به گزارش تیزلند، به نقل از ایران آنلاین ،رییس اداره مشاوره اداره کل آموزشوپرورش شهر تهران درباره جزییات هدایت تحصیلی دانش آموزانگفت: هدایت تحصیلی براساس دو فاکتور سوابقتحصیلی دانشآموز و بررسیهای مشاورهای، امتیازبندی و محاسبه میگردد. 35درصد امتیازات به سوابقتحصیلی دانشآموز تعلق میگیرد که شامل نمرات سه سال متوسطهی اول میشود؛ و 65 درصد دیگر به بررسیهای مشاورهای که شامل شش بخش: نظر خود دانشآموز(10%)، نظر اولیای او (5%)، نظر دبیران (10%) و نظر مشاور (10%) به علاوهی نمرات آزمون سنجش استعداد (15%) و آزمون رغبتسنج (15%) میشود.
ابوالفضل رحمانی با اشاره به اینکه در برگهی هدایت تحصیلی 12 رشتهی بر اساس اولویت بندی مشخص مشخص میشود گفت: این اولویت بندی نشان میدهد دانشآموز در کدام رشته بالاترین امتیاز و در کدارم رشته پایینترین امتیاز را داراست. این 12رشته در سه شاخه: نظری (ریاضیوفیزیک، علومتجربی، ادبیاتوعلومانسانی، علومومعارفاسلامی)، فنیوحرفهای (صنعت، خدمات، کشاورزی، هنر ) و کار و دانش (صنعت، خدمات، کشاورزی، هنر) تقسمبندی میشوند.
وی گفت: برای سنجش سوابق تحصیلی به همه دروس (بجز آمادگی دفاعی) ضریب تعلق میگیرد. بسته به رشته بعضی از دروس به عنوان درس مرتبط به رشته، ضریب بیشتری دارند. سوابق تحصیلی یا به عبارتی نمرات دانشآموز 35٪ از 100٪ امتیازات هدایت تحصیلی را شامل میشود. یعنی دانشآموز با معدل 20 تنها 35٪ امتیاز از هدایت تحصیلی را کسب کرده است.
رحمانی با اشاره به اینکه طبق تجربه نمرات داشآموزان در دوره اول متوسطه دارای حباب است گفت: دانشآموزان پس از ورود به متوسطه دوم با افت شدید تحصیلی روبرو میشوند. تا همین سال گذشته و براساس شیوه سابق هدایتتحصیلی، درصدی از دانشآموزان پس از ورود به شاخه نظری و کسب نمرات ضعیف مجبور به تغییر رشته میشدند که این باعث سرخوردگی و کاهش اعتماد به نفس دانشآموز حتی برای ادامه تحصیل در رشتههای متناسب با تواناییاش میشد.
رییس اداره مشاوره اداره کل آموزشوپرورش شهر تهران افزود: نمرات به تنهایی نمیتواند ملاک مناسبی برای انتخاب رشته باشد. از طرف دیگر همیشه این ایراد به آموزشوپرورش گرفته میشد که بر کمیت و نمره تاکید دارد. به همین خاطر برای سنجش بهتر، باید فاکتورهای کیفی دیگری نیز در نظر گرفته میشد، که آن فاکتورها (65٪ بررسی مشاورهای) نیز دقیقا بر اساس میزان توانایی و استعداد و بازخوردهای رغبتی خود دانشآموز تعیین میشود و آموزشوپرورش دخالتی در این موضوع ندارد. آزمونهای سنجش استعداد و رغبت سنج که 30٪ از امتیازات به آنها تعلق دارد، آزمونهایی جهانی هستند که توسط روانشناسان برای دانشآموز ایرانی استاندارد شده است. نظر دبیر نیز بر اساس بازخوردی است که دانشآموز از خود در کلاس درس برجای میگذارد. نظر مشاور هم حاصل بررسی و شناختی است که مشاور از استعداد و علاقهی دانشآموز در رشتههای مختلف است به دست میآورد. 15٪ امتیازات نیز که عینا بر اساس آن چیزی است دانشآموز و ولی او در فرم شمارهی 3و4 هدایت تحصیلی یادداشت میکنند و در سیستم ثبت و محاسبه میشود.
او در ادامه خاطرنشان کرد: در نهایت آموزشوپرورش امتیازات دانشآموزان را ردیف میکند و تا آنجا که ظرفیت هر رشته در منطقه اجازه میدهد، دانشآموزان با بالاترین امتیازات در رشتههای مورد نظر ثبتنام میشوند. پس از ثبت نام این دسته از دانشآموزان، در تاریخ 10مرداد در آموزشوپرورش مناطق به صورت جداگانه کمسیون ثبتنام برگزار میشود. در این کمیسیون دانشآموزان دیگری که امتیاز نسبتا بالایی داشتند اما درمرحله اول موفق به کسب امتیاز مورد نیاز نشدند، میتوانند دوباره متقاضی ثبت نام در رشتهی مورد نظر خود شوند. پیشبینی میشود در این مرحله نیز عده دیگری از دانشآموزان به رشته مورد نظرشان راه یابند.
منبع دریافت این مطلب : ایران آنلاین
به گزارش تیزلند، به نقل از خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم،انتخاب رشته تحصیلی دانشآموزان پایه نهم از شنبه 19 تیر آغاز شده است و براین اساس دانشآموزان دو هفته فرصت دارند تا با مراجعه به مدارس و راهنمایی مشاوران، رشته تحصیلی خود را انتخاب و فرآیند ثبتنام در پایه دهم را انجام دهند.
انتخاب رشته تحصیلی یکی از مهمترین مراحل زندگی هر دانشآموز است چرا که روند ورود به دانشگاه و بازار کار در گروی این انتخاب است به همین دلیل داشتن آگاهی برای یک انتخاب صحیح بسیار مهم است.
آموزشوپرورش از خانوادهها درخواست کرده است تا از دریافت مشاوره توسط افراد غیرمتخصص خودداری کنند چرا که تمام جوانب از سوی مشاور مدرسه به آنها ارائه میشود. مشاوران مدارس از تاریخ 19 تیر به مدت دو هفته در مدارس حاضر هستند تا راهنماییهای لازم را برای انتخاب رشته به دانش آموزان ارائه کنند.
صرف نظر از علاقه و عملکرد تحصیلی، شاخصهای دیگری در انتخاب صحیح رشته تحصیلی تاثیرگذار هستند و دانشآموز زمانی میتواند یک انتخاب صحیح داشته باشد که علاوه بر این مسائل به واقعیتهای بازار کار و آینده شغلی رشته تحصیلی انتخابی نیز توجه داشته باشد.
برای اطلاع رسانی به خانوادهها درخصوص معیارهای انتخاب رشته تحصیلی موفق با محمد مصطفوی معاون اداره کل امور تربیتی و مشاوره وزارت آموزش و پرورش به گفتوگو نشستیم.
** تسنیم: انتخاب رشته دانشآموزان امسال در پایان پایه نهم انجام میشود،دلیل این تغییر رویکرد آموزشوپرورش چیست و در روند جدید هدایت تحصیلی چه تغییراتی ایجاد شده است؟
**مصطفوی: با توجه به سند تحول بنیادین که در آن به صورت مشخص اعلام شد انتخاب رشته تحصیلی دانشآموزان باید در پایان دوره متوسطه اول و سال نهم انجام شود و در برنامه درسی ملی درراهکار 5 و ماده 13 این موضوع تشریح شده است، این تغییر رویکرد انجام شد و پس از 23 سال مجدد هدایت تحصیلی در پایه نهم انجام میشود.
