احمد شاملو در 21 آذر 1304 در خانه شماره 134 خیابان صفی علیشاه تهران متولد شد. پدرش حیدر نام داشت که تبار او به گفته شاملو در شعری از مجموعهی مدایح بیصله، به اهل کابل برمیگشت؛ مادرش کوکب عراقی است. دورهی کودکی را به خاطر شغل پدر که افسر ارتش بود و هرچند وقت را در جایی به ماموریت میرفت، در شهرهایی چون رشت و سمیرم و اصفهان و آباده و شیراز گذراند. (به همین دلیل شناسنامهٔ او در شهر رشت گرفته شدهاست و محل تولد در شناسنامه رشت نوشته شدهاست.)
دوران دبستان را در شهرهای خاش و زاهدان و مشهد گذراند و از همان دوران اقدام به گردآوری مواد فرهنگ عامه کرد. دوره دبیرستان را در بیرجند و مشهد و تهران گذراند و سال سوم دبیرستان را در دبیرستان ایرانشهر تهران خواند و به شوق آموختن دستور زبان آلمانی در سال اول دبیرستان صنعتی ثبتنام کرد. در اوایل دهه 20 خورشیدی پدرش برای سر و سامان دادن به تشکیلات از هم پاشیده ژاندرمری به گرگان و ترکمنصحرا فرستاده شد. او همراه با خانواده به گرگان رفت و به ناچار در کلاس سوم دبیرستان ادامه تحصیل داد. در آن هنگام در فعالیتهای سیاسی شمال کشور شرکت کرد و بعدها در تهران دستگیر شد و به زندان شوروی در رشت منتقل گردید. پس از آزادی از زندان با خانواده به رضائیه(ارومیه) رفت و تحصیل در کلاس چهارم دبیرستان را آغاز کرد. با به قدرت رسیدن پیشهوری و جبهه دموکرات آذربایجان به همراه پدرش دستگیر میشود و دو ساعت جلوی جوخه آتش قرار میگیرد تا از مقامات بالا کسب تکلیف کنند. سرانجام آزاد میشود و به تهران باز میگردد و برای همیشه ترک تحصیل میکند.
ازدواج اول و چاپ نخستین مجموعهٔ شعر
در بیست و دو سالگی (1326) با اشرف الملوک اسلامیه ازدواج کرد. هر چهار کودک او، سیاوش، سامان، سیروس و ساقی حاصل این ازدواج هستند. در همین سال اولین مجموعه اشعار او با نام «آهنگهای فراموش شده» به چاپ میرسد و همزمان کار در نشریاتی مثل «هفته نو» را آغاز میکند.
در سال 1330 او شعر بلند «23» و مجموعه اشعار «قطع نامه» را به چاپ میرساند. در سال 1331 به مدت حدود دو سال مشاورت فرهنگی سفارت مجارستان را به عهده دارد.
دستگیری و زندان
در سال 1332 پس از کودتای 28 مرداد با بسته شدن فضای سیاسی ایران مجموعه اشعار آهنها و احساس توسط پلیس در چاپخانه سوزانده میشود و با یورش ماموران به خانه او ترجمه طلا در لجن اثر ژیگموند موریس و بخش عمده کتاب پسران مردی که قلبش از سنگ بود اثر موریوکایی با تعدادی داستان کوتاه نوشته خودش و تمام یادداشتهای کتاب کوچه از میان میرود و با دستگیری مرتضی کیوان نسخههای یگانه ای از نوشتههایش از جمله مرگ زنجره و سه مرد از بندر بیآفتاب توسط پلیس ضبط میشود که دیگر هرگز به دست نمیآید. او موفق به فرار میشود اما پس از چند روز فرار از دست ماموران در چاپخانه روزنامه اطلاعات دستگیر شده، به عنوان زندانی سیاسی به زندان موقت شهربانی و زندان قصر برده میشود. در زندان علاوه بر شعر به نوشتن دستور زبان فارسی میپردازد و قصه بلندی به سیاق امیر ارسلان و ملک بهمن مینویسد که در انتقال از زندان شهربانی به زندان قصر از بین میرود. در 1334 پس از یک سال و چند ماه از زندان آزاد میشود.
