذاهای دریایی، عسل، خرما و کشمش در این ایام ضروری است از سوی دیگر دانش آموزان باید در ایام امتحانات از مصرف تنقلاتی که ارزش غذایی ندارد، خودداری کنند.
خوردن دوغ و ماست موجب خواب آلودگی می شود و از این رو دانش آموزان پیش از امتحان از خوردن آن پرهیز کنند. دانش آموزان می توانند با رعایت رژیم غذایی خود در ایام امتحانات، موفقیت بیشتری کسب کنند.
در فصل امتحانات به ویژه پایان هر سال تحصیلی، دانش آموزانی که با برنامه ریزی قبلی به مطالعه درس های خود پرداخته باشند دغدغه کمتری نسبت به دیگران دارند و می توانند با سپری کردن روزهای امتحان، نتیجه خوبی را برای خود رقم بزنند.
هر چند دانش آموزانی که در طول سال تحصیلی، درس های خود را روزانه آماده می کنند درصد موفقیت آنان بیش از دانش آموزانی است که در شب امتحان به فکر آمادکردن مطالب درسی می افتند اما این دسته از دانش آموزان نباید دلسرد شوند و باید در فرصت باقی مانده به مطالعه درسی بپردازند.
یکی از عواملی که در زمان امتحانات، باعث استرس و اضطراب دانش آموزان می شود محل و شیوه برگزاری آزمون است، مکانی که برای این امر در نظر گرفته می شود باید دارای نور مناسب، صندلی های راحت و محیطی ساکت باشد تا دانش آموزان بتوانند با تمرکز بهتری به پرسش ها پاسخ دهند.
عوامل اجرایی آزمون باید علاوه بر فراهم کردن محیطی امن و به دور از هر گونه سر و صدا، با دانش آموزان برخورد مناسبی نیز داشته باشند.
اضطراب امتحان بیشتر بین دانش آموزان دوره های راهنمایی و متوسطه به ویژه در امتحانات هماهنگ دیده می شود و در دوره ابتدایی با اجرای طرح ارزشیابی توصیفی، این مشکل در حال برطرف شدن است.
به باور کارشناسان، طرح ارزشیابی توصیفی یکی از راه های برطرف کردن اضطراب دانش آموزان است و معلمان باید از شیوه اجرای این طرح، اطلاعات کافی داشته باشند.
کارشناسان می گویند، نظام آموزشی کشور به دلیل نتیجه محور بودن، موجب اضطراب دانش آموزان می شود.
منبع دریافت این مطلب : بیتوته
جامعه پیش دانشگاهی فقط دو سال دیگر در نظام آموزشی ما خواهد ماند. از مهر 97 اولین گروه دانش آموزان نظام تحصیلی 3-3-6 (شش سال ابتدایی و دو دوره سه ساله متوسطه) وارد پایه دوازدهم می شوند و پیش دانشگاهی حذف می شود. به این ترتیب کنکور سال 97 نخستین کنکوری خواهد بود که داوطلبان نظام 3-3-6 تجربه می کنند.
ادامه مطلب ...