فلسفه دوره متوسطه اول آشناسازی دانشآموز با استعداد، رغبت، توانمندی، شخصیت خود، شناخت محیط و دستیابی به هویت اولیه است. هویت یعنی دانشآموز بتواند درباره خود طرح ریزی اولیه شناختی داشته باشد تا بداند کیست و چه استعدادهایی داشته و چگونه میتواند با محیط به تعامل بپردازد که هم خود و هم جامعه احساس رضایت کنند.
انتقال موضوع هدایت تحصیلی به دوره متوسطه اول در راهکار 21-3 و 21-4 سند تحول بنیادین مطرح شده است و بر این اساس تغییری اساسی در هدایت تحصیلی ایجاد و بر فرآیندی بودن روند هدایت تحصیلی تاکید شد.
** تاثیرگذاری معلمان در هدایت تحصیلی
فرآیندی بودن یعنی دانشآموز شایستگیهایی را کسب کند که این شایستگیها مبتنی بر خود، محیط و نیاز است و این شایستگیها باید فرد را به یک هویت تحصیلی و شغلی برساند تا قدرت انتخاب آگاهانه داشته باشد. وقتی میگوییم هدایت تحصیلی فرآیندی است یعنی هرسال مداخلات مشاورهای در سه حوزه تحصیلی،شغلی و بهداشت و روان اتفاق بیفتد که به صورت عمومی در برنامه درسی ملی باید به آن پرداخته شود و به کارگیری معلمان در امتداد سنجش دانشآموزان و هدایت تحصیلی آنها به گونهای است که معلمان در این زمینه و در حوزه درسی خود کمک میکنند و روند بدین صورت است که از طریق شناسایی،خدمات مشورتی و تقریب نگرش بین مدرسه و خانوادهها هدایت تحصیلی اتفاق میافتد.
به عنوان مثال در حوزه ادبیات و علوم انسانی دانشآموز باید بیاموزد که چگونه تعاملات اجتماعی را تنظیم کند و معلم باید کمک کند که دانشآموز بفهمد رویکرد حوزه یادگیری او اجتماعی است یا خیر.
** شناسایی استعدادهای دانشآموزان به دو روش
در بحث شناسایی استعدادهای دانشآموزان دو کار میکنیم نخست آنکه فرمهایی به عنوان چک لیست براساس حوزههای هشت گانه استعداد آماده شده است که هر استعداد به یک معلم خاص بازمیگردد و معم ابتدای سال تحصیلی چک لیستها را دریافت میکند و باید دانشآموزان را براساس آیتمهای مشخص درنظر بگیرد و در بهمن ماه وارد سامانه شده و راجع به دانشآموز اظهارنظر کند.
اقدام دوم این است که در ابتدای سال تحصیلی با معلمان سه جلسه تخصصی برگزار کرده و در رابطه با استعدادشناسی کیفی صحبت میکنیم تا با چگونگی شناسایی استعداد دانشآموز آشنا شوند.امسال چون زمان کافی نداشتیم معلمان نتوانستند مداخلات لازم را انجام دهند اما در فصل آخر درس کار و فناوری دانشآموزان پایه نهم 12 ساعت به صورت کیفی با فضای هدایت تحصیلی آشنا میشوند.
** تسنیم: نقش والدین در روند هدایت تحصیلی دانشآموزان تا چه اندازه تاثیرگذار است؟
** مصطفوی: درحوزه والدین طبق شیوهنامه پیشنهادی 8 جلسه آموزش در هرسال درنظر گرفته شده است به گونهای که والدین هر دانشآموز در طول سه سال 24 جلسه در حوزه تحصیلی و شغلی خواهند داشت تا آنها را آگاه کنیم چگونه استعداد فرزندانشان را رصد و به ما راجع به آن اطلاعات دهند و این کار نیز چک لیست دارد که در اختیار خانوادهها قرار میگیرد تا راجع به هدایت تحصیلی و استعداد فرزندشان نظر بدهند.
نظر والدین در هدایت تحصیلی دانشآموزان 5 امتیاز دارد اما امسال به دلیل نداشتن فرصت کافی دو جلسه آموزشی را برای خانوادهها برگزار کردیم.
نظر مشاوران مدارس نیز در هدایت تحصیلی 10 امتیاز دارد که آنها باید 4 جلسه آموزشی برای دانشآموزان و 2 تا سه جلسه برای والدین برگزار کنند که این کار برای امسال انجام شد. مشاوران مدارس در این جلسات درخصوص رشتههای تحصیلی، وضعیت شغلی کشور و امکانات منطقه به دانشآموز و خانواده اطلاعات لازم را میدهند و آنها را با نتایج آزمون استعداد و رغبت آشنا کرده و براساس نتایج عملکرد تحصیلی و امتیازات دانشآموز نظر خود را به صورت ترکیبی اعمال میکنند یعنی به عملکرد تحصیلی، نظر معلم، دانشآموزان، والدین و استعداد و رغبت دانش آموز توجه دارند.
** برگزاری دو آزمون برای شناسایی استعدادها و رغبت دانش آموزان
یکی دیگر ازمولفههای تاثیرگذار در هدایت تحصیلی نتایج آزمونهای استعداد سنجی است که 30 امتیاز دارد و امسال 2 آزمون استعداد و رغبت برگزار کردیم که در سال آینده این آزمونها تغییر و به چک لیست تبدیل میشود و براساس حوزههای استعدادی قرار است دانشآموزان را بدون اینکه اضطرابی داشته باشند، ارزیابی کند و به طور کل استعدادهای چندگانه دانشآموز و رغبت او به رشتهها را میسنجد.
** سهم نمرات در هدایت تحصیلی
** تسنیم: در گذشته نمرات دانشآموز در تعیین رشته تحصیلی او نقش مهمی داشت در روند جدید سهم نمرات دانشآموز چگونه است؟
** مصطفوی: عملکرد تحصیلی دانشآموز نیز در انتخاب رشته 35 امتیاز دارد. با توجه به اینکه دوره متوسطه اول دوره آموزش عمومی است نمیتواند شاخص مستدلی برای هدایت دانشآموز به رشته تحصیلی باشد اما به عنوان یک نیم رخ از آن استفاده میکنیم. در هدایت تحصیلی امسال موضوع هنجارها نیز رعایت شده است، رشتههای تحصیلی ظرفیتهای خاص خود را دارد و منطبق با سیاستهای کلی کشور و امکانات منطقه است.
هدایت تحصیلی باید براساس آمایش استانی و منطقهای انجام شود یعنی باید بدانیم در هر استان ظرفیت برای توسعه شاخهها و رشتههای تحصیلی چگونه است و اگر در آمایش سرزمینی به عنوان مثال یک استان قطب توریسم و کشاورزی باشد جهتگیری هدایت تحصیلی و توسعه رشتههای تحصیلی دراین رابطه است.
آنچه هماکنون رخ میدهد براساس توسعه منطقهای مصوب شورای عالی آموزش و پرورش است و براساس ظرفیتهای موجود در هر استان و منطقه اقدام میکنیم که شامل نیروی انسانی و امکانات موجود در منطقه است.
هدایت تحصیلی مطلوب نیاز دارد که یک برنامهریزی حداقل 5 ساله داشته باشیم و استعداد،رغبت و توانایی دانشآموز را با آمایش منطقهای همسان کنیم یعنی استانها قطبهای معنادار میشوند و نگاهی به تحولات جهانی در رشتههای جدید با توجه به فناوریهای نوین داشته باشیم.وزارتخانههای مختلف برای شناسایی نیازهای شغلی کشور باید کمک کنند تا جهتگیری کلی را بدانیم و به این سمت حرکت کنیم.
** تسنیم: به خانوادهها برای کمک به فرزندانشان برای انتخاب رشته تحصیلی موفق چه توصیههایی دارید؟
** مصطفوی: والدین برای انتخاب رشته فرزندشان باید هوشیار باشند و دربحث هدایت تحصیلی دچار چشموهمچشمی و تب موجود در جامعه نباشند. انتخاب رشته طراحی مسیر زندگی دانشآموزان است و به آنها میگوییم که از کدام کانال وارد بازار اشتغال شوند، اگر دانشآموز از کانالی وارد شود که برای آن ظرفیت نداریم نخستین آسیب این است که با فرد ناکام مواجه خواهیم شد.