ازدواج دوم و انتشار هوای تازه
در 1336 با طوبی حائری ازدواج میکند (دومین ازدواج او نیز مانند ازدواج اول مدت کوتاهی دوام میآورد و چهار سال بعد در 1340 از همسر دوم خود نیز جدا میشود.) در این سال با انتشار مجموعه اشعار هوای تازه خود را به عنوان شاعری برجسته تثبیت میکند. این مجموعه حاوی سبک نویی است و بعضی از معروفترین اشعار شاملو همچون پریا و دخترای ننه دریا در این مجموعه منتشر شدهاست. در همین سال به کار روی اشعار حافظ، خیام و بابا طاهر نیز روی میآورد. پدرش نیز در همین سال فوت میکند. در سال 1340 هنگام جدایی از همسر دومش همه چیز از جمله برگههای تحقیقاتی کتاب کوچه را رها میکند.
فعالیتهای سینمایی و تهیه نوار صوتی
در سال 1338 شاملو به اقدام جدیدی یعنی تهیه قصه خروس زری پیرهن پری برای کودکان دست میزند. در همین سال به تهیه فیلم مستند سیستان و بلوچستان برای شرکت ایتال کونسولت نیز میپردازد. این آغاز فعالیت سینمایی جنجالآفرین احمد شاملو است. او بخصوص در نوشتن فیلمنامه و دیالوگنویسی فعال است. در سالهای پس از آن و بهویژه با مطرح شدنش به عنوان شاعری معروف، منتقدان مختلف حضور سینمایی او را کمرنگ دانستهاند. خود او میگفت: «شما را به خدا اسمشان را فیلم نگذارید.» و بعضی شعر معروف او دریغا که فقر/ چه به آسانی/ احتضار فضیلت است را به این تعبیر میدانند که فعالیتهای سینمایی او صرفا برای امرار معاش بودهاست. شاملو در این باره میگوید: «کارنامهٔ سینمایی من یک جور نان خوردن ناگزیر از راه قلم بود و در حقیقت به نحوی قلم به مزدی!»
در سال 1339 با همکاری هادی شفائیه و سهراب سپهری ادارهٔ سمعی و بصری وزارت کشاورزی را تاسیس میکند و به عنوان سرپرست آن مشغول به کار میشود.
آشنایی و ازدواج با آیدا سرکیسیان
شاملو در 14 فروردین 1341 با آیدا سرکیسیان آشنا میشود. این آشنایی تاثیر بسیاری بر زندگی او دارد و نقطه عطفی در زندگی او محسوب میشود. در این سالها شاملو در توفق کامل آفرینش هنری به سر میبرد و بعد از این آشنایی دوره جدیدی از فعالیتهای ادبی او آغاز میشود. آیدا و شاملو در فروردین 1343 ازدواج میکنند و در ده شیرگاه (مازندران) اقامت میگزینند و تا آخر عمر در کنار او زندگی میکند. شاملو در همین سال دو مجموعه شعر به نامهای آیدا در آینه و لحظهها و همیشه را منتشر میکند و سال بعد نیز مجموعهیی به نام آیدا، درخت و خنجر و خاطره! بیرون میآید و در ضمن برای بار سوم کار تحقیق و گردآوری کتاب کوچه آغاز میشود.
در سال 1346 شاملو سردبیری قسمت ادبی و فرهنگی هفتهنامه خوشه را به عهده میگیرد. همکاری او با نشریه خوشه تا 1348 که نشریه به دستور ساواک تعطیل میشود، ادامه دارد. در این سال او به عضویت کانون نویسندگان ایران نیز در میآید. در سال 1347 او کار روی غزلیات حافظ و تاریخ دوره حافظ را آغاز میکند. نتیجه این تحقیقات بعدها به انتشار دیوان جنجالی حافظ به روایت او انجامید.
در اسفند 1350 شاملو مادر خود را نیز از دست میدهد. در همین سال به فرهنگستان زبان ایران برای تحقیق و تدوینِ کتاب کوچه، دعوت شد و به مدت سه سال در فرهنگستان باقی ماند.