در هدایت تحصیلی باید نظرمشاور مدرسه را دریافت و با افراد متخصص مشورت کرد چرا که اگر استعداد و رغبت به درستی تشخیص داده شود،دانشآموز به خوبی موفق بوده و میتواند کارآفرین باشد، آنچه هماکنون در جامعه رُخ میدهد یافتن صندلی خالی است.
برخی والدین هوش را مبنای انتخاب رشته قرار میدهند در حالی که هوش یک توانایی است و نمیتواند مبنای تصمیمگیری و هدایت تحصیلی باشد. هوش بدون رغبت فرد را منفعل کرده و چه بسا ناهنجاریهای رفتاری را نیز ایجاد کند. خانوادهها از توجه صرف به نمرات درسی و مشاوره با افراد غیرمتخصص پرهیز کنند، نظر شخصی یا نیازهای درونی خود را برای انتخاب رشته به فرزندشان تحمیل نکنند و تب جامعه را مبنای تصمیم گیری قرار ندهند.
برخی رشتهها هماکنون طرفداران زیادی دارند اما ممکن است در 5 سال آینده اشباع شوند به عنوان مثال در رشته تجربی که بیشترین گرایش دانشآموزان به این رشته است بیشترین داوطلبان کنکور را شاهدیم. هماکنون در رشته تجربی تورم حبابی را شاهد هستیم.
خانوادهها در نهایت انتخاب رشته را به خود دانشآموز واگذار کنند و در او اضطراب و تحمیل ایجاد نکنند.بهترین روش برای موفقیت این است که به صورت صحیح تمام موارد را برای انتخاب رشته بررسی و به یک جمع بندی از تواناییهای دانشآموز برسند اما متاسفانه بیشترین عامل توجه به رغبت و استعداد است که این موضوع نیز ناشی از تب موجود در جامعه است.
هماکنون در بحث رشتههای فنی به دلیل فرهنگسازی غلط شاهد استقبال کم دانشآموزان هستیم در حالیکه در برخی رشتههای هنرستانی دانشآموزان از همان دوران تحصیل درآمد کسب میکنند به عنوان مثال چند هنرستان در رشته طراحی و دوخت موفقیت بسیاری داشته و اقدام به فروش تولیدات خود میکنند.
هر مشاور برای انتخاب رشته باید 45 دقیقه با دانشآموز صحبت و او را توجیه کند و بعد از جمع بندی،دانشآموز برای ثبتنام در دوره متوسطه دوم اقدام کند و برای ورود به هر رشته باید امتیاز موجود در منطقه را کسب کرده باشد به عنوان مثال اگر در منطقهای امتیاز ورود به رشته ریاضی 200 است و دانشآموز امتیاز 260 را کسب کند، نمیتواند به این رشته برود.
منبع دریافت این مطلب : خبرگزاری تسنیم
به گزارش تیزلند، به نقل از خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم،انتخاب رشته تحصیلی دانشآموزان پایه نهم از شنبه 19 تیر آغاز شده است و براین اساس دانشآموزان دو هفته فرصت دارند تا با مراجعه به مدارس و راهنمایی مشاوران، رشته تحصیلی خود را انتخاب و فرآیند ثبتنام در پایه دهم را انجام دهند.
انتخاب رشته تحصیلی یکی از مهمترین مراحل زندگی هر دانشآموز است چرا که روند ورود به دانشگاه و بازار کار در گروی این انتخاب است به همین دلیل داشتن آگاهی برای یک انتخاب صحیح بسیار مهم است.
آموزشوپرورش از خانوادهها درخواست کرده است تا از دریافت مشاوره توسط افراد غیرمتخصص خودداری کنند چرا که تمام جوانب از سوی مشاور مدرسه به آنها ارائه میشود. مشاوران مدارس از تاریخ 19 تیر به مدت دو هفته در مدارس حاضر هستند تا راهنماییهای لازم را برای انتخاب رشته به دانش آموزان ارائه کنند.
صرف نظر از علاقه و عملکرد تحصیلی، شاخصهای دیگری در انتخاب صحیح رشته تحصیلی تاثیرگذار هستند و دانشآموز زمانی میتواند یک انتخاب صحیح داشته باشد که علاوه بر این مسائل به واقعیتهای بازار کار و آینده شغلی رشته تحصیلی انتخابی نیز توجه داشته باشد.
برای اطلاع رسانی به خانوادهها درخصوص معیارهای انتخاب رشته تحصیلی موفق با محمد مصطفوی معاون اداره کل امور تربیتی و مشاوره وزارت آموزش و پرورش به گفتوگو نشستیم.
** تسنیم: انتخاب رشته دانشآموزان امسال در پایان پایه نهم انجام میشود،دلیل این تغییر رویکرد آموزشوپرورش چیست و در روند جدید هدایت تحصیلی چه تغییراتی ایجاد شده است؟
**مصطفوی: با توجه به سند تحول بنیادین که در آن به صورت مشخص اعلام شد انتخاب رشته تحصیلی دانشآموزان باید در پایان دوره متوسطه اول و سال نهم انجام شود و در برنامه درسی ملی درراهکار 5 و ماده 13 این موضوع تشریح شده است، این تغییر رویکرد انجام شد و پس از 23 سال مجدد هدایت تحصیلی در پایه نهم انجام میشود.
فلسفه دوره متوسطه اول آشناسازی دانشآموز با استعداد، رغبت، توانمندی، شخصیت خود، شناخت محیط و دستیابی به هویت اولیه است. هویت یعنی دانشآموز بتواند درباره خود طرح ریزی اولیه شناختی داشته باشد تا بداند کیست و چه استعدادهایی داشته و چگونه میتواند با محیط به تعامل بپردازد که هم خود و هم جامعه احساس رضایت کنند.
انتقال موضوع هدایت تحصیلی به دوره متوسطه اول در راهکار 21-3 و 21-4 سند تحول بنیادین مطرح شده است و بر این اساس تغییری اساسی در هدایت تحصیلی ایجاد و بر فرآیندی بودن روند هدایت تحصیلی تاکید شد.
** تاثیرگذاری معلمان در هدایت تحصیلی
فرآیندی بودن یعنی دانشآموز شایستگیهایی را کسب کند که این شایستگیها مبتنی بر خود، محیط و نیاز است و این شایستگیها باید فرد را به یک هویت تحصیلی و شغلی برساند تا قدرت انتخاب آگاهانه داشته باشد. وقتی میگوییم هدایت تحصیلی فرآیندی است یعنی هرسال مداخلات مشاورهای در سه حوزه تحصیلی،شغلی و بهداشت و روان اتفاق بیفتد که به صورت عمومی در برنامه درسی ملی باید به آن پرداخته شود و به کارگیری معلمان در امتداد سنجش دانشآموزان و هدایت تحصیلی آنها به گونهای است که معلمان در این زمینه و در حوزه درسی خود کمک میکنند و روند بدین صورت است که از طریق شناسایی،خدمات مشورتی و تقریب نگرش بین مدرسه و خانوادهها هدایت تحصیلی اتفاق میافتد.
به عنوان مثال در حوزه ادبیات و علوم انسانی دانشآموز باید بیاموزد که چگونه تعاملات اجتماعی را تنظیم کند و معلم باید کمک کند که دانشآموز بفهمد رویکرد حوزه یادگیری او اجتماعی است یا خیر.
** شناسایی استعدادهای دانشآموزان به دو روش
در بحث شناسایی استعدادهای دانشآموزان دو کار میکنیم نخست آنکه فرمهایی به عنوان چک لیست براساس حوزههای هشت گانه استعداد آماده شده است که هر استعداد به یک معلم خاص بازمیگردد و معم ابتدای سال تحصیلی چک لیستها را دریافت میکند و باید دانشآموزان را براساس آیتمهای مشخص درنظر بگیرد و در بهمن ماه وارد سامانه شده و راجع به دانشآموز اظهارنظر کند.
اقدام دوم این است که در ابتدای سال تحصیلی با معلمان سه جلسه تخصصی برگزار کرده و در رابطه با استعدادشناسی کیفی صحبت میکنیم تا با چگونگی شناسایی استعداد دانشآموز آشنا شوند.امسال چون زمان کافی نداشتیم معلمان نتوانستند مداخلات لازم را انجام دهند اما در فصل آخر درس کار و فناوری دانشآموزان پایه نهم 12 ساعت به صورت کیفی با فضای هدایت تحصیلی آشنا میشوند.
** تسنیم: نقش والدین در روند هدایت تحصیلی دانشآموزان تا چه اندازه تاثیرگذار است؟
** مصطفوی: درحوزه والدین طبق شیوهنامه پیشنهادی 8 جلسه آموزش در هرسال درنظر گرفته شده است به گونهای که والدین هر دانشآموز در طول سه سال 24 جلسه در حوزه تحصیلی و شغلی خواهند داشت تا آنها را آگاه کنیم چگونه استعداد فرزندانشان را رصد و به ما راجع به آن اطلاعات دهند و این کار نیز چک لیست دارد که در اختیار خانوادهها قرار میگیرد تا راجع به هدایت تحصیلی و استعداد فرزندشان نظر بدهند.
نظر والدین در هدایت تحصیلی دانشآموزان 5 امتیاز دارد اما امسال به دلیل نداشتن فرصت کافی دو جلسه آموزشی را برای خانوادهها برگزار کردیم.
نظر مشاوران مدارس نیز در هدایت تحصیلی 10 امتیاز دارد که آنها باید 4 جلسه آموزشی برای دانشآموزان و 2 تا سه جلسه برای والدین برگزار کنند که این کار برای امسال انجام شد. مشاوران مدارس در این جلسات درخصوص رشتههای تحصیلی، وضعیت شغلی کشور و امکانات منطقه به دانشآموز و خانواده اطلاعات لازم را میدهند و آنها را با نتایج آزمون استعداد و رغبت آشنا کرده و براساس نتایج عملکرد تحصیلی و امتیازات دانشآموز نظر خود را به صورت ترکیبی اعمال میکنند یعنی به عملکرد تحصیلی، نظر معلم، دانشآموزان، والدین و استعداد و رغبت دانش آموز توجه دارند.
** برگزاری دو آزمون برای شناسایی استعدادها و رغبت دانش آموزان
یکی دیگر ازمولفههای تاثیرگذار در هدایت تحصیلی نتایج آزمونهای استعداد سنجی است که 30 امتیاز دارد و امسال 2 آزمون استعداد و رغبت برگزار کردیم که در سال آینده این آزمونها تغییر و به چک لیست تبدیل میشود و براساس حوزههای استعدادی قرار است دانشآموزان را بدون اینکه اضطرابی داشته باشند، ارزیابی کند و به طور کل استعدادهای چندگانه دانشآموز و رغبت او به رشتهها را میسنجد.
** سهم نمرات در هدایت تحصیلی
** تسنیم: در گذشته نمرات دانشآموز در تعیین رشته تحصیلی او نقش مهمی داشت در روند جدید سهم نمرات دانشآموز چگونه است؟
** مصطفوی: عملکرد تحصیلی دانشآموز نیز در انتخاب رشته 35 امتیاز دارد. با توجه به اینکه دوره متوسطه اول دوره آموزش عمومی است نمیتواند شاخص مستدلی برای هدایت دانشآموز به رشته تحصیلی باشد اما به عنوان یک نیم رخ از آن استفاده میکنیم. در هدایت تحصیلی امسال موضوع هنجارها نیز رعایت شده است، رشتههای تحصیلی ظرفیتهای خاص خود را دارد و منطبق با سیاستهای کلی کشور و امکانات منطقه است.
هدایت تحصیلی باید براساس آمایش استانی و منطقهای انجام شود یعنی باید بدانیم در هر استان ظرفیت برای توسعه شاخهها و رشتههای تحصیلی چگونه است و اگر در آمایش سرزمینی به عنوان مثال یک استان قطب توریسم و کشاورزی باشد جهتگیری هدایت تحصیلی و توسعه رشتههای تحصیلی دراین رابطه است.
آنچه هماکنون رخ میدهد براساس توسعه منطقهای مصوب شورای عالی آموزش و پرورش است و براساس ظرفیتهای موجود در هر استان و منطقه اقدام میکنیم که شامل نیروی انسانی و امکانات موجود در منطقه است.
هدایت تحصیلی مطلوب نیاز دارد که یک برنامهریزی حداقل 5 ساله داشته باشیم و استعداد،رغبت و توانایی دانشآموز را با آمایش منطقهای همسان کنیم یعنی استانها قطبهای معنادار میشوند و نگاهی به تحولات جهانی در رشتههای جدید با توجه به فناوریهای نوین داشته باشیم.وزارتخانههای مختلف برای شناسایی نیازهای شغلی کشور باید کمک کنند تا جهتگیری کلی را بدانیم و به این سمت حرکت کنیم.
** تسنیم: به خانوادهها برای کمک به فرزندانشان برای انتخاب رشته تحصیلی موفق چه توصیههایی دارید؟
** مصطفوی: والدین برای انتخاب رشته فرزندشان باید هوشیار باشند و دربحث هدایت تحصیلی دچار چشموهمچشمی و تب موجود در جامعه نباشند. انتخاب رشته طراحی مسیر زندگی دانشآموزان است و به آنها میگوییم که از کدام کانال وارد بازار اشتغال شوند، اگر دانشآموز از کانالی وارد شود که برای آن ظرفیت نداریم نخستین آسیب این است که با فرد ناکام مواجه خواهیم شد.
در هدایت تحصیلی باید نظرمشاور مدرسه را دریافت و با افراد متخصص مشورت کرد چرا که اگر استعداد و رغبت به درستی تشخیص داده شود،دانشآموز به خوبی موفق بوده و میتواند کارآفرین باشد، آنچه هماکنون در جامعه رُخ میدهد یافتن صندلی خالی است.
برخی والدین هوش را مبنای انتخاب رشته قرار میدهند در حالی که هوش یک توانایی است و نمیتواند مبنای تصمیمگیری و هدایت تحصیلی باشد. هوش بدون رغبت فرد را منفعل کرده و چه بسا ناهنجاریهای رفتاری را نیز ایجاد کند. خانوادهها از توجه صرف به نمرات درسی و مشاوره با افراد غیرمتخصص پرهیز کنند، نظر شخصی یا نیازهای درونی خود را برای انتخاب رشته به فرزندشان تحمیل نکنند و تب جامعه را مبنای تصمیم گیری قرار ندهند.
برخی رشتهها هماکنون طرفداران زیادی دارند اما ممکن است در 5 سال آینده اشباع شوند به عنوان مثال در رشته تجربی که بیشترین گرایش دانشآموزان به این رشته است بیشترین داوطلبان کنکور را شاهدیم. هماکنون در رشته تجربی تورم حبابی را شاهد هستیم.
خانوادهها در نهایت انتخاب رشته را به خود دانشآموز واگذار کنند و در او اضطراب و تحمیل ایجاد نکنند.بهترین روش برای موفقیت این است که به صورت صحیح تمام موارد را برای انتخاب رشته بررسی و به یک جمع بندی از تواناییهای دانشآموز برسند اما متاسفانه بیشترین عامل توجه به رغبت و استعداد است که این موضوع نیز ناشی از تب موجود در جامعه است.