سفرهای خارجی
شاملو در دهه 1350 نیز به فعالیتهای گسترده شعر، نویسندگی، روزنامه نگاری (از جمله همکاری با کیهان فرهنگی و آیندگان)، ترجمه، سینمایی (از جمله تهیه گفتار برای چند فیلم مستند به دعوت وزارت فرهنگ و هنر) و شعرخوانی خود (از جمله در انجمن فرهنگی کوته و انجمن ایران و امریکا) ادامه میدهد. در ضمن سه ترم به تدریس مطالعه آزمایشگاهی زبان فارسی در دانشگاه صنعتی مشغول میشود. در 1351 به علت معالجه آرتروز شدید گردن به پاریس سفر میکند تا زیر عمل جراحی گردن قرار گیرد. سال بعد، 1352، مجموعه اشعار ابراهیم در آتش را به چاپ میرساند. در 1354 دانشگاه رم از او دعوت میکند تا در کنگره نظامی گنجوی شرکت کند و از همین رو عازم ایتالیا میشود. در همین سال دعوت دانشگاه بوعلی برای سرپرستی پژوهشکدهٔ آن دانشگاه را میپذیرد و به مدت دو سال به این کار اشتغال دارد.
در 1355 انجمن قلم و دانشگاه پرینستون از او برای سخنرانی و شعرخوانی دعوت میکنند و از همین رو عازم ایالات متحده میشود. در این سفر او به سخنرانی و شعرخوانی در بوستون و برکلی میپردازد و پیشنهاد دانشگاه کلمبیای نیویورک برای تدوین کتاب کوچه را نمیپذیرد. در ضمن با شاعران و نویسندگان مشهور جهان همچون یاشار کمال، آدونیس، البیاتی و وزنیسینسکی از نزدیک دیدار میکند. این سفر سه ماه به طول میکشد و شاملو سپس به ایران باز میگردد.
هنوز چند ماه نگذشته که او دوباره به عنوان اعتراض به سیاستهای دولت ایران، کشور را ترک میکند و به امریکا سفر میکند و یک سالی در آنجا زندگی میکند و در این مدت در دانشگاههای مختلفی سخنرانی میکند. در 1357 او از آمریکا به انگلستان میرود و در آنجا مدتی سردبیری هفتهنامه «ایرانشهر» در لندن را به عهده میگیرد.
انقلاب و بازگشت به ایران
با وقوع انقلاب ایران و سقوط رژیم شاهنشاهی، شاملو تنها چند هفته پس از پیروزی انقلاب به ایران باز میگردد. در همین سال انتشارات مازیار اولین جلد کتاب کوچه را در قطع وزیری منتشر میکند. شاملو در ضمن به عضویت هیات دبیران کانون نویسندگان ایران در میآید و به کار در مجلات و روزنامههای مختلف میپردازد. او در 1358 سردبیری هفتهنامه کتاب جمعه را به عهده میگیرد. این هفتهنامه پس از انتشار کمتر از چهل شماره توقیف میشود.
شاملو در این سالها مجموعه اشعار سیاسی خود را با صدای خود میخواند و به صورت مجموعهٔ کتاب و نوار صوتی کاشفان فروتن شوکران منتشر میکند. از جمله اشعار این مجموعه مرگ وارطان است که شاملو اشاره میکند تنها برای فرار از اداره سانسور مرگ نازلی نام گرفته بودهاست و در واقع برای بزرگداشت وارطان سالاخانیان، مبارز کمونیست ایرانی، بودهاست.
از 1362 با بستهتر شدن فضای سیاسی ایران چاپ آثار شاملو نیز متوقف میشود. هر چند خود شاملو متوقف نمیشود و کار ترجمه و تالیف و سرودن شعر را ادامه میدهد در این سالها بهویژه روی کتاب کوچه با همکاری همسرش آیدا مستمر کار میکند و ترجمهٔ رمان دن آرام را نیز پیمیگیرد. تا آن که ده سال بعد 1372 با کمیبازتر شدن فضای سیاسی ایران آثار شاملو به صورت محدود اجازه انتشار میگیرد.