هماکنون در بحث رشتههای فنی به دلیل فرهنگسازی غلط شاهد استقبال کم دانشآموزان هستیم در حالیکه در برخی رشتههای هنرستانی دانشآموزان از همان دوران تحصیل درآمد کسب میکنند به عنوان مثال چند هنرستان در رشته طراحی و دوخت موفقیت بسیاری داشته و اقدام به فروش تولیدات خود میکنند.
هر مشاور برای انتخاب رشته باید 45 دقیقه با دانشآموز صحبت و او را توجیه کند و بعد از جمع بندی،دانشآموز برای ثبتنام در دوره متوسطه دوم اقدام کند و برای ورود به هر رشته باید امتیاز موجود در منطقه را کسب کرده باشد به عنوان مثال اگر در منطقهای امتیاز ورود به رشته ریاضی 200 است و دانشآموز امتیاز 260 را کسب کند، نمیتواند به این رشته برود.
منبع دریافت این مطلب : خبرگزاری تسنیم
گفتگوی اقتصادی ماهنامه اقتصادی شرق با جناب آقای مهدی نویدادهم؛ دبیرکل شورایعالی آموزشوپرورش:
یک سال از برگزاری همایش توسعه و عدالت آموزشی میگذرد. این همایش که سعی داشت صدای کودکان پیشدبستانی و ابتدایی را به گوش همگان برساند، میهمانان و بزرگان زیادی را دور هم جمع کرد تا با شعار ارتقای مشارکت مردم و سیاستگذاران تدبیری برای کاهش فقر آموزشی کودکان بیندیشد. اگرچه مظلومیت امر آموزش در همان شکل جمعشدن مسئولان و دستاندرکاران امر آموزش در آن همایش احساس میشد ولی تلاش برگزارکنندگان آن نه در جهت کثرت آدمهای حاضر در سالن بلکه با انگیزه ارتقای کیفیت آموزش، به بهترین شکل انجام شد. اکنون پس از گذشت یک سال با یکی از سخنرانان آن همایش به گفتوگو نشستهایم. مهدی نویدادهم؛ دبیرکل شورایعالی آموزشوپرورش سال گذشته، در همایش عدالت و توسعه آموزشی، ویژگی مهم عدالت آموزشی را در کیفیت ارائه خدمات تربیتی تعریف کرد و خواستار اجرای دقیق و صحیح سند تحول بنیادین آموزشوپرورش در برنامه توسعه ششم شد. نویدادهم در این گفتوگو نیز عدالت آموزشی را دسترسی نابرابر به آموزش تعریف میکند و معتقد است سیستم آموزشوپرورش باید متناسب با این نابرابری، سیاستگذاری و برنامهریزی کند. همچنین رویکرد اصلی سند تحول بنیادین آموزشوپرورش را عدالت تربیتی میداند. درحالیکه یکی از اهداف مهم سند تحول بنیادین تربیت انسانی عدالتخواه است باید دید تا چه حد دانشآموزان تربیتشده مبتنی بر سند تحول نظام آموزشوپرورش عدالتجو خواهند بود. در ادامه گفتوگو را میخوانید:
تعریف شما از عدالت آموزشی چیست و با چه مولفههایی شناخته میشود؟
یکی از بحثهای استراتژیک نظام، بحث عدالت آموزشی است در سند تحول نیز یکی از راهبردهای اصلی را بسط و گسترش عدالت آموزشی قرار دادهایم. درواقع یکی از شرایط لازم برای یک جامعه متعالی و پویا و توسعهیافته دستیابی به عدالت، هم به معنای عام آن و هم به معنای خاص آن است؛ زیرا عدالت آموزشی است که زمینه را برای دستیابی به عدالت اجتماعی فراهم میکند. اگر نظام نتواند آن را تعمیم دهد قطعا شکاف طبقاتی و فاصله طبقاتی زیاد خواهد شد و نارضایتی و نابهنجاری در سیستم به وجود خواهد آمد؛ بنابراین هرچه این پدیده بیشتر تعمیم پیدا کند و برای گسترش و بسط آن هماندیشی شود قطعا به پایداری اجتماع کمک خواهد شد و جامعه پیشرفت و توسعه پیدا خواهد کرد. برای عدالت تعریفهای مختلفی وجود دارد. کمتر اندیشهورزی وجود دارد که به این موضوع نپرداخته باشد هم ازنظر تعریف واژگانی و هم ازلحاظ تعریف مفهومی و تعیین مصادیق، راهکارها و روشهای تحقق آن و یکی از دعواهای جدی مصلحان جامعه بحث دستیابی به عدالت بوده است. من وارد بحثهای فلسفی و نظری آن نمیشوم اما شاید در شرایط فعلی یک تعریف کاربردی که بتوان در حوزه آموزشوپرورش ارائه داد تعادل و توازن فرصتهای یادگیری است. هر دانشآموز متناسب با ظرفیتی که دارد باید فرصت یادگیری داشته باشد و تا جایی که فرصت و استعداد او اقتضا میکند باید رشد کند. اگر چنین شرایطی را برای جامعه به وجود بیاوریم درواقع به رعایت اصل عدالت وفادار بودهایم و آن را تعمیم دادهایم. گاهی از عدالت به معنای توزیع مساوی امکانات و منابع یاد میکنند. من در سمینار سال گذشته این را تبیین کردم و توضیح دادم که باید اجازه دهیم مدتی ما بگوییم عدالت یعنی توزیع نامتعادل امکانات و منابع. درواقع برای مدتی نخواهیم همه چیز را مساوی توزیع کنیم. دلیل آن هم زیرساختهای اولیه است که در طول زمان بسیار نامساوی شکل گرفته است. امکانات و منابع آموزشی و انسانی و ساختمان و تجهیزاتی که در استانهای مرزی کشور وجود دارد با استانهای مرکزی بههیچعنوان قابل مقایسه نیست. این امکانات و منابع را نمیتوانیم مساوی توزیع کنیم بلکه باید مدتی چشممان را ببندیم و نامساوی توزیع کنیم تا سیستم به تعادل برسد. پسازآن متوازن و متعادل، منابع و امکانات را توزیع کنیم.
در تعریف شما از عدالت آموزشی بیشتر به بیعدالتی آموزشی اشاره شد. در چه بخشهایی توجه به عدالت آموزشی ضرورت بیشتری دارد؟
درواقع من با این تعریف خواستم روی بیعدالتی موجود انگشت بگذارم که هیچ توجیهی ندارد. خود ما هم بهعنوان مسئولان آموزشوپرورش معتقدیم به اینکه امکانات آموزشی و فرصت یادگیری، نامساوی تقسیم شده است. منظور از امکانات آموزشی و فرصت یادگیری هم صرفا میز و صندلی و کامپیوتر نیست که با توزیع خوب آن عدالت آموزشی رخ دهد بلکه مهمتر از آن فرصت یادگیری و منابع انسانی است؛ یعنی شرایطی فراهم شود که یک معلم مجرب و بااستعداد و توانمند در روستاها و مناطق مرزی خدمت کند اکنون شرایط ما اینگونه نیست. برای اینکه فردی با این توان و ظرفیت بالا برود در مناطق روستایی و مرزی تدریس کند دهها زیرساخت اولیه نیاز دارد. در کار باید الزاماتی فراهم شود که بهلحاظ مادی تامین باشد و همچنین شرایطی باشد که خانواده وی نیز همراهیاش کنند وگرنه فرستادن امکانات مادی چندان سخت نیست. برنامههای درسی در کشور ایران اکنون بهگونهای است که یک کتاب درسی برای کل کشور تعریف میشود. این در حالی است که ما در کشوری با تنوع فرهنگی بسیار زیاد قرار گرفتهایم. در گذشته تصور این بود که این تنوع فرهنگی یک تهدید برای کشور است و اگر مانند ژاپن یک فرهنگ داشتیم بهتر بود اما در شرایط کنونی به این نتیجه رسیدهاند که این تنوع اقوام یک فرصت جدی است و باید مدیریت شود. تعامل میان این تنوع اقوام قطعا تعالی فرهنگی را به همراه خواهد داشت زیرا کشور ایران جزء ١١ کشور جهان است که از تنوع اقوام برخوردار است و این تنوع اقوام قدمت فرهنگی بسیار زیادی دارد. در این شرایط اقوام مختلف یکدیگر را یافتهاند و مسالمتآمیز در کنار هم زندگی میکنند و همین مسئله کشور ایران را رشد داده است. اگر مدیریت سیستم آموزشی درک کند و متناسب با اقتضای آموزشی برای این تنوع فرهنگی برنامهریزی داشته باشد یک فرصت بسیار خوب خواهد بود. متاسفانه اکنون یک کتاب برای کل کشور است و بچههای مشهدی، لر، کرد و بلوچ یک کتاب میخوانند درحالیکه فرهنگشان با هم متفاوت است. علت تاکید بسیار زیاد من بر فرهنگ این است که معتقدم آموزش بهطورکلی یک مولفه فرهنگی است و نگاه من به مقوله آموزشوپرورش یک نگاه فرهنگی است و در بستر فرهنگ جامعه تداوم دارد و با فرهنگ جامعه سیستم آموزشی باید دادوستد داشته باشد.
آیا در نظام آموزشوپرورش مولفههایی هست که بتوان بهعنوان مصادیق عدالت آموزشی از آن یاد کرد؟
روی این شاخصها و مولفهها بسیار کار شده و در منابع بهصورت طبقهبندیشده وجود دارد. ازجمله آنها میتوان به نسبت دانشآموز به معلم و یا نسبت دانشآموز به فضا یا تراکم دانشآموز به کلاس اشاره کرد. درواقع همه اینها شاخصهای توزیع عدالت در آموزشوپرورش است و به آن پرداخته میشود اما من ذهنم بیشتر درگیر مباحث مغفولواقعشده در عدالت تربیتی است. اگر این مسئله را نتوان ردیابی کرد، عدالت ظاهری، مشکلی را حل نمیکند. فرض کنید هر ١٥ دانشآموز یک معلم داشته باشند ولی این ١٥ نفر در مرزهای کشور توسط یک سرباز معلم تحت تعلیم قرار میگیرند و این را مقایسه کنید با ١٥ نفری که در تهران زیر نظر معلمی فوقلیسانس با ٢٠ سال سابقه کاری آموزش میبینند. قطعا دو آموزش اتفاق میافتد درحالیکه نرم نشان میدهد برای هر ١٥ دانشآموز یک معلم در نظر گرفته شده است. اگرچه ظاهرا عدالت آموزشی است اما در متن آن بیعدالتی موج میزند؛ پس ابعاد کیفی و فرهنگی را دیدن، بسیار اهمیت دارد. بر اساس همین کاستیهای سیستم آموزشوپرورش بود که تعدادی از کارشناسان به دنبال این بودند که کل نظام آموزشوپرورش آن ویژگیهای لازم ازجمله وفاداری به عدالت آموزشی و تربیتی را دارا هست یا خیر. درنهایت به این نتیجه رسیدند که کل سیستم مشکل دارد و کارآمدی و اثربخشی لازم را ندارد؛ بنابراین بحث تحول بنیادین در آموزشوپرورش مطرح شد. این تحول پیشفرضش این است که وضع موجود از زوایای مختلف نقدپذیر است که یکی از آنها همین عدالت آموزشی است؛ برای مثال نمیتواند بحث همبستگی ملی را تقویت کند و شکاف اجتماعی را افزایش میدهد. بخش مشهود آن جایی است که دانشآموزی دسترسی راحت به اینترنت و امکانات اینچنینی دارد اما در مکانی دیگر این امکانات وجود ندارد پس درنتیجه دو نسل تربیت میشوند. نسل باسواد و نسل بیسواد و هر دو از مدرسه فارغالتحصیل میشوند. یکی نسلی که نمیتواند برخورد علمی و بهروز داشته باشد و دیگری نسلی است که توانمند و هوشمند است. پس این منجر به شکاف نسلی میشود. درواقع اگر در گذشته شکاف میان غنی و فقیر بود امروزه این شکاف میان باسواد و بیسواد فناوری است و همین زمینهای میشود برای اینکه بیعدالتی رخ دهد.
سند تحول بنیادین آموزشوپرورش با چه رویکردی به عدالت آموزشی نگاه میکند؟
یکی از راهبردهای جدی سند تحول، بحث عدالت آموزشی است. البته در آنجا ما واژه عدالت تربیتی را داریم که اعم از آموزشوپرورش مصطلح امروز ماست. مجموعه فعالیتهای آموزشی و پرورشی رایج با عنوان تربیت یاد میشود. مجموعه فعالیتهایی که به تقویت مهارتها و توانمندیهای یک فرد و شایستگیهای او در تمام ساحتهای وجودی وی کمک میکند. درواقع وقتی گفته شود تربیت صرفا تربیت مذهبی یا اخلاقی یا سیاسی مد نظر نیست بلکه تربیت فناورانه، هنری، زیستی، بدنی همه مجموعه اینها را در سند تحول با واژه تربیت یاد کردهایم؛ بنابراین گفته شده است تربیت در ساحتهای ششگانه وجودی انسان. عدالت تربیتی یعنی عدالتی که به همه این ابعاد بتواند بپردازد. برای مثال در مدارس دخترانه باید امکان ورزش باشد. وقتی دانشآموزان دختران ما در خانه یا خیابان امکان ورزش ندارند پس مدرسه باید این امکان را فراهم کند. اگر برای مدرسه یک آپارتمان کوچکی اجاره شود که صرفا میز و نیمکت و معلم و درس دایر باشد و دانشآموز دختر ما امکان ورزش نداشته باشد حتی اگر در پایتخت باشد در حق وی بیعدالتی رخ داده است. پس برای تحقق عدالت باید به همه ابعاد وجودی انسان توجه کرد و برای رسیدن به این مرحله، کار سنگینی در پیش است. مهم این است که نسلی داشته باشیم که همه ابعاد را در کنار هم داشته باشد و رشد متعادل و متوازن داشته باشد و هیچ بُعد از زندگیاش به دلیل حاکمیت ابعاد دیگر قربانی نشده باشد. نقدی که به مدرنیته و پستمدرنیته میشود نیز از همین نظر است. درواقع انسانها را تکساحتی کردهایم و انسانها در کاری تخصصی شدهاند اما همه ابعاد وجودیشان رشد نکرده است. عدالت آموزشی و عدالت تربیتی زمانی محقق میشود که فرصت یادگیری برای رشد همهجانبه انسان فراهم باشد. اگر نظام آموزشوپرورش ما بتواند این فرصت یادگیری را ایجاد کند و یک انسان چند بُعدی تربیت کند پس میتوان گفت سیستم، عادلانه برخورد کرده است اما اگر در هر بُعدی کم بگذارد به انسان، بیعدالتی شده زیرا اجازه رشد از او گرفته شده است.