1367 به آلمان سفر میکند تا به عنوان میهمانِ مدعوِ دومین کنگرهٔ بینالمللی ادبیات: اینترلیت 2 تحت عنوان جهانِ سوم: جهانِ ما در ارلانگن آلمان و شهرهای مجاور در این کنگره شرکت کند. در این کنگره نویسندگانی از کشورهای مختلف حضور داشتند از جمله عزیز نسین، دِرِک والکوت، پدرو شیموزه، لورنا گودیسون و ژوکوندا بِلی. عنوان سخنرانی شاملو در این کنگره «من دردِ مشترکم، مرا فریاد کن!» بود. در ادامه این سفر دعوت انجمن قلم (Pen) و دانشگاه یوتهبوری به سوئد و ضمن اجرای شب شعر با هیئت ریسهٔ انجمن قلم سوئد نیز ملاقات میکند.
1369 برای شرکت در سیرا 90 توسط دانشگاه UC برکلی به عنوان میهمان مدعو به آمریکا سفر کرد. سخنرانی وی به نام «نگرانیهای من» و «مفاهیم رند و رندی در غزل حافظ.» واکنش گستردهٔی در مطبوعات فارسی زبان داخل و خارج کشور داشت و مقالات زیادی در نقد سخنران شاملو نوشته شد. در این سفر دو عمل جراحی مهم روی گردن شاملو صورت گرفت با این حال چندین شب شعر توسط وی برگزار شد و ضمنا به عنوان استاد میهمان یک ترم در دانشگاه UC برکلی دانشجویان ایرانی به (زبان، شعر و ادبیات معاصر فارسی) را نیز تدریس کرد و در همین موقع ملاقاتی با لطفی علیعسکرزاده ریاضیدان شهیر ایرانی داشت.
سال 1370 بعد از سه سال دوری از کشور به ایران بازگشت و تا آخر عمر دیگر از کشور خارج نشد.
سرانجام
سالهای آخر عمر شاملو کم و بیش در انزوایی گذشت که به او تحمیل شده بود. از سویی تمایل به خروج از کشور نداشت و خود در این باره میگویید: «راستش بار غربت سنگینتر از توان و تحمل من است... چراغم در این خانه میسوزد، آبم در این کوزه ایاز میخورد و نانم در این سفرهاست.» از سوی دیگر اجازه هیچگونه فعالیت ادبی و هنری به شاملو داده نمیشد و اکثر آثار او از جمله کتاب کوچه سالها در توقیف مانده بودند. بیماری او نیز به شدت آزارش میداد و با شدت گرفتن بیماری مرض قندش، و پس از آن که در 26 اردیبهشت 1376، در بیمارستان ایرانمهر پای راست او را از زانو قطع کردند روزها و شبهای دردناکی را پشت سر گذاشت. البته در تمام این سالها کار ترجمه و بهخصوص تدوین کتاب کوچه را ادامه داد و گهگاه از او شعر یا مقالهای در یکی از مجلات ادبی منتشر میشد. او در دهه هفتاد با شرکت در شورای بازنگری در شیوهٔ نگارش و خط فارسی در جهت اصلاح شیوهٔ نگارش خط فارسی فعالیت کرد و تمام آثار جدید یا تجدید چاپ شدهاش را با این شیوه منتشر کرد.
سرانجام در ساعت 9 شب دوم مرداد 1379 (چند ساعت بعد از آن که دکتر معالجش او و آیدا را در خانهٔشان در شهرک دهکدهٔ فردیس کرج تنها گذاشت، درگذشت.
کلمات کلیدی مطلب: مقالات | مقالات علمی و آموزشی | مشاهیر و شخصیت ها | زندگینامه احمد شاملو
نابینایان می توانند رقصنده حرفه ای باله شوند
برای کسی که نابینا یا کم بیناست، باله رقصیدن بسیار دشوار و رقصنده حرفه ای باله شدن، غیرممکن به نظر می رسد. اما برنامه آموزشی یک گروه رقص در برزیل نشان داده که این فرض اشتباه است. مبتکر این طرح فرناندا بیانکینی است.
بیانکینی رقصنده و فیزیوتراپ است و از 20 سال پیش به نابینایان رقص باله یاد می دهد. 120 شاگرد دارد. شاگردانش بین سه تا 60 سال سن دارند. وی طی سالها متدش را گسترش داده است. با کمک روش آموزشی وی، نابینایان می توانند مثل افراد معمولی باله برقصند.
این کلاسها تعادل، حس اعتماد به نفس شاگردان را بیشتر می کند و همچنین در افزایش ادراک آنها از محیط اطرافشان نقش دارد. برخی از شاگردان بیانکینی کاملا نابینا هستند، برخی از آنها در بینایی مشکل دارند.
تلاشهای فرناندا بیانکینی تنها به آموزش محدود نمی شود. او می خواهد نگاه مردم را نسبت به کسانی که ناتوانی جسمی دارند، تغییر دهد.
وی قصد دارد با الهام از همین شعار مدارسی مشابه در برزیل و سراسر دنیا تاسیس کند
«بیت باکسینگ» برای دانش آموزان نابینا
دانش آموزان مدرسه «لاول برای نابینایان» در برانکس، شمال محله منهتن نیویورک، «بیت باکسینگ» (beatboxing) می آموزند. «بیت باکسینگ» یعنی تولید نت توسط دهان.
کلاسهای «بیت باکسینگ» درس در چارچوب برنامه موسوم به «بیت راکرز یا نوازندگان بیت» برگزار می شود. با کمک این برنامه دانش آموزان نابینا یا کسانی که دچار اختلال بینایی هستند، می توانند بهتر از صدایشان استفاده کنند
کیک درام (kick drum)، هی هت (hi hat)، و اسنِیر (Sanre) صداهای اصلی برای تولید صداهای شبیه به صدای سازهای کوبه ای با دهان هستند. اما اینک تبدیل به ابزاری جدید و موفق برای یادگیری شده اند. این برنامه پنج سال است که در این مدرسه اجرا می شود.
در حال حاضر برنامه «بیت» (B.E.A.T) مشغول آماده کردن مواد درسی گفتار درمانی بر اساس تمرین، بازی و شیوه بیان است. هدف این است که دانش آموزان بتوانند حروف را به درستی تلفظ کنند، بخوبی بیان کنند و در نهایت بتوانند بنویسند.
اولین آموزگار نابینایان در کامبوج
پالا نئانگ در کامبوج یکی از اولین آموزگاران معلولین و کسانی است که از نارسایی های جسمی رنج می برند و اغلب در حاشیه جامعه جای دارند. وی اینک پنج مدرسه مخصوص نابینایان را اداره می کند.
سازمان غیردولتی کروسار تمی تنها جایی در کامبوج است که از 21 سال پیش برنامه ای جامعی برای آموزش کودکان نابینا دارد. پالا نئانگ 54 ساله با شخصیت پر جذبه خود نیروی محرک این مرکز است.
پالال نئانگ 213 دانش آموز دارد و از زمانی که سازمان غیردولتی پیوسته 1400 دانش آموز تحصیلات خود را زیر نظر او تکمیل کرده اند.
خانم پالا ماشین تحریرهای بریل قدیمی و پرسر و صدا را دور انداخته و به جای آنها از تنها چاپگر بریل موجود در کامبوج استفاده می کند. وی با این چاپگر کتاب های درسی برای پنج مدرسه و حتی نت موسیقی هم چاپ می کند. وی معتقد است موسیقی بهترین ابزاری است که می توان با آن کودکان نابینا را از لاک خود بیرون آورد و تشویق شان کرد با دنیای بیرون ارتباط برقرار کنند.
پالا نئانگ به خاطر تلاشهایش، اخیراً یکی از نامزدهای جایزه جهانی بهترین آموزگار شده بود.
منبع دریافت این مطلب : یورو نیوز
رئیس اداره پیشگیری از آسیبهای اجتماعی آموزش و پرورش شهر تهران به مجموعه همین هشدارها و آسیبهای زندگی دانش آموزی اشاره کرده و با استناد به 730 مورد تحقیق از مدیران مدارس، مهمترین مکانهای پرآسیب برای دانشآموزان را شرح داده است: «730 مدرسه مورد تحقیق قرار گرفت و برای مدیران آنها پرسشنامههایی تهیه شد تا از نگاه مدیران، تاثیر آسیبها و مکانهای موثر بر دانشآموزان مشخص شود.»
به گفته قاسم منوچهری، پارکها، کافینتها و قهوهخانهها، در زمره مکانهای پرآسیب در این طرح تحقیقاتی شناخته شدند که بیشترین میزان خطرپذیری برای دانشآموزان را به خود اختصاص داده است.