با وجود اینکه سند تحول به عدالت تربیتی در دو بُعد کمیوکیفی توجه کرده است اما در همان شروع کار و در بخش بیانیه ارزشها به نظر میرسد بسیار آرمانی نوشته شده است. به نظر شما این سند بر اساس یک چشمانداز ایدئالیستی و تا حدودی دور از دسترس نوشته نشده است؟
در ابتدا باید گفت اسناد تحول باید تا حدودی آرمانگرا باشند یعنی ترسیم یک آینده روشن و افق شوقانگیز تا انگیزه حرکت ایجاد شود. پس در آنجا باید جذابیتهایی برای حرکت روبهجلو باشد. همه اسناد تحول اینچنین هستند. ازسویدیگر وقتی گفته میشود بیانیه ارزشها؛ ارزشها مترادف با ارزشهای دینی نیست بلکه ارزشهای علمی و هنری و زیستی هم در نظر گرفته شده است. درست است که وقتی در یک جامعه دینی زندگی میکنید ارزشهای دینی محور قرار میگیرند اما بیانیه ارزشها صرفا تجلیات یکبعدی دین نیست؛ بنابراین وقتی گفته میشود بیانیه ارزشها همه ابعاد انسان را دربر میگیرد و عدالت آموزشی پرداختن به همه این ابعاد انسانی است. اگر آموزشوپرورشی داشته باشیم که آموزش اقتصادی نداشته باشد درواقع ناقص تربیت میکند. پس ضرورت دارد در نظام آموزشوپرورش کارکردن مقدس شمرده شود و به دانشآموز در این زمینه آموزش لازم را بدهد. تمام این موارد چیزی است که سند تحول مدعی آن است که باید اتفاق بیفتد. حال اینکه اتفاق بیفتد یا خیر، بحث دیگری است. نگاهی که در فرایند تدوین این سند بوده یکی از راهبردهای جدیاش بحث عدالت تربیتی است. من هشدار میدهم که معمولا این عدالت میرود به سمت توزیع منابع و امکانات و از این باید پرهیز کرد. اگر یک معلم توانمند در شهرستان تدریس کند و کلاس در زیر یک چادر تشکیل شود قطعا عادلانهتر و ارزشمندتر است تا اینکه میز و کامپیوتر و موبایل باشد اما یک معلم بیسواد داشته باشد. پس نگاه آموزشی حاکم بر آن نوع آموزش در شهرستان باید مد نظر قرار گیرد تا عدالت رخ دهد. البته اگر منابع مادی باشد که بسیار خوب است ولی با توجه به محدودیتهایی که در کشور وجود دارد باید دید اولویت با چه چیزی است. پس گام اول این است که ناعادلانه برخورد کنیم و برای مکانهایی که کم گذاشتهام وقت بیشتری بگذاریم. البته نهفقط امکانات مادی بلکه منابع انسانی مناسب در اختیار آنها گذاشته شود.
در سند تحول بارها از کلمه عدالت نام برده شده است و در بخش اهداف به تربیت یک انسان عدالتخواه اشاره دارد. آیا با توجه به شرایط امروز جامعه میتوان انتظار داشت خروجی دانشآموزان تربیتشده در این سیستم افرادی با ویژگیهای برجسته عدالتخواهی و عدالتجویی باشد؟
بخشی از این نیاز افراد را آموزشوپرورش باید پاسخگو باشد و بخشی از آن را جامعه پاسخ میدهد. فضای عمومی جامعه ما خوشبختانه با توجه به فرهنگ زیبای عاشورا و مکتب امام حسین (ع) گرایش به سمت عدالتخواهی دارد. این نگاه در تاروپود فرهنگی جامعه وجود دارد زیرا قدمت زیادی دارد. پس با تبلیغ و شعار ممکن است کموزیاد شود اما اگر ضعفی هست در عملکرد ما مسئولان است وگرنه مکتب امام حسین (ع) ریشه در آبوخاک این مملکت دارد. پس این یک بحث عمیق فرهنگی دارد. اگر سیستم آموزشوپرورش ما ضعیف باشد و نتواند وظیفه خود را برای تربیت یک نسل عدالتخواه و عدالتجو تامین کند فرهنگ عمومی جامعه این بخش را تامین میکند اما چهبهتر که آموزشوپرورش هم بتواند وظیفه خود را در این بُعد بهخوبی ایفا کند. آموزشوپرورش باید بتواند بهلحاظ علمی و متناسب با مراحل رشد دانشآموز این بعد عدالتخواهی را در وی نهادینه کند. کار بسیار سختی است. بسیاری از زمینهها نیاز به راهبردهای پژوهشی دارد. در این دهه اخیر بحثی مطرح شده است با عنوان آموزشوپرورش ارزشها که در تمام دنیا روی این قضیه در حال کارکردن است. موضوع این است که ارزشها را چگونه آموزش دهیم. ظاهر قضیه ساده است اما وقتی به عمق میرویم کار پیچیدهای است؛ مثلا کدام ارزش در سن ابتدایی باید آموزش داده شود و کدام در متوسطه اول یا دوم گفته شود و بیشترین اثربخشی را داشته باشد بسیار جای تامل دارد.
این طبقهبندی ارزشها در سند تحول انجام شده است؟
خیر، هنوز این کار انجام نشده است. البته این موضوع کاملا بحث جدیدی است که در دنیا مطرح میشود. اینکه چگونه و کجا ارزشها باید آموزش داده شوند تا بیشترین اثربخشی را داشته باشند بسیار اهمیت دارد. درواقع نه ما هنوز روی این مسئله کار کردهایم و نه دیگران.
با توجه به محدودیت عملی آموزشوپرورش، با اجرائیشدن کامل سند تحول بنیادین آموزشوپرورش ارزیابی شما از تحقق عدالت آموزشی چیست و آیا این امر محقق خواهد شد؟
من بر اساس یک باور دینی، یک اعتقادی دارم که شاید بخشی از آن شعاری باشد. من معتقدم مجموعه جهان و مجموعه حرکت تاریخ به سمت عدالت در حال پیشروی است. این باور را از کجا آوردهام؟ چون معتقد به بحث مهدویت و امام زمان (عج) هستم و از ویژگیهای این اعتقاد باورداشتن به عدالتخواهی و بسط عدالت است. این دردانه خلقت قرار است بیاید و عدالت را در جهان بگستراند؛ اما کی این امام همام میآید؟ زمانی که بستر آماده باشد و زمانی که جامعه پذیرای این عدالت باشد؛ بنابراین هرچه به سمت جلو میرویم به سمت عدالتخواهی در حرکت هستیم و به آن نزدیک میشویم. همچنین هرچه به سمت جلو میرویم به سمت عقلانیت حرکت میکنیم. جوامع در جهان عقلانیتر اداره میشوند؛ پس کل جهان به سمت علم جلو میرود. درواقع از ویژگیهای اندیشه شیعی همین موارد است. تمام ویژگیهایی که در ارتباط با امام زمان (عج) گفته شده است یکبهیک در حال تجلی است. جامعه دانشبنیان این اواخر بسیار مطرح شده و مورد تاکید و پیگیری است. درحالیکه در احادیث آمده وقتی امام زمان (عج) میآیند جامعه شما علمی و عقلانی و عدالتمحور میشود. پس با وجود ظلمهایی که در جهان میبینم، باورم این است که به سمت عدالت در حرکت هستیم؛ بنابراین واژه عدالت آموزشی را چند سال است در ادبیات آموزشوپرورش میبینید و در اسناد رسمی یونسکو از این واژهها استفاده میشود. این در حالی است که در احادیث دینی ما بسیار قبلتر به این مسئله پرداخته شده است. بههمیندلیل به سمت عدالت حرکت میکنیم و انشاءالله نسلی تربیت شود که خواهان عدالت باشد و تحمل عدالت را داشته باشد.