خطر پارکها و قهوهخانهها که برای اغلب والدین و مدیران مدرسه، مشهود است و خیلیها به خوبی میدانند که به هزار و یک دلیل معلوم و نامعلوم، احتمال بروز آسیبهای اجتماعی در این اماکن عمومی بسیار بالاست، اما خطرات کافینتها و گیمنتها برای دانشآموزان از دید بسیاری از خانوادهها مخفی مانده است.
اینکه دانشآموز میتواند با حضور در کافینتها و گیمنتها به خودش آسیب برساند، خطر خاموشی است که خیلی از خانوادهها یا از آن ناآگاهند یا نسبت به آن بیتفاوت هستند، اما اگر به همین خانواده بگویید دانشآموزش به قهوهخانه رفته است، احتمال دارد کاملا بههم بریزد و واکنش بسیار تندی داشته باشد.
کافینت، محدودیتهای خانه را دور میزند
خیلی از دانشآموزان در محیط خانه هم به اینترنت دسترسی دارند، اما چرا در این تحقیق صورت گرفته توسط آموزش و پرورش، کافینتها به عنوان محیط پرآسیب برای دانشآموزان اعلام شده، قطعا جای بحث و بررسی بیشتر دارد.
دکتر حسین احمدی، کارشناس آموزش و پرورش در گفتوگو با جامجم میگوید: در محیط کافینتها و گیمنتها، محدودیت و فیلتر خاصی وجود ندارد و دانشآموز میتواند برخلاف محیط خانه، به هر سایتی که دوست داشت سرک بکشد و با هر فردی چت کند. همین نبود محدودیتها موجب شده استقبال دانشآموزان نسبت به کافینتها بیشتر شود.
این کارشناس آموزشی تاکید دارد که تنها راه مقابله با آسیب کافینتها، نظارت بیشتر بر این محیط عمومی است؛ بهگونهای که والدین از حضور دانشآموزشان در کافینت آگاه باشند.
حضور مشاوران در کافینتها، داشتن رضایتنامه از والدین، معرفی سایتهای علمی و مفید به دانشآموزان و ترغیب دانشآموز به حضور در فضای حقیقی، راهکارهایی است که احمدی برای رفع این معضل پیشنهاد میکند.
فضای مجازی، تازه در جامعه رواج پیدا نکرده که غافلگیر شده باشیم. این ابزار ارتباطی جدید، این روزها حتی بین اغلب دانشآموزان هم گسترش چشمگیری پیدا کرده، اما با گذشت این همه سال، همچنان خیلی از خانوادهها و دانشآموزان، نحوه تعامل مثبت با دنیای مجازی و بهرهگیری مثبت از کافینتها را یاد نگرفتهاند.
دکتر علیرضا سلیمی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در گفتوگو با جامجم، ریشه این مساله را چند وجهی میداند و میگوید: ما هنوز در بحث فضای مجازی، یک بسته آموزشی و فرهنگی مناسب برای دانشآموزان تعریف نکردهایم و ارائه آموزش اصولی در ارتباط با کافینتها و گیمنتها به دانشآموزان فراموش شده است.
به گفته این نماینده مجلس، هیچ دستورالعمل آموزشی در این خصوص برای مدارس تعریف نشده و استفاده مثبت از فضای مجازی نیز همچنان به کتابهای درسی راه پیدا نکرده است.
نظارتها تعطیل است
حضور بیضابطه و بدون برنامهریزی دانشآموز در کافینتها، به عقیده سلیمی، همچون انتشار یک ویروس اخلاقی، فکری و فرهنگی به ذهن دانشآموز است که قدرت تحلیل درست را از دانشآموز میگیرد.
نکته بسیار مهمی که سلیمی روی آن تاکید ویژه دارد، نظارتهای ناکافی بر فضای کافینتها و گیمنتهاست: «نظارت بر این اماکن بسیار ضعیف است و بهندرت کافینتهای متخلف، جریمه یا تعطیل میشوند، در حالی که اگر میخواهیم دانشآموز ما با ذهنی سالم از این کافینتها بیرون بیاید، باید با این مراکز متخلف برخورد شود.»
سلیمی، نبود جایگزین مناسب را هم دلیل دیگر شیوع آسیبهای اجتماعی در کافینتها میداند: «هنوز نتوانستهایم محتوایی جالب و علمی برای دانشآموزان در فضای مجازی تعریف کنیم. درواقع، این ما هستیم که خوراک فکری سالم به بچهها نمیدهیم و به همین علت، دانشآموز به هر فضای مجازی جالبی کشیده میشود.»