منبع دریافت این مطلب : روزنامه شرق
بودجه آموزشوپرورش برای سال ١٣٩٤ حدودا برابر با ٢٥ هزار میلیارد تومان پیشبینی شده که از حیث مبلغ حدود ٩ درصد از کل مصارف بودجه عمومی دولت را تشکیل میدهد. این بودجه عمدتا عاید ادارات آموزشوپرورش استانها و نهایتا نیز عمدتا صرف هزینههای پرسنلی و حقوق و مزایای فرهنگیان میشود که البته اغلب از پایینبودن آن ناراضی هستند. چنانچه بودجه مذکور را بر مجموع حدود ١٣ میلیون دانشآموز فعلی کشور (در مقاطع آمادگی، ابتدایی، راهنمایی و متوسطه) تقسیم کنیم، سرانه آموزشی (بودجه اختصاصیافته به هر دانشآموز در مدارس کشور اعم از دولتی، نیمهدولتی، نمونهدولتی و غیرانتفاعی) به حدود دو میلیون تومان در سال میرسد که یارانه نسبتا قابلتوجهی است.
همهساله نیز به بر عمق کمبود بودجه دولتی در نظام آموزشی افزوده میشود، اما همچنان همگان -از دانشآموز و اولیای وی گرفته تا معلم و کادر اداری مدرسه- از وضع موجود ناراضی هستند و کوچکترین خلاقیتی -نه در بین دانشآموزان و نه در بین معلمان- امکان بروز نمییابد. واقعیت این است که مدارس دولتی و نیمهدولتی در ایران، همهساله دریافتکننده قریب به یکدهم بودجه عمومی دولت (بهعبارت دقیقتر یکدهم انواع مالیاتهای پرداختی توسط آحاد اقتصادی) هستند تا به تربیت و آموزش فرزندان این کشور بپردازند. آنچه بیش از همه تعجبآور و تلنگری برای سیاستگذاران است، میزان برتری مدارس غیرانتفاعی -بدون دریافت یارانه دولتی- در رقابت با مدارس دولتی است، بدان حد که اولیای دانشآموزان حاضرند با وجود پرداخت مالیات، از سهم یارانهای خود در مدارس دولتی بگذرند و هزینههای بسیار بیشتری را متحمل شوند و فرزندان خود را در مدارس غیردولتی ثبتنام کنند، اما –بهزعم خویش- تربیت فرزندان را به نااهل نسپرند.
راهحل غلبه بر چنین روشی، ساده است. باید یارانه را بهجای «مدرسه»، به «تحصیل» پرداخت. این موضوع بهسادگی از طریق اعطای بُن آموزشی از طرف دولت به هریک از دانشآموزان امکانپذیر است، بهنحویکه نهایتا صرفا در یکی از مدارس (دولتی، نیمهدولتی یا غیرانتفاعی) کشور قابل خرج باشد. درآنصورت مدارس مدارس بیکیفیت، احتمالا صرفا مجبور به ارتزاق از قبل همین بنها خواهند بود، حال آنکه مدارس باکیفیت میتوانند اولیا را راضی به پرداخت مبلغی مازاد بر بُنها کنند. چنانچه مدرسهای بود که کسی حاضر به هزینهکرد بُنهای خود در آنجا نبود، یا ملزم به ارتقای کیفیت خود است یا مآلا از گردونه رقابت حذف خواهند شد.
دراینصورت رقابت واقعی که متضمن پیشرفت در دنیای کنونی است، بر مدارس و نظام آموزشی حکمفرما خواهد شد. نتیجه آنکه اگر مدیر مدرسهای راهحلی برای کاهش هزینهها -ضمن حفظ یا ارتقای کیفیت- یافت، مورد تشویق قرار میگیرد. چنین مدیری بیشترین انگیزه را برای جذب معلمان باکیفیت و پرداختی متناسب به آنها خواهد داشت. ضمن اینکه روشهای آموزشی متنوعی نیز شکل گرفته و به محک آزمون گذاشته خواهد شد و بهترین آنها از سوی سایر رقبا مورد گرتهبرداری قرار خواهد گرفت؛ مشابه روالی که در مدارس غیرانتفاعی امروز بهشدت رایج است. مردم نیز خروجی مدارس برگزیده را برحسب فارغالتحصیلان گذشته یا عملکرد دانشآموزان فعلی در امتحانات میسنجند و -اگر منافع احتمالی بر هزینههای آن بچربد- متناسب با همان نیز راغب به پرداخت شهریه اضافه هستند. گرچه صحبت از تنوع و تکثر در محتوا یا شکل آموزش در مدارس ایران تا به امروز مسموع نبوده و کلیه دانشآموزان الزاما میبایست مجموعه دروس واحدی را گذرانده و امتحان بدهند؛ اما طرح مذکور حداقل به مدارس این امکان را میدهد تا کنار برنامه مصوب، سایر دروس کاربردی و فعالیتهای فوقبرنامه علمی، فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و هنری دیگر را نیز با درنظرگرفتن تفاوتهای منطقهای -اگر خود صلاح میدانند و اولیا نیز راغب به پرداخت بابت آنها هستند- گنجانده و بازخورد آنها را دریافت کنند.
البته مخالفین نظام آموزشی بُنمحورِ پیشنهادی میتوانند چنین استدلال کنند که ارائه چنین طرحی به معنای اعطای یارانه و انتقال ثروت به متمکنینی است که هماکنون نیز فرزندان خود را به مدارس غیرانتفاعی میفرستند. این مسئله تقریبا بلاموضوع است، چراکه درحالحاضر فقط حدود ١٠ درصد (١,٤ میلیون نفر) از اولیا، فرزندان خود را به مدارس غیرانتفاعی میفرستند و قریب به ٩٠ درصد مردم از مدارسی به نحوی از انحا دولتی استفاده میکنند. بههمینسیاق، عدهای ممکن است نظام پیشنهادی مذکور را متهم کنند که منجر به افزایش نابرابری آموزشی میشود؛ اما حتی در نظام آموزشی امروز نیز آنچه تعیینکننده مدرسه دانشآموزان است محل زندگی افراد و آنچه تعیینکننده محل زندگی افراد است عمدتا سطح درآمد اولیای آنهاست. حال آنکه مهمترین تفاوت نظام آموزشی پیشنهادی با وضعیت کنونی این است که امکان استفاده از مدارس بهتر و باکیفیتتر را برای عدهای از دانشآموزان بیبضاعت -که اولیا آنها نگران آینده فرزندان خود بوده و در کنار بُن آموزشی دریافتی، حاضر به پرداخت مابهالتفاوت اندکی در سال هستند- نیز فراهم میکند. موضوعی که در نظام آموزشی بدون بُن و مدارس غیرانتفاعی بییارانه کنونی، برایشان بسیار پرهزینه تمام میشود؛ ضمن آنکه احتمالا لزوم تغییر محل زندگی را نیز در پی دارد که اساسا برای افراد بیبضاعت غیرممکن، ولی پرداخت هزینههای رفتوآمد در نظام پیشنهادی برایشان ممکن است. بدیهی است طرح پیشنهادی فوقالذکر مدعی حذف اختلاف طبقاتی نیست، اما آن را کمرنگ میکند. چراکه امروزه فقط عده قلیلی از افراد میتوانند از عهده شهریه مدارس برگزیده برآیند و عموما صندلیهای دانشگاههای برتر کشور نیز توسط فارغالتحصیلان همان مدارس اشغال میشود که والدین آنها از عهده کلاسها و کتب فوقالعاده مورد نیاز برای گذر از سد کنکور برمیآیند. حال آنکه در نظام آموزشی پیشنهادی، کافی است اولیای فرد، فقط مابهالتفاوت شهریه مدارس دولتی و غیرانتفاعی مد نظر را بپردازند. ضمن آنکه اگر آموزش، دغدغه اولیای دانشآموزان ساکن در محلههای پایینشهر باشد، وجود مدارس باکیفیت در آن مناطق از جانب همان اولیا توجیه مییابد و چهبسا با مدارس شمال شهر نیز به رقابت برخیزد.
نویسنده مطلب : سهیل پورصادقی حقیقت