البته در این طرح تحقیقاتی، مساجد، حسینیهها و هیات ها، کتابخانهها و مراکز ورزشی به عنوان مکانهای موثر در کاهش آسیبپذیری مدارس شناخته شدهاند. درواقع، شاید بشود همین اماکن را جایگزینهایی به حساب آورد که سلیمی به آن اشاره میکند؛ اما مساله اینجاست که مراکزی مانند کافینت، گیمنت، قهوهخانه و پارک برای اغلب دانشآموزان، جذابیت بیشتری نسبت به این محلهای امن و موثر در کاهش آسیبها دارد و دانشآموزان کمتری به این محیطهای مطمئن تردد میکنند. بنابراین باید جذابیت این مکانها را بیشتر کرده و بستههای سرگرم کننده و فرهنگی بیشتری در آنها عرضه کنیم.
به گزارش تیزلند، به نقل از اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش مازندران، حسین شجاعی در گردهمایی مدیران مدارس سمپاد استان در باشگاه فرهنگیان ساری گفت: آزمون گرایی باعث آزمون زدگی خواهد شد و ریشه بسیاری از آسیب های اجتماعی جامعه تصور همیشه اول شدن است.
شجاعی خاطر نشان کرد: شهرهایی که حداقل 7000 نفر پایه پنجم دارند، در دو کلاس 24 نفره(پسر) و 24 نفره( دختر) پذیرش می شوند و در مجموع تا سال 86 حدود 65 هزار نفر فارغ التحصیل داشته ایم .
وی افزود: تا سال 79 تمام مدارس استعدادهای درخشان زیر نظر سازمان ملّی پرورش استعدادهای درخشان ( سابق ) بوده است که از سال 81-79 مدارس استعدادهای درخشان به سازمان های آموزش و پرورش استانی واگذار شده است.
شجاعی تصریح کرد: مدارس استعدادهای درخشان یک پکیچ جامع است که باید فضای فیزیکی و آزمایشگاه و نیروی انسانی شایسته همراه با مدیریت قوی و باثبات در آن مستقر باشد.
رئیس مرکز ملّی پرورش استعدادهای درخشان و دانشپژوهان جوان وزارت اذعان داشت: مدارس استعدادهای درخشان یک مدرسه تخصصی است که توجه و پرورش استعدادهای دانش آموزان مستعد در آن ضروریست.
وی افزود: تعداد مدارس استعدادهای درخشان در کشور 685 مدرسه است که ما در پی ایجاد پژوهش سراها و استعدادهای درخشان و باشگاه های دانش پژوهان استانی هستیم. چراکه پژوهش امری مهم است اما نباید اجباری باشد و اجباری بودن باعث پایین آمدن کیفیت پژوهش می شود.
منبع دریافت این مطلب : سازمان استعدادهای درخشان و دانش پژوهان جوان
به گزارش تیزلند، به نقل از خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس حجتالاسلاموالمسلمین محیالدین بهرام محمدیان معاون وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی در پاسخ به این پرسش که «در سال تحصیلی آینده چه کتابهایی تغییر میکند؟»، اظهار داشت: همه کتابهای درسی پایه دهم جدیدالتالیف خواهند بود.
وی در پاسخ به این پرسش که «والدین از پیچیده بودن مطالب کتابهای درسی و ناتوانی در انتقال مطالب به دانشآموزان گلایه دارند؟»، افزود: پیشنهاد میکنیم والدین با معلمان فرزندانشان هماهنگ باشند؛ والدین دانشآموزان، معلم متخصص نیستند و آن کس که کتاب درسی را تدریس میکند، معلم متخصص است.
رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی یادآور شد: والدین دانشآموزان درست میگویند که درسها پیچیده است؛ چراکه امروز موضوع و روش آموزشهایی که آنها در دوره دبیرستان و مدرسه دیدهاند، تغییر پیدا کرده است و باید والدین در جلسات انجمن اولیا و مربیان شرکت کرده و توضیحات لازم در این خصوص به آنها داده شود.
منبع دریافت این مطلب : خبرگزاری فارس